خاطره ای از همسر شهید احمدی روشن

جهان نیوز , 5 شهريور 1393 ساعت 17:47

زد زیر خنده و به شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…


به گزارش عصر امروز، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باران
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد زیر خنده و به شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم...


کد مطلب: 91333

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcippa3.t1azp2bcct.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir