یا هادی‌الاُمَم! اگر انوار تو نبود // بیراهه می‌شدند تمام مسیرها

26 مرداد 1398 ساعت 10:29

فیض مدام، سلسله نورِ دائمی // پور جواد ابن رضا سبط کاظمی // در شأنت این بس است که جد شما رضاست // در فضلت این بس است که تو جدّ قائمی


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز پانزدهم ذیحجه مصادف است با سالروز ولادت هادی الامم آقا علی النقی علیه السلام. مولایی که جامعه کبیره را برای شیعیان و محبین ائمه علیهم السلام به ارمغان گذاشت.

حضرت هادی علیه السلام در روایت زیبایی سرنوشت انسانها را به خوبی تبیین نموده و مسیر جاودانگی را چنین می فرمایند: 

ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ

مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند  (بحارالانوار، ج۷۸، ص ۳۶۸)

ضمن تبریک میلاد با سعادت ابن الرضا علیهم السلام اشعار زیر را تقدیم شما خوبان می نماییم:


یا علی النقی الهادی (علیه السلام) ... 
 
ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی * غم ما فقیرها
ای  رویش امــید، میان کویرها
 
ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور
ای جامعه سُرای  تبارِ کبیرها
 
یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود
بیراهه می‌شدند تمام مسیرها
 
منت کشیده عرش، برای جلوس تو
اما نشسته‌ای  به  حصارِ  حصیرها
 
اثبات شد،  امامِ  تمامِ  خــلایقی 
تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها
 
ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی !
میلاد توست، مطلع عید غـــــدیرها
 
یا ایهاالعزیز !  تَصَدَّق  عَلیَ الذَّلیل 
عشق تو عزت است، برای حقیرها
 
یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن
یکدم  بیا به  دیدن  ما  گوشه‌گیرها !
 
بنشین کنار سفره‌ی  سائل تبارها
برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها
 
* سُرّ مَن رَأیٰ : شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند - و همچنین نام قدیم شهر سامرا  #رضا_قاسمی



ولادت امام هادی (علیه السلام)
 
حسن لطفی
 
جلوه‌ای از جبروت آوردند
سوره‌ای از ملکوت آوردند
 
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
 
خسته بودیم که ما را از لطف
زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند 
 
به درِ خانه‌ی آقا یک شهر
همگی دستِ قنوت آوردند
 
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند 
 
از سرِ سفره‌ی زهرا امشب
محضِ لبخندِ تو قوت آوردند 
 
آب و آئینه و قرآن این است 
نوه‌یِ شاهِ خراسان این است
 
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
 
چارمین نادِ علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد 
 
چار دیواریِ کعبه یعنی...
چارسو جانبِ حیدر باشد 
 
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد 
 
بگذار از لب بامت نرویم 
دلِ ما مثل کبوتر باشد
 
گیسویی دین و دلِ ما بُرده
خاصه وقتی که معطر باشد
 
آی همنامِ رضا آمده است 
مغزِ بادامِ رضا آمده است
 
زلفِ تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مُردد نشود
 
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحبِ مَسند نشود
 
هست تا سامره و سردابش
حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
 
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست
کاش از کوچه‌ی ما رد نشود
 
دلِ من رفت به کویَت گفتم
رفتِ تو کاش که آمد نشود
 
گره‌ام دستِ تو بود و واشد
کار دستِ تو نباشد نشود
 
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
 
دیدنت جامه دَریدن دارد
یا که انگشت بُریدن دارد
 
مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد
الحق این سُرمه ، کشیدن دارد
 
ارزشش داشت پریشان باشیم 
نازِ این زلف خریدن دارد 
 
دلِ من می‌تپد آقا چه کنم
آهویی مِیلِ رمیدن دارد
 
ما رسیدیم و زمین اُفتادیم 
بوسه از خاکِ تو چیدن دارد
 
آنچه گفتند در اوصافِ شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
 
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست
دهمین معنیِ زهرا هادیست
 
چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم
که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم
 
سامرایِ تو بنا شد اما 
من پریشانِ امام حسنم
 
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود 
عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
 
حضرت هادیِ ما مهدی کو
من اویسم به هوایِ قَرنم
 
گریه‌ام را به مُحرم برسان
کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم
 
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
 
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم‌الله



 ولادت امام هادی (علیه السلام)
 
سید علی رکن الدین
 
بالاتر از این هاست لوایی که تو داری
خورشید دمیده ز عبایی که تو داری
 
از بنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری
 
ما خاک بخیلیم و شما ابر سخایی
محبوب شده از کرمت شغل گدایی
 
چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند
مهر تو به دلهای مصفا بنشیند
 
هرکس به دلش مهر تو آقا بنشیند
مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند
 
لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم
آن روز دعا کرده که امروز چنینیم
 
تو آینه داری و کلام تو گهر بار
در وصف تو ماندند...چه گفتار و چه اشعار
 
حقا که زلالی و نجیبی و نسب دار
بر شیر ندارد اثری زوزه ی کفتار
 
در عالم از این نکته هزاران اثر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
 
بیراهه نرفتیم اگر هادی ما اوست
ذکر ولی الله همان جلوه ی یا هوست
 
چون شیشه ی عطری که به یک واسطه خوشبوست
در چنته ی ما نیست به جز مرحمت دوست
 
العبدُ و ما فی یده کان لمولاه
از برکت خورشید کند جلوه گری ماه
 
تو هادی مایی و جهان بی تو سراب است
اوصاف تو در آیه ی تطهیر کتاب است
 
تو عشق مدامی و دمت مستی ناب است
جای ولی الله کجا بزم شراب است؟
 
یک آیه بخوان آتش کفرش به یم افتد
یک شعر بگو کاخ و سرایش به هم افتد
 
گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت
از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت
 
لب پاره شد و ناله ی زینب به هوا رفت
خون از لب شه، روح زجان اُسرا رفت
 
شد مجلس اغیار همان بزم خرابه
وقتی که سر افتاد به دامان ربابه



ولادت امام هادی (علیه السلام)
 
محمد سعید میرزایی
 
فیض مدام، سلسله نورِ دائمی
پور جواد ابن رضا سبط کاظمی
 
در شأنت این بس است که جد شما رضاست
در فضلت این بس است که تو جدّ قائمی
 
تا پایه امامت و دین از تو قائم است
خود عرش فضل را به خدا از قوائمی
 
اینگونه گفت وصف تو را هر که با تو بود
هر شام در صلاتی و هر روز صائمی
 
یا حجّه الوفیّ، صفی هادی ای امام
ای حضرت کریم که عین المکارمی
 
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
 
مهر دهم! حقیقت کامل، امام من!
آیینه جمیع فضائل، امام من!
 
لرزانده دستگاه خلافت شکوه تو!
خاک از توکلّت متوکل، امام من
 
چاره ندید خصم مگر آنکه همچو باب
بر تو خوراند زهر هلاهل امام من
 
لحظه به لحظه جان به تو مشتاق، هادیا!
لحظه به لحظه دل به تو مایل، امام من
 
ای که هنوز حلقه در را نکوفته
لطف تو داده حاجت سائل، امام من
 
نامت گره‌گشای تمامی مشکلات
لطفت کلید حل مسائل امام من
 
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام
 
زین العباد، ثانی سجّاد، یا علی
نور تو بر جواد، خدا داد، یا علی
 
تنها نه باب تو که به فردوس، فاطمه
از خنده تو گشت دلش شاد، یا علی
 
روشن به روی گندمی‌ات شد دل جواد
وقتی «سمانه» چون تو سمن زاد، یا علی
 
چون باب شهر علم نبی بود، جدّ تو
شد ملک علم و دین ز تو آباد، یا علی
 
در پای تو گریسته وحش درنده هم
ای بسته ولای تو آزاد، یا علی
 
تاریخ، ای حقیقت بیدار، چون علی
هرگز تو را نمی‌برد از یاد، یا علی
 
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام



#امام هادی #مدح امام_هادی  (علیه السلام)
 
 
جلوه‌ای از جبروت آوردند
سوره‌ای از ملکوت آوردند
 
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
 
خسته بودیم که ما را از لطف
زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند 
 
به درِ خانه‌ی آقا یک شهر
همگی دستِ قنوت آوردند
 
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند 
 
از سرِ سفره‌ی زهرا امشب
محضِ لبخندِ تو قوت آوردند 
 
آب و آئینه و قرآن این است 
نوه‌یِ شاهِ خراسان این است
 
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
 
چارمین نادِ علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد 
 
چار دیواریِ کعبه یعنی...
چارسو جانبِ حیدر باشد 
 
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد 
 
بگذار از لب بامت نرویم 
دلِ ما مثل کبوتر باشد
 
گیسویی دین و دلِ ما بُرده
خاصه وقتی که معطر باشد
 
آی همنامِ رضا آمده است 
مغزِ بادامِ رضا آمده است
 
زلفِ تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مُردد نشود
 
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحبِ مَسند نشود
 
هست تا سامره و سردابش
حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
 
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست
کاش از کوچه‌ی ما رد نشود
 
دلِ من رفت به کویَت گفتم
رفتِ تو کاش که آمد نشود
 
گره‌ام دستِ تو بود و واشد
کار دستِ تو نباشد نشود
 
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
 
دیدنت جامه دَریدن دارد
یا که انگشت بُریدن دارد
 
مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد
الحق این سُرمه ، کشیدن دارد
 
ارزشش داشت پریشان باشیم 
نازِ این زلف خریدن دارد 
 
دلِ من می‌تپد آقا چه کنم
آهویی مِیلِ رمیدن دارد
 
ما رسیدیم و زمین اُفتادیم 
بوسه از خاکِ تو چیدن دارد
 
آنچه گفتند در اوصافِ شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
 
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست
دهمین معنیِ زهرا هادیست
 
چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم
که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم
 
سامرایِ تو بنا شد اما 
من پریشانِ امام حسنم
 
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود 
عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
 
حضرت هادیِ ما مهدی کو
من اویسم به هوایِ قَرنم
 
گریه‌ام را به مُحرم برسان
کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم
 
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
 
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم‌الله
 
شاعر: #حسن_لطفی


*در ولادت امام هادی  (علیه السلام)
 
بهشت اهل ولا را ثمر مبارک باد  
طلوع عید بزرگ دگر مبارک باد 
بر آسمان ولایت قمر مبارک باد 
محمدابن‌علی را پسر مبارک باد 
-خـدای عـزّوجـلّ را ولـی تماشایـی است 
-به روی دست محمّد، علی تماشایی است 
 
سلام باد به ابن‌الرضا و فرزندش  
شفای روح مسیحا ز فیض لبخندش 
ندیده چشم بشر جز ائمه مانندش 
سزد که مدح بگوید فقط خداوندش 
-جمـال او همـه آیینـۀ امـام جواد 
-علی است این، پدر و مادرم فدایش باد 
 
سخن‌وران جهان مست یک عبارت او 
جحیم باغ چنان گردد از اشارت او 
سر سران همه در حلقۀ اسارت او 
دعای «جامعه» زیباترین زیارت او 
-زیارتی که سزد وحی سرمدش خوانند 
-شناسنامۀ آل محمّدش خـوانند 
 
مهی که مهر هم از ماه عارضش خجل است 
چو آفتاب به دل‌های پاک مشتعل است 
گل محبت او زینت بهشت دل است 
عدو هم از کرمش شرمگین و منفعل است 
-جهانیـان همه مرهون لطف او من هم 
-نه من گدای در او شدم که دشمن هم 
 
الا حرم حرمِ سامرات را زائر 
بهشت، زائر صحن و سرات را زائر 
فرشتگان حرم باصفات را زائر 
جواد ماه رخ دلربات را زائر 
-عجب نه گر به قفس شیر وحشی‌ات شد رام 
-مطیـع سلسلۀ تـو است گردن ایـام 
 
تو چارمین علی از عترت پیامبری 
تو خود امام و امام جواد را پسری 
تو بر امام رضا نیز پارۀ جگری 
تو چون حسین چراغ هدایت بشری 
-ائمه هادی و تو خود به کنیه‌ هادیشان 
-بـه شاه راه هدایت شدی منادیشان 
 
اگر چه بر حرم حضرتت جسارت شد  
حریم محترمت در جهان زیارت شد  
نصیب شیعه در این امتحان بشارت شد 
نصیب دشمن تو ذلت و حقارت شد 
-شکست شیعه محال است چون به حصنِ ولاست 
-همیشه پرچـم فتـح شما بـه دست خداست 
 
تمام خلقت هستی بوَد برای شما 
نهاده سر به زمین آسمان به پای شما 
سعادت همه عالم بود ولای شما 
بوَد «بکُم فَتَح‌الله» در ثنای شما 
-خدا برای شما خلق کرد عالم را 
-ز خـاک پـای شما آفرید آدم را 
 
به غیر باب شما حق نیافریده دری 
خداپرست نی‌ام گر زنم در دگری 
نبود و نیست به جز بر درِ شما خبری 
اگر کنید به کل جهانیان نظری 
-قسم به هر که گذارد قدم به راه شما 
-شونـد خلـق، ابـوذر بـه یک نگاه شما  
 
مصیبت است اگر یک نظر به ما نکنید 
مرا ز دامن پر مهرتان جدا نکنید 
رهم دهید در این خانه و رها نکنید 
مرا به دوری خود دور از خدا نکنید 
-من و جدا شدن از دامن شما هرگز 
-طریـق دوستـی دشمـن شما هرگز 
 
حیاتِ بود و نبود از برای یک دمتان 
خدای داده شرافت به کل عالمتان 
خدا گواست که اوصاف ما بود کمتان 
عطا کنید مضامین نو به میثمتان 
-که همچو «میثم» تمار مدحتان گوید 
-همیشه در همه احوال راهتان پوید


کد مطلب: 267379

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcbzzb59rhb0fp.uiur.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir