یا سیّدالکریم دلم آشنای تو // ابن الکریم هستی و من هم گدای تو

8 تير 1397 ساعت 17:51

حضرت عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به سیدالکریم از عالمان و نوادهگان ائمه علیهم السلام و از راویان حدیث که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن(علیه السلام) می‌رسد.


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز حضرت عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به سیدالکریم از عالمان و نوادهگان ائمه علیهم السلام و از راویان حدیث که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن(علیه السلام) می‌رسد.

شیخ صدوق(ره)، مجموعه روایات ایشان را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(علیه السلام) و امام جواد(علیه السلام) را درک کرده است.

همچنین نقل است وی که ایمان خویش را بر امام هادی(علیه السلام) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، قبلهگاه تهرانیان و زیارتگاه شیعیان است و در برخی روایات ثواب زیارت قبر ایشان برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) است.

به مناسبت نیمه شوال سالروز وفات سیدالکریم علیه السلام اشعار زیر لز شعرای کشورمان تقدیم حضورتان می گردد:
 
#وفات_سیدالکریم 
 
یا سیّدالکریم دلم آشنای تو
ابن الکریم هستی و من هم گدای تو
 
ای از حسن نسب ای جان اهل بیت
عبدالعظیم هستی و عبد خدای تو
 
این یاکریم ها به امیدی ز گنبدت
پرواز می کنند همه در لوای تو
 
وقتی به بارگاه تو سائل روانه شد
چشمش به رحمت است وَ لطف و عطای تو
 
همسان شده زیارت تو با حسین،لیک
مدفن به ری شدی و ری کربلای تو
 
با زمزم کمیل، شب جمعه در حرم
انسی عمیق دارم وجانم فدای تو
 
شب های جمعه که دل تنگ کربلاست
شابدُالعظیم آیم وصحن وسرای تو
 
در روز رحلت تو،کلّ اهل ری
بر سینه می زنند همه در عزای تو
 
در آخر غزل شده ام شرمسار تو
دارم امید بر تو و یکدم لقای تو
 
شاعر: #محمدمهدی_عبدالهی


قبلۀ حاجات

مرحوم صدر الممالک نورالله مرقده
 
باز این چه آتش است که مارت بجان فتاد؟
باز این چه آتش است که در انس و جان فتاد؟
 
باز این چه آتش است در این تیره خاکدان
کز خاکیان گذشت و با فلاکیان فتاد
 
این دود تیره باز دمید از کجا؟کزو
آتش جهان،جهانشد و اندر جهان فتاد
 
وین برق حیره باز رسید از کجا؟ کزو
آتش به کشت و خرمن و کون ومکان فتاد
 
طوفان آتش است مگر کز تنور نوح
آتش بجای آب،کران تا کران فتاد
 
گویا محرم است و زمینها نینوا
آتش بجای هر نی و هر نیستان فتاد
 
آری محرم است و بصحرای کربلا
آتش بخیمه گاه فلک پاسبان فتاد
 
دودی بلند شد زبیابان کربلا
کآسیب او بدیده کر و بیان فتاد
 
این دود از زبانه روز ثقیفه بود
دود ثقیفه بود ولی جاودان فتاد
 
آن آتشی که بر در خیرالنّسا زدند
چندی ز خاک رفت و زمردم نهان فتاد
 
گل کرد آخر آتش از آن لاله گون زمین
همچون علم کشید که در آسمان فتاد
 
فریاد از آن زمان که چنان آتشی دمان
بر عترت خلیل ز نمرودیان فتاد
 
دیدند آتش که برفت العطش زیاد
در جای العطش،بحرم الامان فتاد
 
آتش کسی بخانه پیغمبری نزد
این فتنه هم ز امّت آخر زمان فتاد

ای روزگار حاصل عمرت تباه باد
آتشی گرفته خرمنت از دود آه باد

ای سربلند صفحۀ صدق و صفا حسین
ای پای بند رشته مهر و وفا حسین
 
ای عاشق یگانه و معشوق عالمین
نور خدا و روح رسول خدا حسین
 
ای سرّ کنت و کنزاً و مکنون من عرف
ای رمز هل اتی اثر لافتا حسین
 
ای عاشق بلا که همی گفت در ولا
پیش از الست حق بلی بربلا حسین
 
سودای حق کجا و ذبیح الله از کجا
بر قامت تو دوخته شد این قبا حسین
 
برخیز نظم قافله کربلا بده!
ای عاشق معاملۀ کربلا حسین
 
دانی تو خود ز روز ازل کربلا بود
قربانیان کوی وفا را منا حسین
 
حج الوداع کعبه بکن همچو مصطفی
ای از تو مصطفی و تو از مصطفی حسین
 
آن آب و زمزم و حجر و مروه صفا
تا حشر در فراق تو گویند یا حسین
 
احرام کعبه حرم کبریا به بند
ای برگزیدۀ حرم کبریا حسین
 
جمعی بکوفه منتظر مقدم تواند
آنانکه تشنه اند بخون خدا حسین
 
جمعی دگر بعالم بالا ز مقدمت
سرها به پیش و پیش شه انبیا حسین
 
جمعی دگر ملول و پریشان و خونفشان
در طرف بارگاه شه اولیاء حسین
 
حور و قصور و جملۀ ناموس انبیاء
در آستان حضرت خیرالنّسا حسین
 
اهل بهشت جمله جوانان هاشمی
در دور درگه حسن مجتبا حسین
 
روح الامین بجوش و خروش و علم بدوش
کآرد بکربلا علم ابتلا حسین
 
القصّه در تمامی ذرات کاینات
افکنده این معامله شور و نوا حسین
 
بگذر ز کاینات خداوند ذوالجلال
در داده جمله عالمیانرا صلا حسین
 
خواهی که عشق خود را نشان دهد
در پرده آنچه بود کند برملا حسین
 
آه از دمیکه این همه ذرّات کاینات
پوشند در غم تو لباس عزا حسین
 
در مقتل تو جمع ملک جمله انبیا
آیند در عزای تو گویند وا حسین
 
روح الامین بعزم طواف تو افکند
آشوب در تمامی ارض و سما حسین
 
ای قبّۀ تو قبلۀ حاجات کاینات
ای ذات حق را بجهان مظهر صفات



#وفات_سیدالکریم
 
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
 
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
 
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
 
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
 
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
 
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
 
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
 
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
 
شاعر: #حسین_ایمانی


#وفات_سیدالکریم

عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
از نسل خاندان امامی کریم بود
 
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد ، حکیم بود
 
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
در عمرخویش صاحب طبعی سلیم بود
 
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
 
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
درسایه امید و ولایت مقیم بود
 
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
 
هر کس که زائرحرم این کریم بود
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
 
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
عطرحدیث آل رسول از لبش چکید
 
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
 
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
 
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اند
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
 
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در گلشن همیشه بهار حریم او
 
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
پروانه بهشت بدستش دهد خدا
 
عبد حقیر اوست « وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
 
شاعر: #سیدهاشم_وفائی


کد مطلب: 238741

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcc04qis2bq1m8.ala2.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir