نقش رهبری و وظائف قوا (قسمت دوم)

6 مرداد 1399 ساعت 23:54

وظائف و اختیارات رهبری طبق قانون اساسی درپنج اصل بویژه اصل ۱۱۰ مشخص شده است از جمله بعضی از عزل و نصبها فقط بعهده ایشان است و قابل تفویض هم نمی باشد. مگر در مواردی برای انتصاب ائمه جمعه غیر استانی و شهرهای کوچک که به رئیس سیاست گذاری نماز جمعه کشور تفویض شده است.


به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز اولین قسمت از سلسله مباحث نقش رهبری و وظائف قوا (اینجا) 2 روز پیش تقدیم شد که قسمت دوم این بحث را در زیر مشاهده می نمایید:

۱- وظائف و اختیارات رهبری طبق قانون اساسی درپنج اصل بویژه اصل ۱۱۰ مشخص شده است از جمله بعضی از عزل و نصبها فقط بعهده ایشان است و قابل تفویض هم نمی باشد. مگر در مواردی برای انتصاب ائمه جمعه غیر استانی و شهرهای کوچک که به رئیس سیاست گذاری نماز جمعه کشور تفویض شده است. 

۲- رهبری در بعضی مراکز مهم، رئیس و یا فرمانده منصوب می کنند و علاوه بر آن یک نفر را هم بعنوان نماینده خود (ولی فقیه) منصوب می نمایند مثل رئیس ستاد کل قوا و فرماندهان نظامی و روسای بنیاد مستضعفان، کمیته امداد وستاد اجرائی فرمان حضرت امام ، ودهها مورد دیگر ....

۳- در بعضی نهادها که رای مستقیم مردم است رهبری نماینده ای ندارند مثل  مجلس و دولت، که بیشتر آسیبها دراین دو نهاد نمایان می شود که روسای آنها خودشان باید پاسخگو باشند نه رهبری.

۴- دربعضی نهادها وسازمانها رهبری نماینده دارند اما؛ ریاست و اختیار آن به عهده رئیس جمهور و یا مسئول آن تشکیلات می باشد مثل، شورای عالی امنیت ملی و سایرشوراهای عالی کشوری.

۵- دربعضی از سازمانها؛ مدیران توسط رهبری منصوب می شوند اما بصورت شورائی و توسط نمایندگان سه قوه سیاست گذاری و تصمیم گیری می شود مثل صدا وسیما.

۶- تمام اعضای مجمع تشخیص مصلحت از افراد مختلف و با ذائقه های سیاسی متفاوت توسط رهبری منصوب می شوند ضمن اینکه مسئولین قوا بعنوان جایگاه حقوقی و مدیران دستگاهای مختلف بنا به ارتباط موضوع و بصورت مقطعی اجازه حضور را دارند و وظیفه مجمع بررسی سیاستهای کلی نظام، برای مشورت دهی به رهبری؛ و برون رفت از اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان می باشد که اینجا هم رهبری دخالتی ندارند.

۷- یکسری موضوعات موردی است که در قانون پیش بینی نشده و یا صراحت ندارد که مسئولین قوا و بنا برمصلحت و دلائلی از رهبری مجوز وتائید می گیرند.

۸- عفو وب خشش و تخفیف مجازات بعضی از زندانیان؛ طبق درخواست رئیس دستگاه قضا؛ با موافقت رهبری انجام می شود.

۹- اعلام صلح وجنگ و موارد ویژه.

۱۰- تصمیات محرمانه و اجراء آن توسط نیروهای امنیتی ونظامی در خصوص دشمنان خارجی مثل حمله موشکی به مقر داعش در سوریه و یا انهدام پایگاه عین الاسد آمریکائیها در عراق و امثالهم بعنوان فرماندهی کل قوا .

۱۱- برداشت از صندوق ذخیره ارزی بنا بر مورد و نیاز شدید با تقاضای رئیس جمهور و اجازه رهبری انجام می شود. 

درنتیجه: موارد فوق بخشهای مهمی از نقش و اختیارات رهبری طبق قانون اساسی است و لذا اگر مردم قانون را بدانند؛ قطعا علمی و عاقلاته ومنصفانه قضاوت خواهند کرد و در موج حملات ناجوانمردانه نفوذیهای داخلی و دشمنان خارجی قرار نخواهند گرفت .

همچنین بخش دیگری از وظایف رهبری که نقش هدایت و محوریت و امامت جامعه را دارد به شرح زیر می باشد:

۱- مهمترین نقش رهبری، هدایت جامعه بسوی اهداف انقلاب اسلامی و نشان دادن نقشه راه و قدرت ملی و ظرفیتهای داخلی است.

۲- هماهنگی و ارتباط مستقیم با سران قوا

۳- تذکر؛ رهنمود و هدایت سران قوا و مدیران کلان کشور بویژه نهادهای نظارتی و اطلاعاتی، بصورت خصوصی و عمومی برای مبارزه با فساد و اجراء صحیح قانون.

۴- ارائه رهنمودهای مستمر و علنی به مردم در خصوص انتخاب رئیس جمهور صالح و نمایندگان اصلح برای مجلس . 

۵- برقراری جلسات مستمر با تمام اقشار جامعه از جمله؛ کارگران و دانشجویان؛ شعرا و مداحان، هنرمندان و ورزشکاران؛ نخبگان و روحانیون؛ نظامیان و سیاسیون به مناسبتهای مختلف به منظور هدایت و یکدست سازی و تعالی جامعه؛

۶- بیان الویتهای مهم جامعه به مسئولین؛ برای رسیدگی به زندگی و معیشت مردم .

۷- انذار از غربگرایی و کدخدا پرستی و توجه به قدرت داخلی و ظرفیتهای مردمی به مسئولین اجرائی کشور؛

۸- بیان خطرات مسئولین اشرافی و لیبرال و نفوذی و دوتابعیتی و نالایق و غیر انقلابی برای اگاهی عموم جامعه؛

۹- اعلام برائت و ناراحتی علنی خود از عملکرد مسئولین کشور؛ بویژه دولت در سخنرانیهای عمومی و بعبارتی هشدار و آدرس دادن به مردم در خصوص موضوعات مختلف برای شناخت و تحلیل صحیح از اوضاع کشور، ازجمله برجام؛

۱۰- ارتقاء دادن عقل سیاسی مردم در مورد انتخابات و مطالبه گری از مسئولین در راستای حقوق شهروندی و بعنوان یک حق و تکلیف شرعی و قانونی و مقصود این است که آحاد جامعه؛ قائم به شخص نباشند بلکه؛ قائم به اهداف اتقلاب اسلامی واسلام باشند ‌.

درنتیجه: باید تمام رهنمودها ؛ بشارتها؛ وتذکرات رهبری بعنوان امام جامعه؛ یک گفتمان رایج در جامعه و محافل عمومی بشود که متاسفانه اغلب مردم بصورت احساسی و مقطعی گوش می کنند اما فرمایشات ایشان بعنوان یک مطالبه عمومی فراگیر نمی شود و گرگهای سیاسی هم از این خلاء استفاده کرده و در مقاطع حساس؛ بویژه؛ انتخابات عقل مردم را مصادره می کنند.

نگاهها و باورها به رهبری؛
 
در جامعه فعلی ما، هر فردی ولایت فقیه را، به اندازه درک؛ فهم وباورهای قلبی و اعتقادی خود پذیرا می باشد که به شش دسته تقسیم می شوند:

۱-- عده ای ازمردم، درهیچ شرائط عقلی، قانونی؛ شرعی و حتی مقبولیت عامه؛ پذیرای ولایت نمی باشند، و رهبری را همانند مردم دیگر؛ بعنوان یک فرد عادی ونهایتا یک عالم دینی می دانند.

۲-- دسته ای دیگر بر این باورند که رهبری بلحاظ صداقت؛ ساده زیستی، دلسوزی؛ راستگوئی، از خود گذشتگی حکیم و مقتدر و مردمی بودن و متمایز از خصوصیات سایر مسئولین کشور و با ویژگیهای منحصربفرد، مقبولیت عامه (کاریزماتیک) داشته و فارغ از نگاه فقهی و قانونی، بلکه با نگاه و ارتباط عاطفی و قلبی، به ایشان علاقمند، و احترام خاص قائل هستند که این دسته، در همه اقشار و با سطوح علمی و ذائقه سیاسی متفاوت مشاهده می شوند.

۳--عده ای دیگر: حضرت آقا را بعنوان رهبر کشور و فقط در چارچوب قانون، و تشریفاتی و باهمان اختیارات تعریف شده در اصل ۱۱۰ قانون اساسی و در نهایت یک ناظر عالی قبول دارند.

۴-- افرادی دیگر ولایت فقیه را تا جائی قبول دارند که با منافع مادی و معنوی و سیاسی آنها تعارض نداشته باشد. اینها فرمایشات آقا را به قضاوت عقل خود می سپارند و آنچه را که خود تشخیص دادند، عمل می کنند، نه فرمان ولایت را و بعبارتی تعبد و التزام در آنهادیده نمی شود.

۵-- افراد ویژه اینها جایگاه ولایت را به ظاهر قبول دارند اما در عمل با مصداق آن که حضرت آقا هستند مشکل دارند و اغلب به بهانه شورائی شدن رهبری، به تخریب و فتنه گری مداوم مشغولند که اکثر آنها از مجمع روحانیون مبارز، اصلاح طلبان؛ مخالفین، معاندین، نفوذیها، لیبرالها و منافقین مدرن می باشند.

۶- دسته آخر: بنا بر فقه سیاسی و نظریه علماء بزرگ شیعه از زمان صفویه تا کنون بویژه نظریه امام خمینی(ره)؛ ولایت مطلقه فقیه را، قلبا و عملاً قبول داشته و حکم او را همانند دستور و اختیارات امام معصوم نافذ و لازم الاجراء دانسته و هرگونه مخالفتی را با ایشان حرام شرعی و عقلی می دانند با این تفاوت که امام(ع) معصوم است اما ایشان معصوم نیست اینها کسانی هستند که از اول انقلاب، در دفاع مقدس، مدافعین حرم، و در تمام سختیهای انقلاب بویژه مقاطع حساس؛ گوش بفرمان و در کنار ولایت حضور فعال داشته و طی چهل و یکسال گذشته ثابت قدم بوده و به پای پیمان خود ایستاده اند و ولایت او را همانند ولایت رسول الله ص و امامان معصوم (ع) و با همان اختیارات می دانند که این نظریه؛ پایه و اساس جمهوری اسلامی ایران است.

سئوال مهم: امثال من و شما در کدامیک از این شش دسته قرار داریم .

ادامه دارد...

۶ مرداد ۹۹ فرهادنیا


کد مطلب: 285611

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdca6mnu649nai1.k5k4.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir