عنصر «بی بصیرتی» و نقش آن در صدور نامه تاریخی 6 فروردین امام خمینی(ره) به منتظری

7 فروردين 1400 ساعت 10:53

6 فروردین 68 حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با عزل منتظری اولین کسی بودند که با نفوذ در درون جریان انقلاب برخورد کردند.


به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز 6 فروردین 68 حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با عزل منتظری اولین کسی بودند که با نفوذ در درون جریان انقلاب برخورد کردند.

لذا با توجه به ضربات و آسیبهای مادی و معنوی متعددی که ملت ایران بخاطر بی بصیرتی و ناآگاهی برخی مردم و مسئولین از جریان لیبرال غربگرا در طول تاریخ 42 ساله انقلاب خورده است، و با توجه به در پیش رو بودن انتخابات سرنوشت ساز 1400، نگاشته حاضر درصدد است تا به توفیق الهی به مناسبت صدور نامه تاریخی 6 فروردین 68 امام خمینی(ره) به منتظری، مطالبی را پیرامون اهمیت و فواید عنصر «آگاهی و بصیرت»، و نقش آن در تداوم انقلاب و نائل شدن به آرمانها به عرض برساند.

بی بصیرتی امثال منتظری، پاشنه آشیل انقلاب

در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن، امام خمینی (رحمه الله علیه)  ‌ بارها خطر «جهل، ناآگاهی، ساده لوحی و بی بصیرتی» را به مردم گوشزد کرده، و نیز بارها به برخی اصحاب و یاران سابقا انقلابی _ نظیر آقای منتظری_  گلایه می نمودند که چرا ساده لوح و بی بصیرت بوده و فریب نیرنگها و دروغپردازیهای عملیات روانی رسانه ای دشمن و جبهه کفر و نفاق و غربگراها را می خورند. مرحوم امام بارها آیه الله منتظری را ملامت می کردند که چرا لیبرالها، غربگراها و منسوبین به گروهک منافقین را در بیت و اطراف خود جمع کرده، از مهدی هاشمی حمایت نموده، فریب خدعه ها و چرب زبانی منافقین را خورده و به حمایت از آنها به پا خواسته، و بر اثر خوش گمانی افراطی به شبه روشنفکران لیبرال غربزده، تبدیل به سخنگوی لیبرالها و ضد انقلاب شده است.

حضرت امام خمینی(ره) در قسمتی از نامه ۶ فروردین ۶۸، در نامه عزل منتظری از منصب قائم مقامی، به ساده لوحی و بی بصیرتی ایشان صراحتا اشاره نموده و می فرمایند: «... از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند ...  از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد» .

نقش «بصیرت» در پیمودن مسیر موفقیت

برخی فلاسفه معتقد هستند انسانی که نسبت به جریانها و رویدادهای محيط اطراف خودش ناآگاه بوده، نمى ‏داند در چه اوضاع و احوال و شرایطی زندگی می کند، چنین شخصی به افق حيوانات بلكه به افق نباتات و جمادات نزديك تر است، تا به افق انسان و انسانیت. مسلما اگر بشر بخواهد حركت كرده و مسیر سعادت و کمال را بپیماید، اولین پیش شرطش آنست که از عنصر «آگاهی، دانایی، فهم و بصیرت» بقدر کافی برخوردار بوده، و با انواع دانشها از آن جمله دانش اجتماعى و سیاست ورزی می بایست آشنايى اجمالی داشته باشد؛چرا که انسان بى‏ خبر و ناآگاه بمثابه نابینایی می ماند که هر لحظه امکان سقوط و آسیب وی در انتظار است. آدم كور کدام حركت سریع و پرشتابی را مى ‏تواند انجام دهد؟! 

حتما در گوشه و کنار شهرها دیده اید آدمى را كه از چشم ظاهر محروم است، وقتى در خيابان راه مى ‏رود با چه احتياطى عصايش را به زمين زده و قدم از قدم برنمی دارد الا با ترس و لرز فراوان!. ولى همان آدم اگر چشم و قوه باصره داشته باشد، سوار بر ماشینش شده، با چه سرعت و شتاب فراوانی در خيابان حركت کرده، حتی گاهی به صورت مارپيچ و زیک زاک از لابه لای ماشينها خودش را رد مى‏ كند، در حالى كه يك آدم كور اگر بخواهد از يك طرف خيابان به طرف ديگر آن برود نمى ‏تواند مگر ديگرى دستش را بگيرد و به دادش برسد.

جهانخواران و استعمارگران بین المللی سالهاى زيادى از جهل و ناآگاهى و بى ‏خبرى و بی بصیرتی مردم مستضعف سوء استفاده کرده، و از این رهگذر هر جرم و جنایت و غارتگری و استثمار و استعباد که دلشان مى‏ خواست مرتكب مى ‏شدند. احیانا شدت نادانی و بی بصیرتی توده های مردم تا جایی بود که اگر استعمارگران غربی جنايتى در يك شهر و مملکت مرتكب مى ‏شدند، شهر و کشور همسایه کاملا از آن جریان بی خبر و ناآگاه بوده، و حتی گاهی در خود آن شهر هم يك عده قلیلی متوجه عمق فاجعه مى‏ شدند و يك عده کثیر دیگری همچنان در خواب غفلت به سر می بردند!

تاریخ شهادت می دهد که استعمارگران و گرگهای متمدن نمای غربی سالیان سال، بلكه قرنها در بى‏ خبر نگه داشتن ملتهای آسیایی و آفریقایی از اوضاع و احوال زمانه كوشش نمودند، چراکه می دانستند تا هنگامیکه مردم در جهل و بی خبری به سر ببرند، روند غارتگریها و بهره کشیهای ستمگرانه آنان تداوم داشته، وخيالشان راحت بود که هیچ کس پیگیر جنایات و حساب کشی از قتل و غارتهایشان نمی شود. ضرب المَثَل مشهوری در میان ما ایرانیان است که مى‏ گويد: «دزد دشمن مؤذّن است»!؛ اما چرا؟! چه نسبتی میان سارق و اذان گو وجود دارد که اولی از دومی هراسان و گریزان است؟!

راز مطلب در آنست که کار راهزنی و سرقتگری جناب دزد تا زمانی پیش می رود و چاقویش تا زمانی بُرّان است که عموم مردم در خواب غفلت تشریف داشته باشند، ولى وقتى كه مؤذّن بالاى مناره رفته، شروع به اذان گفتن کرده و فرياد كند: «اللَّه اكبر، اللَّه اكبر ...»، بتدریج خواب ‏آلوده‏ها و بی خبرها بيدار و هوشیار ‏شده، و وقتى بصیر و بیدار شدند مسلما دیگر جناب سارق نمى ‏تواند به دستبرد خویش ادامه دهد. بنابراین دزد در پرتو خواب غفلت و جهل و ناآگاهی مردم است که به موفقیت دست یافته، و تنها در پرتو تاريكى شب است که مى‏ تواند با خیال راحت سرقت و جنایت نماید، نه در بيدارى و روشنايى و آگاهی مردم.

اهمیت «بصیرت» در نبرد با جبهه «کفر پنهان و نفاق»

"بصیرت و آگاهی" کلید واژه هایی است که در مکتب حیات بخش اسلام و نیز در منظومه بیانات امامین انقلاب بسامد بسیار گسترده ای داشته، و تاکید بسیار زیادی برلزوم تقویت «علم، آگاهی، بصیرت، کیاست، فطانت، تیز بینی و تقویت تحلیل سیاسی» آحاد جامعه شده است. می توان گفت اهمیت عنصر "آگاهی و بصیرت" تا آنجاست که اگر به اندازه کافی در عموم مسلمانان و توده های عوام در صدر اسلام وجود می داشت، هیچگاه حادثه تلخ سقیفه و محرومیت جامعه از توفیق خلافت حضرت علی عیله السلام پدید نمی آمد و تیر منافقین زیرک توطئه گر و غاصبین خلافت به سنگ می خورد.

جایگاه "آگاهی و بصیرت" تا آنجاست که اگر خوارج و یاران امیرالمومنین علیه السلام به اندازه کافی از عنصر «بصیرت، آگاهی، ژرف اندیشی» برخوردار می بودند، هیچگاه نبردِ در آستانه پیروزیِ صفین تبدیل به یک شکست و ناکامی تاریخی نمی گشت. اگر عنصر «بصیرت و دانایی» در کار بود هیچگاه برخی اصحاب ساده لوح سپاه امیرالمومنین علیه السلام فریب قرآنهای سر نیزه را نمی خوردند، و در نتیجه حادثه تلخ حکمیت پیش نمی آمد و چه بسا کار معاویه در همان نبرد صفین یک سره شده بود و معارف اسلام ناب جهانگیر شده بود و حادثه تلخ کربلا بوجود نمی آمد.

مطالعه تاریخ صدر اسلام حکایتگر آنست که در همه‌ی نبردها و غزوه های پیامبر صلی الله علیه و آله، «بصیرت» توام با «صبر و استقامت» مسلمین حرف اول را در تعیین پیروز میدان می‌زد؛ به ویژه در نبردهای امام‌المتقین علی علیه‌السلام؛ چرا که در اکثر این نبردها، رویارویی «جبهه‌ی حق» با «کفر آشکار و صریح» نبود، بلکه یک جنگ نرم روانی رسانه ای و یک مبارزه تمام عیار با جبهه «کفر پنهان، نفاق، تزویر، تحریف،نفوذ» برقرار بود، که پیروزی در این میدان حساس فکری فرهنگی به شدت نیاز به عنصر "بصیرت و آگاهی سیاسی" توده های مردم داشت.

مقام معظم رهبری نیز در بیانات اخیر خود در روز عید مبعث در تبیین راه و روش مقابله با توطئه‌های دشمن، و پیرامون رمز تداوم و پیروزی انقلاب اسلامی در برابر دشمنان داخلی و خارجی، بر دو عنصر «بصیرت» و «صبر» تاکید کرده و فرمودند: «دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنی‌ها لازم است -که بنده همیشه توصیه‌ کرده‌ام، باز هم توصیه می‌کنم- دو خصوصیّت در آحاد مردم لازم است: یکی عبارت است از «بصیرت»، و دوّمی عبارت است از «صبر و استقامت»، که اگر چنانچه این دو عنصر وجود داشت دشمن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، هیچ لطمه‌ای نمی‌تواند بزند، هیچ توفیقی در مواجهه‌ و مقابله‌ با نظام اسلامی به دست نمی‌آورد؛ بصیرت و صبر.»

ساده لوحی و کم بصیرتی برخی مردمم و مسئولین نسبت به عواقب حاکم شدن تفکر «غربگرا»؛ پاشنه آشیل انقلاب

اگر برخورداری از عنصر «بصیرت، آگاهی، داشتن تحلیل سیاسی، دشمن شناسی» برای مردم عادی از نان شب واجبتر است _که هست_ یقینا برای دولتمردان و مجموعه تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر کشور این وجوب، شدیدتر و دوچندان و بلکه صدچندان میگردد. تقلیل مفهومی واژه «بصیرت» به اینکه می بایست صرفا شعارهای انقلابی داده و شعار مرگ بر آمریکا بگوییم، اما در عمل اهل سازش، عقب نشینی از حقوق هسته ای، دیپلماسی التماسی و گفتگوهای بی حاصل و خسارت آفرین برجامی با کدخدا باشیم، نوعی جفا کردن به کلیدواژه «بصیرت» است، و مصداق این بیت شعر حافظ است که می گوید: «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند!».

بدون شک برخورداری از «بصیرت و دشمن شناسی» در مجموعه دولتمردان وقتی کامل و جامع و دارای مصداق صادقانه خواهد بود که در عمل منجر به پیاده سازی رویکرد «مقاومت»، و پیگیری مجموعه سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» و تلاش مسئولین برای رونق تولید و فعال سازی ظرفیتهای عظیم داخلی گردد، و الا با شعار و گفتار درمانی های تهی از عمل، و با امید بستن به کدخدا و پالس مذاکره برای جو بایدن فرستادن، وضعیت نابسامان اقتصادی کشور درست نشده و غلبه بر تحریم میسر نخواهد شد.

یکی از نمودهای ابعاد و مختصات بصیرت مسئولان در منظومه فکری رهبر انقلاب را می‌توان در عبارت «دستگاه محاسباتی» و تلاش دشمن برای اختلال در آن دید. مسئول بصیر کسی است که از دستگاه محاسباتی سالم و دقیقی برخوردار است. در سطح حکومتی، بصیرت فردی مسئولان اگرچه لازم و مفید است اما آنچه سرنوشت‌ساز و کلیدی است، «بصیرت جمعی» است. به نظر می‌رسد آنچه امروز کشور را دچار مشکل کرده، نبود یا حداقل کمبود این «بصیرت جمعی» در سطح مسئولان و نخبگان و شبه روشنفکران غربزده است که کلید حل مشکلات و راهکار غلبه بر تحریمها در داخل است نه در نیویورک و لوزان و ژنو.

اکنون نظام جهانی سلطه و استعمارگران آپدیت شده غربی با ابزار رسانه، با کمک پادوهای داخلی شان و با استمداد از جریان لیبرال غربزده درصدد مدیریت یک جنگ نرم و یک عملیات روانی رسانه ای بزرگ برای اغفال، اغواء و تحریف افکار عمومی دنیا و بویژه ملت ایران است، تا اینگونه وانمود نماید که مقاوت در برابر ابرقدرتها _بخوانید ریز قدرتها_ ناممکن است، و برای خلاصی از تحریمها و مشکلات اقتصادی راهی جز کرنش در برابر غرب، عقب نشینی از حقوق هسته ای، انفعال و واداگی و سازش و تسلیم و مذاکره و امضای برجام منطقه ای و موشکی نیست!. بنابراین ملت ایران اکنون به این بصیرت و فهم از واقعیت نیازمند است که بداند کوک کردن ساز سازش، فریب و خدعه بزرگی است که از ناحیه «جریان تحریف» و برخی دولتمردان کدخدا پرست القا گشته، و حدود 8 سال است که اقتصاد کشور را معطل گفتگوهای منتهی به برجام و میز مذاکره نموده، و از توجه به ظرفیتها و پتانسیل های داخلی دریغ می ورزد.

