نسل جوان را به جهان رهبری/ جلوه ی توحید، علی اکبری/ هر که هوای رخ احمد کند/ در تو تماشای پیمبر کند

8 ارديبهشت 1397 ساعت 9:09

سلام بر تو، اى نخستین كُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل! درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه كه در باره ات فرمود: «خدا، بكُشد آن گروهى را كه تو را كُشت. پسرم! چه جرئتى بر خداى مهربان كردند. و چه جسارتى در هتكِ حرمت پیامبر! پس از تو، خاك بر سرِ دنیا !»


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز، یازدهم شعبان المعظم سال۴۳ قمري مصادف است با ولادت جوان برومند حضرت ابی عبدالله (علیه السلام) حضرت علی اکبر (علیه السلام)، کسی که شبیه ترین فرد خلقا و خلقا و منطقا به رسول اکرم(ص) می باشد.

بنا بر این گزارش حضرت امام خمينی (ره) در درس اخلاقشان در خصوص ابن الحسین(علیه السلام) چنین می فرمایند: تمام مدايح و گفتار اهل بيت (عليهم السلام) خصوصاً حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در مورد حضرت علی اکبر (علیه السلام) حاکی از اين است که اگر علی اکبر(علیه السلام) در کربلا به شهادت نمی رسيد، خود امام « مفترض الطاعه » می بود. ( يعنی امامی که اطاعت او واجب است).

لذا در «زیارت ناحیه مقدّسه»، حضرت ولی الله العظم(عجل الله تعالی فرجه) خطاب به ایشان آورده است: 
 
السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ، صَلَّى اللّه ُ عَلَیكَ و عَلى أبیكَ، إذ قالَ فیكَ : قَتَلَ اللّه ُ قَوما قَتَلوكَ ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ ! عَلَى الدُّنیا بَعدَكَ العَفا  
 
سلام بر تو، اى نخستین كُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل! درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه كه در باره ات فرمود: «خدا، بكُشد آن گروهى را كه تو را كُشت. پسرم! چه جرئتى بر خداى مهربان كردند. و چه جسارتى در هتكِ حرمت پیامبر! پس از تو، خاك بر سرِ دنیا !»

اشعار زیر را که مناسبت میلاد حضرتش از سوی جمعی از شعرای کشور می باشد را تقدیم حضورتان می نماییم:

امشب تلاوت ياسين است ❤️❤️
شهر مدينه غرق در آذين است 
در حيرتم كه يازده شعبان 
يا هفده ربيعِ نخستين است 
ميلاد دل فروز علي‌اكبر 
فرزند نور و كوثر و ياسين است 
آيينه‌ي جمال رسول الله 
نامش علي است يا كه علي اين است 
-ليلا فروغ سرمدي آوردي 
-باغ گل محمّدي آوردي 
 
اين نخل نور يا ثمر ليلاست 
اين آفتاب يا قمر ليلاست 
اين بحرِ فضل و معرفت و ايمان 
دُرِّ حسين يا گُهر ليلاست 
اين شمع جمع محفل ثارالله 
فرزند، يا پيامبر ليلاست 
این نور ديده‌ي ابي عبدالله 
اين نازنين پسر، پسر ليلاست 
-سيماي او تبارك او باشد 
-نام علي مبارك او باشد 
 
شرم و حيا، حياي رسول الله 
رو، كلِّ رو نماي رسول الله 
پيداست در صحيفه‌ي رخسارش 
والشّمسِ و الضّحاي رسول الله 
در لعل لب تكلّم پيغمبر 
در صوت او صداي رسول الله 
ترسم كه اشتباه كند جبريل 
وحي آردش به جاي رسول الله 
-تشبيه كرده‌اند به قرآنش 
-صدها امين وحي به قربانش 
 
واللّيل، سايه‌اي ز سر مويش 
والشّمس، جلوه‌اي زمه رويش 
سرو حسين قامت رعنايش 
چشم حسن به عارض دلجويش 
با آب زندگيت چه كار اي خضر 
لب تشنه جان فشان به لب جويش 
نبود عجب هزار مسيحا را 
درمان كند به خاك سر كويش 
-آيينه‌ي جمال محمّد اوست 
-اوّل علي ز آل محمّد اوست 
 
كو مرغ شب كه قرص قمر بيند 
خورشيد را به وقت سحر بيبند 
موسي كجاست تا به حجاز آيد 
در طور اهل بيت شجر بيند 
عيسي به حسن او نگرد انجيل 
داود هم ز بور دگر بيند 
زهرا كجاست تا كه در اين عالم 
-بار دگر جمال پدر بيند 
-حيدر ستوده حُسن نكويش را 
-بوسد هماره مصحف رويش را 
 
ايثار از شهادت او زنده 
تيغ از شجاعتش شده شرمنده 
هر شام گشته دور سرش تا صبح 
تا بنده‌اش شده مَهِ تابنده 
دل مي‌برد ز ماه بني‌هاشم 
چون بر رخ حسين زند خنده 
بعد از ائمّه نام ولي الله 
تنها به شخص اوست برازنده 
-بگشوده تا جمال دل آرا را 
-مبهوت كرده عمّه و ليلا را 
 
در مشي و در مرام، حسين است اين 
در منطق و كلام حسين است اين 
پا تا به سر جمال رسول الله 
سر تا به پا تمام حسين است اين 
در عرصه‌ي نبرد بود حيدر 
در صحنه‌‌ي قيام حسين است اين 
گر چه امام نيست ولي گويم 
سرمايه‌ي امام حسين است اين 
-قبرش بهشت اهل نظر باشد 
-پايين پا نه، قلب پدر باشد 
 
اين كيست ماهِ ماهِ بني هاشم 
چشم و چراغ شاهِ بني هاشم 
جان داده خنده‌اش به بني الزّهرا 
دل برده از سپاه بني هاشم 
خُويش بهشت خُلق رسول الله 
رويش چراغ راه بني هاشم 
جمع است در تمام وجود او 
قدر و جلال و جاه بني هاشم 
-آيينه‌ي خداي جليل است اين 
-اوّل شهيد نسلِ خليل است اين 
 
اي ياس سرخ باغ شهادت‌ها 
اي مهر تو تمام عبادت‌ها 
سرو قدت تجلّي قد قامت 
باغ رخت بهشت سعادت‌ها 
مردان راست قامتِ عاشورا 
دارند بر تو عرض ارادت‌ها 
در بين اهل بيت، وجود تو 
مجموعه‌ي تمام سيادت‌ها 
-منشور سرخ خون و پيامي تو 
-چشم و چراغ پنج امامي تو 
 
خلاّق داد گر به تو مي‌نازد 
قرآن، پيامبر، به تو مي‌نازد 
حيدر كه در حرم همه بت‌ها را 
بشكست بي‌تبر، به تو مي‌نازد 
زهرا كه افتخار محمّد بود 
اي نازنين پسر به تو مي‌نازد 
تو جان سيّد‌الشّهدا بودي 
بالله قسم پدر به تو مي‌نازد 
-آزاده‌اي و خَلق گرفتارت🌺🍃 
-نازم به استقامت و ايثارت 
 
صحرا به بر گرفته چنان جانت 
درياست تشنه‌‌ي لب عطشانت 
تو مصحف ورق ورق زهرا 
پامال كرده‌اند چو قرآنت 
پيغمبر از رياض جنان آمد 



حضرت علی اکبر(ع) - ولادت
 
یا که گوهری زیر قدم های تو باشد
یا حور و پری زیر قدم های تو باشد
 
وقتی که ملائک به قدوم تو می افتند
باید خبری زیر قدم های تو باشد
 
از هشت در جنت اعلای خداوند
شاید که دری زیر قدم های تو باشد
 
باید بنشینند ملائک سر راهت
تا بال و پری زیر قدم های تو باشد
 
کافی است که لب تر کنی و بعد ببینی
قرص قمری زیر قدم های تو باشد
 
این سرو رشید قد تو حاصل یک عمر...
خون جگری زیر قدم های تو باشد
 
آهسته کمی راه برو چون ضربان...
قلب پدری زیر قدم های تو باشد
 
پشت تو دعا های حسین است مبادا
شر و خطری زیر قدم های تو باشد
 
چشمان حسودان دو عالم کف پایت
جان پسر فاطمه! جان‌ها به فدایت
 
افتاده دل خلق به دام علی اکبر
هستند ملائک سر بام علی اکبر
 
هرچند به ظاهر نه پیمبر، نه امام است
کمتر ز نبی نیست مقام علی اکبر
 
حق خواست به احمد بدهد نام علی را
پیغمبری آورد به نام علی اکبر
 
در منطق و گفتار همانند محمد(ص)
از جانب وحی است کلام علی اکبر
 
جمع‌اند سر سفره او اهل مدینه
هستند نمک‌گیر طعام علی اکبر
 
هیهات اگر پس بزند دست کسی را
اینها نمی‌آید به مرام علی اکبر
 
جان خودش و جان پدر وقف عمو بود
زیرا که حسن بود امام علی اکبر
 
آنقدر که در حق برادر پدری کرد
شد حضرت سجاد غلام علی اکبر
 
بیش از همه در روز ازل دست خداوند
از جام بلا ریخت به جام علی اکبر
 
این زاده حیدر اسدالله پدر بود
اول پسر کشته در راه پدر بود
 
تو داغ نزن بر جگرم بیشتر از این
بردار قدم دور و برم بیشتر از این
 
بدجور دل عمه برایت نگران است
پس دور نشو ای پسرم بیشتر از این
 
رفتی به دل دشمن و از تو خبری نیست
مگذار ز خود بی خبرم بیشتر از این
 
با دیدن تو جان ز تنم رفت چرا که
بود از بدنت در نظرم بیشتر از این
 
باید که بیایند کمک تا بدنت را
شاید بتوانم ببرم بیشتر از این
 
بر روی زمین پا مکش اینقدر علی جان
اینگونه نزن نیشترم بیشتر از این
 
دیگر چه از این پیر کمر خم شده خواهید
دیگر چه بیاید به سرم بیشتر از این؟
 
گفتی بروم، رفتی و من هیچ نگفتم
برخیز ببین بی تو روی خاک میفتم
 
#آرش_براری
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت
 
گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو
از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟
کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو
با رخت ، بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو
بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو
عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو
 
شد قیامت بسکه سیمای تو را محشر کشید
گوئیا الله و اکبر گو ، علی اکبر کشید
 
بر تو و بر آنکه نقشت را قلم زد آفرین
بر تو و سر پنجه های حی سرمد آفرین
آفرین هم بر تو هم بر آل احمد آفرین
هر یکی را در دو عالم باد بی حد آفرین
بیش از آن خلقی که هر دم بر تو گوید آفرین
گفته صورت آفرین بر صورتت صد آفرین
 
جان خود دادن به جانان ، گشت رسم عالمین
از همان روزی که خالق هدیه دادت بر حسین
 
با تو بسته دست مهر و ماه و اختر را حسین
با تو رسوا کرده هر از ماه بهتر را حسین
با تو دارد احمد و زهرا و حیدر را حسین
در تو بیند حُسن های هر پیمبر را حسین
تا تو را دارد، چه حاجت در و گوهر را حسین ؟
قدر زر زرگر شناسد قدر اکبر را حسین
 
زاده ی لیلا که هر لیلاست مجنونت علی
هست مجنونت تمام عمر مدیونت علی
 
اینکه منهم از تو میخوانم ز آقائی توست
اینکه بر خوان تو مهمانم ز آقائی توست
مورم اما با سلیمانم ز آقائی توست
اینکه خود را از تو میدانم ز آقائی توست
گر بود یک ذره ایمانم ز آقائی توست
اینکه جائی در نمی مانم ز آقائی توست
 
تا ملائک حلقه در گوشان دربار توأند
نوکرانی همچو من ، یک عمر سربار توأند
 
جز به گلزار تو ، کی خاری چو من گل میکند ؟
جز تو ، کوه صبر ، کی ما را تحمل میکند ؟
جز تو بر کاهی چه کس کوهی تفضُّل میکند ؟
بدتر از من را گل روی تو بلبل میکند
خوب داند دل اگر بر تو توسل میکند
استجابت را خدا با تو تقبّل میکند
 
یا علی اکبر مرا گر آبرو باشد ز توست
در گِلم ای گُل اگر هم رنگ و بو باشد ز توست
 
#حیدر_توکلیحضرت علی اکبر(ع) - ولادت
 
نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر
حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر
 
من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که
به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر
 
اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت
که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر
 
فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من
بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر
 
علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من
سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر
 
چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش
تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر
 
پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان
شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر
 
بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست
چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر
 
یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش
شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر
 
فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه 
که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر
 
اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر
تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر
 
چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار
شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر
 
عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی
که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر
 
به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز
که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر
 
گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم
که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر
 
پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب
تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر
 
رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی 
عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر
 
#محمد_قاسمی


کد مطلب: 234595

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcf1jd0tw6dmta.igiw.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir