امشب هوای خانه ی مولا گرفته است // حال و هوای دوری زهرا گرفته است

25 ارديبهشت 1399 ساعت 20:12

میرود ساقی خماران مانده اند // در غم شاهِ سواران مانده اند
جام بشکست و تهی میخانه شد // خانه ی ساقیِ ما غمخانه شد


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز امشب ناله های علی علیه السلام در فراق زهرای اطهر سلام الله علیها به پایان می رسد. امیرمؤمنان علیه السلام روزهای خود پس از زهرا(سلام الله علیها) را این‌گونه توصیف می‌کند: «از این پس اندوه من جاودانی است و شبم به بیداری خواهد گذشت تا آن‌گاه که خداوند مرا به سرایی که تو در آن اقامت داری ببرد» و امشب این فراق به پایان می رسد و دیدار این دو مظلوم محقق می شود.

ضمن تسلیت این سوگ عظما؛ اشعار زیر را تقدیم شما خوبان می نماییم:



تهدمت والله ارکان الهدی


میرود ساقی خماران مانده اند
در غم شاهِ سواران مانده اند

جام بشکست و تهی میخانه شد
خانه ی ساقیِ ما غمخانه شد

اینکه گویم ساقی کوثر علیست
سوره ی توحید در او منجلیست

هر چه توحید است در ایمان اوست
از ازل عهد ازل در جان اوست

ذوالفقارش تیغ عدل و داد شد
عالم از مهرش علی آباد شد

گر چه در باغ ولایت شاه بود
محرم درد و غم او چاه بود

با کسی چیزی ز غمهایش نگفت
حرفی از اعمال شبهایش نگفت

در میان کیسه اش این مرد شب
"میبرد شام یتیمان عرب"

گُرده اش ماوای اطفال یتیم
کوکبی باشد به اقبال یتیم

سجده اش جز از برای حق نبود
چون علی کس بنده ی مطلق نبود

گر چه اسرارش فقط با چاه بود
شاهد درد و غمش الله بود

میرود تا خانه بی بابا شود
کوفه با عصیان خود تنها شود

قدر صاحبخانه را نشناختند
بی کسان دل را به ناکس باختند

بر یدلله بند بستند ای عجب
تارک دین را شکستند ای عجب

سر به مهر و دل پریشان میرود
دل شکسته سوی جانان میرود

میرود تا عقده ی دل وا کند
با نگارش اندکی نجوا کند

گر چه تیغی بین فرقش خورده بود
میخ در جان علی را برده بود

بعد زهرایش دگر جانی نداشت
در میان سینه مهمانی نداشت

گفت ممنونم ز تیغ اشقیا
کرد آخر حاجت من را روا

با همین زخم جگر سوز سرم
میروم دیدار زهرا همسرم

گفت شکر حق که تنها نیستم
غیر زهرا کس نداند کیستم

رفت قلب شیعه را در غم کشید
روی دلها رنگی از ماتم کشید

نیمه شب چون فاطمه در خاک شد
سینه ی شاهد از این غم چاک شد

داریوش جعفری


شهادت امام علی علیه السلام


امشب هوای خانه ی مولا گرفته است
حال و هوای دوری زهرا گرفته است

زینب دوباره یاد غم کودکی خویش
در کنج خانه گوشه ی در را گرفته است

حالا پس از گذشت زمان های بی کسی
ماهی سراغ ساحل دریا گرفته است

بیچاره مجتبی چه عذابی کشیده و...
دستی مقابل سر بابا گرفته است

این مهر ننگ روی دل کوفه ماندنی است
شادی ز خانواده ی طاها گرفته است

امروز فرق حیدر و شمشیر نانجیب
فردا مسیر زینب و زن ها گرفته است

چشم حسین خیره شده سوی زینبش
قلب حسین از غم دنیا گرفته است



#امیرالمومنین_علیه السلام_بستر_شهادت

#محمدحسین_رحیمیان

دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو

بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو

امان ازین همه غربت به تازگی مَردم
شده است باورشان که نمازخوانی تو

چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود
فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو

گرفته صبر مرا  ، رنگ چهرۀ زردت
بهار من چه شده زخمیِ خزانی تو

دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت
به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو

سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را
شهید روضه زهرای قد کمانی تو

شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن
برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو

امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال
امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو



#امیرالمومنین_علیه السلام_بستر_شهادت

#حسن_لطفی

چشم های به رنگ خون ات را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن

گر چه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد
گر چه بر معجرم گره زده ام
لخته خون، پاره پاره می ریزد
 
بعد لبخند قاتلت بر من
تو چرا خنده می کنی بابا
شب بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده می کنی بابا

 واژه هایی که خاطرات من است
باز تکرار می کنی هر بار
کوچه ی تنگ، خنده و هیزم
میخ در، دود، آتش و دیوار

 مُردم از روضه خوانی ات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو  

دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی

 جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین

 نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمه ای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد

دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر

 تشنه لب مشک آب را  به لبِ
 کودک بی زبان بگیر عباس
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس

 دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک می افتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک می افتی

مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش



#وداع_امیرالمؤمنین_با_امام_حسین_علیهماالسلام


ای در کنار بستر من محتضر،حسین
با اشک خود مزن به دل من شرر، حسین

این قدر از شهادت من ناله گون نباش
از غصّه ها دگر شده راحت پدر، حسین

سی سال ‌می شود که عزادار کوچه ام
سی سال خسته از غم مسمار در، حسین

یادم نرفته در وسط کوچه می زدند
یاس مرا مقابل من چل نفر ،حسین

با این شکاف آمده بر رأس من ز تیغ
شد شام درد و ماتم کوچه سحر،حسین

شد لحظه های آخر من وقف کربلا
از داغ کربلای تو شد گونه تر حسین

آمد تمام غصّه ی عالم به قلب من
در لحظه ی سپردن تو بر قمر ،حسین

می بینم آن زمان که بیایی به علقمه
با قامت کمانی و درد کمر ،حسین

دست قمر جدا و سرش زخمی از عمود
گوید مرا به سوی خیامت نبر، حسین

بنما تو صبر لحظه‌ی خواهش برای آب
اصغر شود ذبیح ز تیر سه پَر، حسین

من حاضرم به کرب‌وبلا و ببینمت
در زیر سنگ وتیر و عصا بی سپر،حسین

من هم شبیه مادر زار تو می شوم
از چکمه روی سینه‌ی تو خون‌جگر،حسین

رأست جدا ز تن شود و زینبم شود
با قاتلین کرب‌وبلا هم سفر، حسین


#علی_مهدوی_نسب


کد مطلب: 282192

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcb95b55rhbw8p.uiur.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir