سایت تحلیلی خبری عصر امروز 30 تير 1399 ساعت 18:51 http://asremrooz.ir/vdcaemnuu49nae1.k5k4.html -------------------------------------------------- عنوان : عمریست که ما ریزه خور خان جوادیم‌(ع) // فخر است که بر سفره ی احسان جوادیم(ع) -------------------------------------------------- هستند کریمان دو عالم سرخوانت // یکبار نخورده ست گره کیسه ی نانت // اصلا حرم شاه خراسان حرم توست // هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت متن : به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز در سالروز شهادت مولا ابن الرضا حضرت جواد الائمه امام محمدتقی(علیهم السلام) سزاوار است یکی از سفارشات ایشان که دربرگیرنده نکات بسیار ارزشمند است را مرور کنیم و سپس اشعاری در غم فراق این امام همام را تقدیم شما خوبان نماییم: ثَلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ كَثْرَةِ الصَّدَقَةَ. «كشف الغمّة، ج ۲، ص ۳۴۹» امام جواد - عليه السلام - فرمودند: سه چيز، سبب رسيدن به رضوان خداي متعال مي باشد: نسبت به گناهان و خطاها، زياد استغفار و اظهار ندامت كردن. اهل تواضع كردن و فروتن بودن. صدقه و كارهاي خير بسيار انجام دادن. پرسیدند: فرق کریم با جواد در چیست؟ فرمودند؛ از شخص کریم همینکه درخواست ‌کنید به شما عنایت می کند ولی «جواد» خود به دنبال سائل‌‌ می گردد تا به او عطا کند ... #امام_جواد_علیه_السلام عمریست که ما ریزه خور خان جوادیم‌ فخر است که بر سفره ی احسان جوادیم گفتیم به سلطان همه دم جانِ جوادت از لطف رضا بنده و مهمان جوادیم در سیطره ی عشق بدهکار ترینیم سرمست رخ و قامت جانان جوادیم فرمود که ما مظهر توحید خداییم اسلام جواد است و مسلمان جوادیم ایمان به خدا نیست به جز حب و برائت عشق است که ما مبغض عُدوان جوادیم ما کلب درش گشته و از غیر بریدیم ما منتظر بخشش دستان جوادیم گویند ملائک همه با عشق و تبسم فخر است که ما نوکر و دربان جوادیم ما را چه نیاز است به سلطان و سلاطین وقتی همه در سلطه ی چشمان جوادیم در خانه ی خود مثل حسن یار ندارد عمریست که ما نوکر گریان جوادیم بدبخت کسی که نبُود عاشق نامش خوشبخت ترینیم که مهمان جوادیم /عبدِ کریم/#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی   تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی ! 🔸شاعر:#رضا_قاسمی #امام_جواد_علیه_السلام هستند کریمان دو عالم سرخوانت یکبار نخورده ست گره کیسه ی نانت اصلا حرم شاه خراسان حرم توست هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت انگار که گهواره تو عرش زمین بود وقتی پدر پیر تو می داد تکانت تکبیر تو از داخل گهواره رسیده ست هستم اگر امروز مسلمان اذانت یکبار پدر گفتن تو گر نمی ارزید صد بار نمی رفت به قربان زبانت! از چشم پدر دور مشو – گرگ زیاد ست بر این پدرت حق بده باشد نگرانت در راه مبادا قدمت خار ببیند آن صورت چون برگ تو آزار ببیند یک روز می آید که می افتد بدن تو لب تشنه بمانی و بخشکد چمن تو یک روز می آید که می افتی و کنیزان در خانه برقصند کنار بدن تو ای یوسف زهرا ، دل یعقوب فدای ... آن لحظه ی خاکی شدن پیرهن تو #علی_اکبر_لطیفیان #امام_جواد_علیه_السلام در دست تو عیار کرم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد مثل نفس برای رضایی که بی گمان در بازدم علاقه به دم می شود زیاد در مسلک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟ در چشم سرمه ایِ  گهرشاد دم به دم شادی افول کرده و غم می شود زیاد وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد در فکر او علاقه به سم می شود زیاد حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛ پیش امام چار قدم می شود زیاد گودال نیست حجره اش اما به پیکرش از ضرب تیر و نیزه ورم می شود زیاد گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛ هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد مهدی رحیمی #امام_جواد_علیه_السلام اشک میریزم و رسیده بلا از غمت حال ِ روضه شد برپا جعدۂ ثانی آمد و آخر- فتنه لاجرعه ریخت زهرش را گُر گرفتی و گوشۂ حجره دومین مجتبی شدی به خدا آهِ تو بین هلهله گم شد اثرِ زهر در تو شد پیدا رفت و کل می کشید أمّ الفضل(لع) بر زمین تا که می کشیدی پا جگرت سوخت و شدی تشنه بیهوا چنگ میزدی به عبا نفَسَت سرد و إرباً إربا شد یا علي اکبرِ امام-رضا(ع) پیکرت روی بام و پای دلم رفته تا قتلگاهِ کرب و بلا! #مرضیه_عاطفی