بنابراین با توجه به ضرباتی که ملت ایران از تفکر لیبرال غربگرا بر اثر «فقدان بصیرت» عده ای از مردم و خواص _نظیر منتظری _ در طول تاریخ 42 ساله انقلاب و بویژه در انتخابات 92 و 96 خورده است، و با توجه به در پیش رو بودن انتخابات سرنوشت ساز 1400، مسلما بازگویی و تذکر دادن نسبت به اهمیت و فواید عنصر«آگاهی و بصیرت»، و عبرتگیری از پیامدهای تلخ برجام و تمسک جستن به طناب پوسیده مذاکره و اعتماد به غرب، ضرورتی دوچندانی پیدا می کند.
مقابله با جریان «تحریف و تحریم» ؛ در پرتو بصیرت و گریز از ساده لوحی منتظری گونه

 رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتی به مناسبت عید سعید قربان (10/5/99 ) با تأکید بر اینکه «به موازات جریان تحریم، یک جریان تحریف حقایق و واژگون نشان دادن واقعیات هم وجود دارد»، فرمودند: «هدف این جریان، ضربه زدن به روحیه مردم و دادن آدرس غلط درباره علاج تحریم است». ایشان در ادامه خاطرنشان کردند: «در سال ۹۷ و بعد از خروج آمریکا از برجام، متأسفانه کشور ماه‌ها معطل وعده‌های اروپایی‌ها باقی ماند و اقتصاد کشور شرطی شد در حالی‌که معطل کردن اقتصاد به وعده‌های دیگران بسیار مضر است».

بنا بر اعتقاد بسیاری از آگاهان سیاسی، آمریکا برای «ایجاد ترس از تحریم‌ها» نیاز به اغواگری و جهل و بی بصیرتی مردم دارد تا با راه اندازی یک عملیات روانی رسانه ای گسترده، دست به «القای ترس مصنوعی از تحریم» بزند، و برای این منظور باید از برخی دولتمردان غربگرا و نیز از «جریان تحریف» مدد بگیرد تا واقعیت‌ها را تحریف کرده، مشغول توجیه بیراهه «مذاکره» شده، و راهکار عبور از تحریمها و حل نابسامانیهای اقتصادی را در اتخاذ دیپلماسی انفعالی و عقب نشینی از حقوق هسته ای معرفی نمایند.

از این رو برای دشمن بسیار حائز اهمیت است که «جریان تحریف» و جریان غربگرایان نفوذی را وارد میدان نماید تا با نفوذ خود در رسانه ها و افکار عمومی، «خودباوری» و شعار «ما می توانیم» و دستاوردهای انقلاب اسلامی را مخدوش و منکوب ساخته، قدرت تحریمهای آمریکایی را بزرگنمایی و برجسته سازی نموده، راهبرد اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم داخلی را مورد بی اعتنایی و هجمه قرار داده، و به جایش «خودتحقیری» و «بی هویتی» و «غربزدگی» را ترویج نموده، حداکثر توان جوان ایرانی را در پخت قرمه سبزی و آبگوشت بزباش و مونتاژکاری معرفی نماید، و ... تا بدین ترتیب «تحریم» را تبدیل به مانعی غیر قابل عبور و بن بستی بدون چاره معرفی و تلقین نماید، تا از این رهگذر، راهکار ذلیلانه و حقارت باری به نام «سازش، تسلیم، اعتماد به غرب، مذاکره، انفعال، عقب نشینی، امتیاز دهی یکطرفه، دیپلماسی التماسی، استرحامی و انظلامی» را تحت عنوان زیبا و فریبنده «استراتژی تعامل، سیاست تنش زدایی» تئوریزه نموده و موجه جلوه دهد، و در ادامه انتخابات 1400 را مدیریت کرده، و کاری نماید تا مردم مجددا دچار خطای محاسباتی شده و دوباره ساز سازش و گفتمان غربگرایی را کوک نمایند و نهایتا به مدعیان اصلاحات و اعتدال رای دهند.

از این رو  رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 10/5/99 می فرمایند: « به موازات تحریم دشمن، یک جریان تحریف هم وجود دارد؛ تحریف حقایق، واژگونه نشان دادن واقعیات؛ چه واقعیات کشور ما، چه واقعیات مرتبط با کشور ما؛ اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه‌ جنگ اراده‌ها است».


رسول رضایی، پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان


کد مطلب: 292525

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcciiqip2bqop8.ala2.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir