سایت تحلیلی خبری عصر امروز 5 اسفند 1398 ساعت 21:17 http://asremrooz.ir/vdcdo50x5yt05n6.2a2y.html -------------------------------------------------- عنوان : نام تو نام حضرت پیغمبر خدا // محو توام باقر، بنده ی زیباتر خدا -------------------------------------------------- امام باقر عليه السلام: نسبت به نماز بي اعتنا مباش و آن را سبك و ناچيز مشمار، همانا كه پيامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و يا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نيست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد. متن : به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز، حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) فرزند حضرت علی ابن الحسین امام سجاد(علیهم السلام) در اول ماه رجب المرجب سال ۵۷ هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. مادر گرامی ایشان "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است، از این رو امام باقر(علیه السلام) نخستین علوی و فاطمی به شمار رفته است. در این شب زیبا با ذکر حدیثی از این امام همام اشعاری در وصف وجود نازنینش را منتشر می نماییم: قالَ الاْمامُ الباقر - عليه السلام - : لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبيَّ (صلي الله عليه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَيْسَ مِنّي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَيْسَ مِنّي، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا يَرِدُ عَلَي الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ. «وسائل الشّيعة، ج ۴، ص ۲۳، ح ۴۴۱۳» امام محمد باقر - عليه السلام - فرموند: نسبت به نماز بي اعتنا مباش و آن را سبك و ناچيز مشمار، همانا كه پيامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و يا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نيست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد. #مدح_امام_باقر(ع) از آسمان  ترّنم  باران  چه دیدنیست این بار طعم رویش گلها چشیدنیست آمد خبر که ازطرف عرش یک پسر بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین صدها نفرشبیه خودم سر بریدنیست او آمد و به نام  خداوند لب گشود تکبیر جمع عرش نشینان شنیدنیست آرام جا میان دو دست  پدر گرفت با ناز ناز طفلک زهرا کشیدنیست مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ  ولادتِ  ولی ُالله ِ پنجم  است نام  تو نام  حضرت  پیغمبر خدا محو توام  تو بنده ی زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیام بر – تو  پیام آور خدا یک عالمه طراوت وسرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آنهمه روایت سبزی که ازتو هست آسان تر است  آمدن ِ بر در ِ  خدا من از کنار خانه ی تو نه - نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ  ولادتِ  ولیُ اللهِ  پنجم  است ای یادگار ِ واقعه ی  کربلا  سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت از ما همیشه وهمه دم هرکجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که یا باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغت بهشت ماست ما زائر مزار تو  هستیم با ” سلام “ مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ  ولادت ِ ولیُ اللهِ   پنجم است 🔸شاعر:#محمدحسن_بیات_لو #مدح_امام_باقر(ع) چون حسین باشد سهیمِ حوضِ کوثر از حسن می شود اینجا پسر از او وُ دختر از حسن چونکه باشد باقر از سیبِ گلابِ فاطمی نیمه ای هست از حسین و نیمِ دیگر از حسن گر چه می باشد حسین بابای زین العابدین باز او دارد عروسی مثلِ کوثر از حسن با دو خورشید از قضا سر میزند ماهِ تمام امتنان دارد بسی اینجا برادر از حسن بر هدایت بر بشر، گو چارده نور آمده نُه فروغِ سرمدی باشد معطّر از حسن امتدادِ نور قطعاً صورتی جز نور نیست پس چه فرقی گر نشد جنسِ مذکر از حسن می شود باقر همان بحرالعلومِ شیعیان او که باشد وارثِ محراب و منبر از حسن راضی و خشنود باشد زین قرابت تا ابد قلبِ زهرا وُ علیّ و هم پیمبر از حسن! 🔸شاعر: #هستی_محرابی #امام_محمد_باقر_علیه_السلام هم نام پیمبری شما ای جانم فرمانده و رهبری شما ای جانم آرام دل امام چارم هستی آیینه ی کوثری شما ای جانم وقتی که دوعالمند نوکر به شما زیبنده ی سروری شما ای جانم خال لبتان کعبه عشاق جهان از کعبه فراتری شما ای جانم در حجب و حیا به مادرت مانندی هم صولت حیدری شما ای جانم با هر که شده غلامتان میبندی یک عهد برادری شما ای جانم در علم و ادب همه مکرر گفتند مانند پیمبری شما ای جانم از هر نفست بوی علی می آید آیینه حیدری شما ای جانم در شان و مقام اعظمت میگویند از عشق فراتری شما ای جانم #محمد_حبیب_زاده #امام_باقر(ع) شب است و باز، مبارک شبی است؛ ای ساقی کلید میکده در دست کیست، ای ساقی فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز به کام شیعه ی زین العباد، زمزم ریز خدا به شهر مدینه، دوباره عزت داد به سفره ی دل شیعه، عجیب برکت داد و نور فاطمه را پنج دفعه، حرکت داد تمام شوکت و عزت، نزول فرموده امام باقر امت، نزول فرموده شکست پوزه ی شیطان، فرشته غالب شد گدای نان شب، اینبار؛ گنج صاحب شد به خاک خانه سجاد، سجده واجب شد ملائکه، همه از عرش؛ سوی سجادند پیمبران، همه تبریک گوی سجادند ز شاهراه نبوت، مسیر و جاده ی وحی رسیده کودک قرآن، امام زاده ی وحی محمد بن علی، پنجمین نواده ی وحی نبود روی زمین، بی امام ها؛ دینی بدون باقر و صادق، چه دین و آیینی؟! خبر دهید که آمد تجسّمِ کوثر بگو به شیعه: «فصلّ لِرَبِّکَ وَ أنحَر» به خصم حضرت حیدر، بگو:« هُوَالاَبتَر» کلام آل پیمبر، کلام اسلام است و «قال باقر» شیعه تمام اسلام است حدیث از لب لعلش، شنیدنی است فقط روایت از پسر وحی گفتنی است، فقط درون مدرسه اش، درس خواندنی است؛ فقط از این ذوات مقدس، حصول علم نکوست درون مکتب باقر، "کلیم" دانشجوست به لطف حضرت باقر، علوم؛ احیا شد معارف از کرم او به قدر دریا شد تشیع از کمک و دستگیری اش، پا شد چقدر مزرعه ی حوزه هاش، پر بارند هزار قاضی و بهجت به او بدهکارند خدا کند که من امسال، زائرش باشم به کوری سلفی ها، مسافرش باشم به اعتکاف حریمش، مجاورش باشم بقیع؛ تربت باقر، دل پری دارد نه شمعی و نه چراغی، نه زائری دارد  به یاد کودکی او، بگو: سلام حسین! «سلام جدّ غریبم، سلام، امام حسین! تو رفتی و چه کشیدند، عمه هام، حسین! سلام زینب و نجمه، سکینه و کلثوم سلام عمه، سه ساله؛ رقیه ی معصوم امیر عظیمی #امام_باقر(ع) وزیده دوباره نسیم رجب مرا خوانده حق در حریم رجب دلم را هوائی خوبان نمود خدای رئوف و رحیم رجب خدایا کمک کن که با لطف تو شوم بهره مند از نعیم رجب نگاهی بفرما براین روسیاه به حق نگار کریم رجب مناجاتی ام کن دراین ماه نور مقیمم بفرما به درگاه نور مرا شوق یاریست والا تبار امامی گرامی و زهرا تبار من از ایل مجنونم و دلشده و او از عزیزان لیلا تبار کریمی زنسل کریمان عشق ومن عاشقی مست و شیدا تبار نسب از دو سو فاطمی، حیدری به قربان این ماه غوغا تبار جمال جمیلش بهشت عدن دو جد گرامش حسین و حسن تعلق ندارد به کس خاطرم گدای کرمخانۀ باقرم به لطف خداوند زهرائی ام خدا را براین موهبت شاکرم به منصب نیازی مرا نیست... نیست خوشم در حریم علی شاعرم اگرچه سرودم غزلها ولی... ز وصف علی زادگان قاصرم قلم ازنفس ماند و یارم نشد حریف نگاه نگارم نشد سلام ای علوم خدا را امین پدر خوانده ی علم، حق الیقین اگرچه زنسل علی آمدی محمدترینی،محمدترین چنان فانی عشق پاکت شدم ز سرحد مستی گذشتم ببین مریض مریض تو عیسی مسیح مرید مرید تو روح الامین به قربان نازی که داری شما وآغوش بازی که داری شما به روی اسیرت نگارا بخند بر این بینوا دیده ات را مبند نگاهی... که جاهلترین نوکرت ز دریای علمت شود بهره مند امیر رسولان به تو داده دل مرا هم امیرا فکندی به بند حسن زاده ای و حسینی خصال نگاهت قیامت... لبت کان قند چه گردد از آن لب شه ذوالمنن کلامی خصوصی بگوئی به من من امشب ز چشم تو دم می‌زنم به نام نگاهت قلم می زنم رجب آمده غرق شور و طرب شرر بر دل و جان غم می زنم سراپای من غرق لطف شماست دم از حُسن صاحب کرم می زنم کدامین سحر می شود بنگرم کنار مزارت قدم می زنم و یا اینکه یک روز خوش بنگرم سر قبر پاکت علم می زنم ضریحی نداری نباشد غمت برای تو در دل حرم می زنم مرا عفو کن اگر دلبرا ز اوصاف تو حرف کم می زنم تو بالائی و ما دراین قعر خاک الا حضرت عشق روحی فداک دلم پر شده از ولای شما سرم خاک پای گدای شما چه دارم به جز اینکه آقا فقط بگویم وجودم فدای شما چه می شد نصیب دل ما شود نسیمی ز فیض دعای شما مبارک بود پیش من مرهم و... غم و لطف زخم و شفای شما شبم را شما نور باران کنید مرا با نظر اهل ایمان کنید مجتبی روشن روان #امام_باقر(ع) السلام ای دلیل کَرَّمنا ای بعالم امام، آمَنّا به مسلمانیِ خودت سوگند طاعتت واجب است، سَلَّمنا این عبارت نوشته بر قلبم از ازل بوده ام تُو را مِنّا از ازل تا ابد به این سخنیم ما همه بنده ایم، اِرحَمنا شاهد اینکه در رکاب توأم و هُوَ ((آیهُ لَهُم اَنّا))  ((و خَلَقنا لَهُم )) به ما خواندی  (( و مَتاعاً، و رحمةً مِنّا)) مرده بودیم، زندهِ مان کردی و لبت گفت ذکر ((اَحیَینا)) شیعۀ فاطمه تویی _ و منم شیعۀ تو قسم به ((انزلنا)) حجةُ اللهِ ما تویی آقا! حجة الله علی الحجج، زهرا سوره های فصیح رحمانی آیه های بلیغ سبحانی تویی و آل پاک و اطهارت کلمات کریم قرآنی عَلَّم الآدم از تو می گوید ای به اسماءِ نور، نورانی اُذکروا نعمتی تویی آقا! وَه چه زیبا نماز می خوانی واَقیموا الصلوه را مظهر اَمرِ آتوالزکوه را بانی خاشعین را عبادتت مَظهر خاضعین را چراغ رضوانی هر سحر از میان سجّاده آسمان را کنی چراغانی نیمه شب تا طلوع فجر و فلق تویی و سجده های طولانی پدر و مادرم فدای شما ای مرا والدین ایمانی با شما بودنم خدا داند بهترین لحظه های روحانی مثل عمّه شبیه بابایت می کنی خطبه های طوفانی آخرین یادگار کرب و بلا ! اوّلین یادگار ایرانی حتم دارم برای ما تا حشر تا قیامت شفیع میمانی حجةُ اللهِ ما تویی آقا! حجة الله علی الحجج، زهرا ای به قربان برق چشمانت آمدی با سرود جانانت اَشهدت شهدی از شهادتت داشت اوّلت هست مثل پایانت بر لبت آیه های قرآنی است ای فدای صدای قرآنت حال، وقت امامتِ تو شده عالَمی هست زیر دستانت ما مسلمان دست های توئیم کن اشاره شویم سلمانت آری ای ماه! خوش درخشیدی در شب تیره بر محبانت خندۀ مادرت به بابا گفت می بَرد دل، لبان خندانت می درخشد شبیه مروارید گونه ات چانه ات گریبانت این چه نوری است می شود ساطع تا بهشتِ برین ز رضوانت خوانِ نعمت بگستران که هنوز انبیایند تازه مهمانت باقر العلمی و معلّم خلق      عالمان طفلک دبستانت قلّه های علوم انسانی بی گمان فتح شده به دورانت مکتب وحی را تویی حافظ دشمنان مانده اند حیرانت درد اسلام و مسلمین امروز هست محتاجِ مُهر درمانت شیعیان غریب را دریاب به دل نرم و آه سوزانت حجةُ اللهِ ما تویی آقا! حجة الله علی الحجج، زهرا فیض سرمد حکایت باقر راه احمد هدایت باقر در همه دردهای بی درمانی مرهمِ دل ولایت باقر همۀ کائنات می دانند زنده اَند از عنایت باقر بخدا زنده می کند دل را نکته های روایت باقر حافظ پرچم ذَوِی القرباست هرکه شد تحت رایت باقر بشریّت به امر حق باشد زیر چتر حمایت باقر دور طاغوت، سَر نمی گردد جز به دست درایت باقر سدّ راه منافقین باشد روشِ با کفایت باقر هر کجا انحراف می بینیم چشم ما و هدایت باقر شیعه بودن نشانه ای دارد          شیعه نوری ز آیت باقر بر مجاهد ز غیب می آید         مددِ بی نهایت باقر طاعتِ بی غرور، گر خواهیم اشک ما و رضایت باقر در ره دوست بندگی باید بندگی چیست ؟ غایت باقر حجهُ اللهِ ما تویی آقا! حجه اللهَ علی الحجج، زهرا جوشد از هر لب دعای شما چشمه چشمه به زیر پای شما و من از چشمه ای شکافنده چشم واکرده ام برای شما من مسلمان چشم های توأم مؤمن چشمۀ بقای شما هر کجا را که طی کند چشمت طی کند پیرو ولای شما نتوان حق تو ادا کردن مگر از سمت کربلای شما چشم هایت چه روضه ها دیده در شب و روز نینوای شما دیدی ای چشم کربلا که چه شد بر سر نیزه مقتدای شما دیدی آنجا که معجر و خلخال می ربودند از نسای شما خلوت سجده بود و سجاده آه سجاد و ابتلای شما خیمه اهل بیت بود و شرر حمله و غارت و عزای شما حاجتی رفت در دل زینب که خورَد تازیانه جای شما دید چشمان پاک و معصومت کوفه و شام و رنجهای شما باید از درد و داغتان گوئیم ورنه کِی می توان ثنای شما خودتان امر کرده اید آقا! یک دهه روضه در منای شما حجةُ اللهِ ما تویی آقا! حجة الله علی الحجج، زهرا محمود ژولیده