تشنهی یک جلوه از خورشید سیمای توأم // ای طلوع پنجمین! ای حجّت فردای من
27 اسفند 1396 ساعت 15:31
اول رجب المرجب سالروز ولادت با سعادت یادگار کربلا آقا امام محمد باقر(علیه السلام) می باشد.
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز اول رجب المرجب سالروز ولادت با سعادت یادگار کربلا آقا امام محمد باقر(علیه السلام) می باشد.
نام مبارك حضرتش محمد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است بدين جهت كه: درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت همچنین القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كردهاند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
به گزارش خبرنگار ما دوران امامت امام محمد باقر ( علیه السلام ) از سال ۹۵ هجرى كه سال درگذشت امام زين العابدين ( علیه السلام ) است آغاز شد و تا سال ۱۱۴ ه. يعنى مدت ۱۹ سال و چند ماه ادامه داشته است.
در زیر اشعاری از شاعران متعهد در مدح امام باقر علیه السلام را در شب میلاد فرخنده اش ملاحظه می نمایید.
امام باقر(ع)_مدح
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شبهای من
آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینهی سیمای من
فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من
عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین
حضرت حق گفت: او نوری ست با امضای من
وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست
سیب شیرینیست او از شاخهی طوبای من
قاف غیرت، بحر حیرت، کهکشان حکمت است
باقر نور است، بشنو از لبش آوای من
فصل لبخند گل پنجم، امام باقر است
پنجمین خورشید، زد لبخند بر دنیای من
تشنهی یک جلوه از خورشید سیمای توأم
ای طلوع پنجمین! ای حجّت فردای من
#رضا_اسماعیلی
امام باقر(ع)_مدح
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
این بالها شبیه وبالند، اَبترند
وقتی به سیر عالم معنا نمیرسیم
این چشمهای خیس و تهیدست شاهدند
بیتو به جلوهزار تماشا نمیرسیم
تا بیکرانههای حضور الهيات
پر میکشیم روز و شب اما نمیرسیم
باشد اگر تمام جهان زیر پایمان
حتی به خاک پای تو مولا نمیرسیم
این حرفها نشانهی تقصیر فهم ماست
حیران شدن میان صفات تو سهم ماست
دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری!
از مرز عقلهای زمینی فراتری
ای بیکرانه! نامتناهیست وصف تو
آئینهی صفات الهیست وصف تو
مبهوت جلوههای جلالت کمیتها
کی میرسد به درک کمال تو بیتها
ای باشکوه از تو سرودن سعادت است
این شعرها بهانهی عرض ارادت است
هفت آسمان به درک حضورت نمیرسد
خورشید تا کرانهی نورت نمیرسد
محراب را که عرصهی معراج میکنی
جبریل هم به گرد عبورت نمیرسد
چشم مدينه محو سلوک دمادمت
بوی بهشت میوزد از خاک مقدمت
عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد
دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد
مثل نسيم دربهدر کوچهها شديم
تا با شميم احمدیات آشنا شدیم
ای مظهر فضائل پیغمبر خدا
آئینهی شمایل پیغمبر خدا
شايستهی سلام و تحيّات احمدی
احيا کنندهی کلمات محمدی
نور علی و فاطمه در تار و پود توست
شور حسین و حلم حسن در وجود توست
قرآن همیشه آینهی تو انیس توست
تفسیر بیکران معانی حدیث توست
قلبش هزار چشمهی نور و معارف است
هر کس به آيهای ز مقام تو عارف است
روشن ترین ادلّهی علمیست سیرهات
وقتی که حجّتند به عالم عشیرهات
هر کس که تا حضور تو راهی نمیشود
علمش بهجز زیان و تباهی نمیشود
هر قطره که به محضر دریا نمیرسد
سرچشمهی علوم الهی نمیشود
بیبهره است از تو و انفاس قدسیات
اندیشهای که نامتناهی نمیشود
جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست
آقای من اگر تو نخواهی نمیشود
فردوس دل اسیر خیال تو میشود
آئینه محو حسن جمال تو میشود
دریاب با نگاه رحیمت دل مرا
وقتی که بیقرار وصال تو میشود
یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا
تا بیکرانهی ملکوتت ببر مرا
سائل کنار ساحل لطفت چگونه است
دستان با سخاوت دریا نمونه است
من را که مبتلای خودت میکنی بس است
اصلاً مرا گدای خودت میکنی بس است
قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد
دلبستهی خدای خودت میکنی بس است
در خلوت نماز شبت مثل فاطمه
شایستهی دعای خودت میکنی بس است
شبهای جمعه سمت مدینه که میبری
دلتنگ کربلای خودت میکنی بس است
مولا! برای ما دو سه خط از سفر بگو
از کاروان خسته و چشمان تر بگو
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفتآسمان به قافلهای سایهبان نداد
خورشید بود و سایهی شوم غبارها
خورشید بود، همسفر نیزهدارها
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
گلزخمهای سلسله يادت نمیرود
هرگز غروب قافله يادت نمیرود
هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
#یوسف_رحیمی
امام باقر(ع)_مدح
مانده یادت بیاد خاطرها
در دل خاطر مسافرها
ته این جاده گر بتو وصل است
خوش بحال تمام عابرها
زنده کن مرده را به یک جمله
تا که مستت شوند ساحرها
بشکاف این علوم را آقا
که مسلمان شوند کافرها
زده زانو به پای علم شما
صدهزاران هزار جابرها
هرچه داریم از کلام شماست
از همین قال قال باقرها
هرچه گویند باز کم گفتند
در رثایت تمام شاعرها
غم نخور چونکه صد حرم داری
در دل بی قرار زائرها
#محمود_یوسفی
امام باقر(ع)_مدح
روشن تر است این پسر از ماه صورتش
گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش
ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته
معلول خیره ست به دقت به علتش
ماه تمام اول ماه رجب رسید
قد قامت الصلوة به قد و به قامتش
شد اولین محمد بعد از پیامبر
آمد ز دست های علی هم نبوتش
چون آفتاب وقت طلوع و غروب خویش
عمری نشسته کوه دو زانو به خدمتش
پلکش دلیل روز و شب است و به این دلیل
باید که کوک کرد زمان را به ساعتش
در آفتاب ظهر، زمین سایه اش کم است
خاص است قهر حجت و عام است رحمتش
از شرق تا به غرب جهان،نه بزرگتر
قلب من و تو است حدود حکومتش
قارون اگر شود همه ی عمر چون گداست
در محضر تو هرکه بنازد به ثروتش
این سو پدربزرگ حسن آن طرف حسین
باید که غبطه خورد به شکل سیادتش
بوده علی اگرچه پسرخوانده ی نبی
گشته محمد اِبْنِ علی با ولادتش
داییش قاسم است و رقیه ست عمه اش
از این مسیر رفته به زهرا شباهتش
همبازی رقیه و دلواپس عمو
شد شرح روضه مدت عمر امامتش
#مهدی_رحیمی_زمستان
کد مطلب: 231878
آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcguq9x7ak9w74.rpra.html