ای گنج معرفت به دل سامرا سلام // ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام

18 اسفند 1397 ساعت 18:21

ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن // یا هادی الائمه مرا سر به راه کن // آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد // آماده رسیدن ماه رجب نشد


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز سوم رجب المرجب مصادف است با شهادت دهمین پیشوای مسلمانان حضرت امام علی النقی(ع)، امامی که در دوران زندگانی از ترس خلفای عباسی در حصر بود و در دوران حاضر نیز به واسطه خطبه غدیریه ودفاع از مولی الموحدین امیرالمومنین(ع) آماج حملات ناجوانمردانه در فضای مجازی قرار گرفته است.

به مناسبت شهادت دردانه امام هادی علیه السلام اشعاری در رثای شهادتش را تقدیم شما خوبان می نماییم:


#امام_هادی_علیه_السلام

ای گنج معرفت به دل سامرا سلام
ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام
 
ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی
ای آسمان علم خدا ایهاالنقی
 
خورشید از تشعشع نورت منوّر است
ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است
 
در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است
باغ کرامت تو همیشه بهاری است
 
گنجینه های علم الهی است در دلت
حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت
 
نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم
راهی به آسمان امامت نداشتیم
 
با نور تو درست شده اعتقادمان
دادی طریق عرضهء حاجات یادمان
 
فهمانده ای به ما ادب و احترام را
طرز چگونه حرف زدن با امام را
 
فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست
ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست
 
لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم
در محضر ائمه مودّب نمی شدیم
 
توحید حق به نام شما آب خورده است
خضر از وجود جام شما آب خورده است
 
رکن خداشناسی و درهای رحمتید
فرزندهای نور و پسرهای رحمتید
 
جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟
در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟
 
هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود
با رحمت نگاه شما وصل می شود
 
کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی
عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی
 
ای سرو سربلند سحرهای سامرا
باز است بر گدای تو درهای سامرا
 
ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم
جز خانه شما در دیگر نمی زنیم
 
ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم
شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم
 
امشب میان عشق شما سیر می کنم
از چشم پاکتان طلب خیر می کنم
 
ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن
یا هادی الائمه مرا سر به راه کن
 
آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد
آماده رسیدن ماه رجب نشد
 
باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود
آماده نیستم رمضانم چه می شود
 
آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن
فکری برای برکت این سال تازه کن
 
آغاز سال من نظری کن به حال من
بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من
 
خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم
در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم
 
امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام
امشب به قصد گریه برایت رسیده ام
 
آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود
دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود
 
آقا چه ها که از متوکل کشیده ای
پای پیاده در دل صحرا دویده ای
 
خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود
پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود
 
گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند
گاهی تو را میان خرابه نشانده اند
 
جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟
بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟
 
شیران که در برابرتان سر گذاشتند 
بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند
 
آنان که بر امام ارادت نداشتند
قاتل برای کشتن تو می گماشتند
 
هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد
قلب مقدس پسرت را کباب کرد
 
سر را به روی پای حسن می گذاشتی
بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی
 
می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت
در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت
 
در کربلای جدّ شما غم چکار کرد
طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد
 
آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
می سوخت بین آتش و در التهاب بود
 
امشب دلم شکسته و فریاد می زنم
با محتشم نشسته و فریاد می زنم
 
ای کشته فتاده به هامون حسین من 
ای صد دست و پا زده در خون حسین من 
 
ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه
 
جایت کم است پیکر خود را تکان نده
مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده
 
#مجتبی_شکریان


#امام_هادی_علیه_السلام 

بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
 
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
 
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
 
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
 
متوکل شراب آورد و...‌
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی...وجودِ او لرزید
 
دل زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
 
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
 
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
 
#محمد_جواد_شیرازی


#امام_هادی_علیه_السلام 
 
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد
قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد
 
به عمق معرفت واژه های جامعه ات
هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد
 
کریم، ابن کریمی و عالمی آقا
به دامن کرمت دست التجا دارد
 
کبوترانه پریده در آسمان شما
دلی که حسرت سرداب سامرا دارد
 
من از هوای گدایی درگهت مستم
گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد
 
فدای نام تو یا ایها النقی، جانم
چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد
 
اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست
هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد
 
هنوز غصه بزم شراب را داری
هنوز دست تو جای طناب را دارد
 
#وحید_محمدی


یا امام هادی (ع) !
 
علی الدوام‌ نمک گیر دست خوبانم
چه سِرّی است در این رابطه نمیدانم!
 
سوار کشتی شان‌ میکنند سگ را هم..
کنار نوح‌ که هستم چه غم ز طوفانم
 
فقط به دامن آل علی دخیل شدم
اگر چه تر شده با هرگناه دامانم
 
سلام حضرت هادی! سلام اربابم!
بگیر دست مرا خسته ام پریشانم
 
به زیر دست شما تربیت شدم یک‌ عمر
همیشه نان تو بوده به زیر دندانم
 
بیا که‌ پوزه بمالم به پات آقا جان
مرا تو شیر حسابم‌ بکن نه انسانم
 
دلم‌ گرفته برایت غریب جان دادی
برای مادرتان باز روضه میخوانم
 
عزا عزا! جگر فاطمه شرر دارد
علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد
 
مصیبت است که از دوستان جدا باشی
اسیر هر شبه ی نانجیب ها باشی
 
دلت برای مدینه همیشه پر بزند
ولی همیشه‌ گرفتار سامرا باشی
 
دعای اهل و عیالت  به پادگان این است
که از جسارت سربازها رها باشی
 
عزیزکرده ی زهرا!نبینم آقا جان..
بروی خاک بیوفتی و بی عصا باشی!
 
تو خورده به زمین گونه ات‌ چرا خاکیست؟!
برای آنکه عزادار کربلا باشی!
 
دلت‌شکسته ولی بازهم سرت نشکست
قرار نیست که با سنگ آشنا باشی
 
قرار نیست تنت را به نیزه ها ببرند
قرار نیست که بر روی بوریا باشی
 
میان ناله ی تو کف نمیزند احدی
خدا نخواست که بین سرو صدا باشی
 
تمام اهل حرم خانه اند! پشت حجاب!
بفکر غارت پوشیه ها چرا باشی؟!
 
چه روضه ها که نهان مانده است با زینب
بزن به سینه ی خود دم بگیر یا زینب..
 
#سید_پوریا_هاشمی


کد مطلب: 253701

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcfxmd0yw6dtea.igiw.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir