سایت تحلیلی خبری عصر امروز 19 مهر 1395 ساعت 18:27 http://asremrooz.ir/vdci3qazqt1ayr2.cbct.html -------------------------------------------------- عنوان : تاسوعا، یعنی ادب در برابر مقام عباس(ع) -------------------------------------------------- عظمت مقام عباس (علیه السلام) تا بدان جاست که روز تاسوعا هنگامیکه امام (علیه السلام) او را برای مهلت گرفتن نزد سپاه کوفه فرستادند، تعبیر والا و بالای "بنفسی انت یا اخی" (جانم فدایت ای برادر) را برای او به کار بردند. متن : به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز در روز هفتم محرم، سه روز پیش از شهادت امام حسین(علیه السلام) ، عبیداللّه ابن زیاد به عمر سعد نامه ای نگاشت ودر آن نوشت: «... به هوش باش! وقتى نامه ‏ام به دستت رسید، به حسین(علیه السلام) سخت بگیر و اجازه نده از آب فرات حتى قطره‏ اى بنوشد و با آنان همان كارى را بكن كه آنان با بنده پرهیزگار خدا عثمان بن عفان كردند. والسلام. بنا بر این گزارش اما عبیدالله نامه دیگری نیز برای عمر سعد نوشت و آن را توسط شمربن‌ذی‌الجوشن عصر پنجشنبه نهم محرم، به کربلا فرستاد. شمر نزد عمربن‌سعد رفت و نامه ابن‌زیاد را تسلیم او کرد. وقتی ابن‌سعد نامه ابن‌زیاد را خواند، به شمر گفت: وای بر تو، خدا آواره‌ات کند و زشت باد فرمانی که برای من آوردی! به خدا قسم، گمانم این است که تو ابن‌زیاد را از آنچه برای او نوشته بودم، روی‌گردان کرده‌ای و کاری که امید داشتیم با صلح و خوبی پایان یابد، بر ما تباه ساختی؛ به خدا سوگند، حسین(علیه السلام)  هرگز تسلیم نمی‌شود؛‌ زیرا او روحی تسلیم‌ناپذیر در کالبد دارد. شمر گفت: بگو چه خواهی کرد؟ فرمان امیرت را اجرا می‌کنی و با دشمن‌اش می‌جنگی؟ یا کناره‌ می‌گیری و لشکر را به من وا می‌گذاری؟ عمر گفت: نه، تو لیاقت چنین امری را نداری. من خود آن را به عهد می‌گیرم و تو فرمانده پیادگان باش. اما شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه‏ بن زیاد امان نامه ‏ای هم برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس (علیه ‏السلام) گرفته بود كه در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ایشان نپذیرفت.   شمر نزدیك خیام امام حسین (علیه ‏السلام) آمد و عباس، عبداللّه‏، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه ‏السلام كه مادرشان ام‏ البنین علیها‏السلام بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه‏ برایتان امان گرفته ‏ام. آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر(ص) امان نداشته باشد؟! و اما مقام والای حضرت عباس(ع) عظمت مقام عباس (علیه السلام) تا بدان جاست که روز تاسوعا هنگامیکه امام (علیه السلام) او را برای مهلت گرفتن نزد سپاه کوفه فرستادند، تعبیر والا و بالای "بنفسی انت یا اخی" (جانم فدایت ای برادر) را برای او به کار بردند. وفای او نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) به غایت زیاد و زبانزد بود. تا آنجا که امام صادق (علیه السلام) در زیارتش می‌فرماید: "خدای پاداشت دهد؛ برترین پاداش و بیشترین پاداش و فراوان ترین پاداش و ماندنی ترین پاداشی که به کسی از پایداران بر بیعتش و پاسخ دهندگان دعوت و فرمانبران ولی امرش می‌دهد ..." حضرت ابوالفضل(علیه السلام) ادب آموخته فرهنگستان ادب قرآن و عترت رسول بود. در زمان پدر چون بنده ای، فرمان بردار اوامر پدر بود و دستورهایش را به گوش جان می شنید و با جان و دل انجام می داد. در زمان امامت امام حسن(علیه السلام)  نیز پیروی و اطاعت و احترام به امام زمانش سرلوحه زندگیش بود. آن زمان که امام حسین(علیه السلام) زینت آرای شجره طیبه امامت گردید، حضرت در همه جا و همه حال با او بود و هرگز او را تنها نگذاشت.   هرگز جلوتر از امام گام بر نمی داشت و بدون اجازه او سخن نمی گفت. هیچ کس ندید که او بی اذن برادر در کنار او بنشیند و ... اذن نشستن می داد همچون عبدی خاضع دو زانو در برابر او می نشست. افق آسمان ادب آن حضرت آنجا بود که در کنار نهر علقمه زمانی که می خواست تا کام تشنه خود را با جرعه آبی سیراب نماید، یادِ تشنگی مولایش حسین(علیه السلام)  و کودکان آن حضرت کرد و آب را بر آب ریخت و لب تشنه به سوی خیمه رهسپار شد. در روز عاشورا وقتی علمدار کربلا از امام حسین (علیه السلام) اذن میدان طلبید، امام (علیه السلام) اشک ریخت و فرمود: "ای برادر! تو علمدار منی، و از رفتن تو لشکر من از هم می‌پاشد."   و عباس (علیه السلام) گفت: "ای برادر بزرگوار! سینه من از کشته شدن برادران و یاران و دوستان تنگ شده است، و از زندگی ملول گشته ام، و آرزومند لقای حق تعالی گردیده ام ..."   و سپس امام (علیه السلام) از او خواستند که برای کودکان تشنه و خیمه‌ها، آب تهیه کند. ابوالفضل (علیه السلام) به سوی فرات رفت و مشک را از آب پر کرد و هنگام بازگشت به خیمه‌ها، با سپاه دشمن که فرات را در محاصره داشتند، نابرابرانه به نبرد پرداخت و دستهای مبارکش قطع گردید و مظلومانه به شهادت رسید. او مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود.