۱
توصيه به ديگران
۰
شنبه ۱ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۸
ایده‌ای که باعث می‌شود مردم به محلات هویت بدهند
این مجتمع مسکونی در فضایی به مساحت حدود ۶ هزار متر در حوالی پارک رازی در حال گودبرداری است اما مگر در همین تهران روزانه ده‌ها و صدها ساختمان در حال ساختن در این شهر نیست؟؛ پس این ساخمان چه ویژگی‌هایی دارد که قرار است سوژه گزارش ما شود؟
Share/Save/Bookmark
به گزارش عصرامروز به نقل از رویکرد، جرقه نوشتن این گزارش زمانی زده شد که با یکی از متقاضیان خرید یک واحد مسکونی در جنوب تهران در کوچه پس کوچه‌های خیابان قزوین گفتگو کردیم.

گزارشی که هرچند شاید عده‌ای فکر کنند سفارشی است؛ اما یادمان باشد یکی از وظایف رسانه‌ها فرهنگ‌سازی است.

رسانه‌ها که نباید تنها اخبار بد و منفی منتشر کنند، گاهی لازم است ترویج امید کنند و از ایده‌های خوب حمایت کنند تا تشویقی باشد برای دیگران.

این مجتمع مسکونی در فضایی به مساحت حدود ۶ هزار متر در حوالی پارک رازی در حال گودبرداری است اما مگر در همین تهران روزانه ده‌ها و صدها ساختمان در حال ساختن در این شهر نیست؟؛ پس این ساخمان چه ویژگی‌هایی دارد که قرار است سوژه گزارش ما شود؟

با کمی پرس‌وجو مدیرعامل شرکت پیمانکار را پیدا کردیم و قرار گفتگویی با وی در دفتر مرکزی شرکت در خیابان هویزه گذاشتیم.

انتظار برای حضور مدیرعامل چند دقیقه‌ای به طول انجامید و منتظر بودیم تا فردی مسن در کنار ما نشسته تا از ایده خود بگوید؛ حضور جوانی در اتاق در کسوت مدیرعامل خیالات ما را بر هم زد اما تعجب آنجا بیشتر شد که متوجه شدم مدیرعامل جوان تنها ۳۳ سال سن دارد و متولد سال ۱۳۶۰ است!

محمد قاسم‌پور صحبت‌های خود را این گونه آغاز کرد: «حدود ۶۰-۷۰ درصدی پولی که شما برای خرید خانه می‌پردازید به خاطر همسایه است!

به عنوان مثال بسیار افرادی هستند که در مرکز شهر و یا حتی پائین شهر مالک خانه هستند اما خانه خود را یا به فروش می‌‍رسانند و یا اجاره می‌دهند تا در بالای شهر ساکن شوند؛ یعنی این افراد حاضر هستند در بالای شهر اجاره نشین باشند اما در پائین شهر صاحب‌خانه نباشد!

اما اگر توجه کنید برخی مواردی که در پائین شهر وجود دارد، مانند خیابان‌ها، فضای سبز و ... در بالای شهر وجود ندارد.

باید به دنبال آن باشیم که محلات به مردم هویت ندهند، بلکه این مردم باشند که به محلات و ساختمان‌ها هویت بدهند. وقتی در ساخت یک آپارتمان، برندسازی صورت بگیرد، دیگر مهم نیست که این مجتمع در کجای تهران قرار دارد برای همین بیشتر کسانی که در این پروژه شرکت کرده‌اند از نخبگان دانشگاه امیرکبیر، جامعه خلبانان و بنیاد ملی نخبگان هستند.»

از مدیرعامل این شرکت در خصوص مزایای این مجتمع سئوال کردیم که در پاسخ می‌گوید: «به دنبال آن هستیم که مجتمعی بسازیم که برای خودش درآمدزا باشد و از درآمد خود به ساکنان مجتمع خدمات دهد.

هرچند که علاوه بر این، با ساخت این مجتمع بیش از ۶ هزار متر مربع بافت فرسوده شهر تهران نوسازی خواهد شد.

در ساخت این مجتمع، مطالعات اجتماعی و اقتصادی صورت گرفته تا بتوانیم با درک مفاهیم راهکارهایی را به وجود بیاوریم.

در این مجتمع سعی شده تا خیال مردم را از یک سری دغدغه‌ها راحت کنیم؛ احداث کترینگ برای عرضه غذا به ساکنان مجتمع با قیمت پائین‌تر از مشتریان بیرون، ایجاد خانه‌داری، خشکشویی و ... برخی از این خدمات است، حتی در مجتمع مکان‌هایی در نظر گرفته شده تا برای انجام کارهای تحقیقاتی و یا جلسات اجاره داده شود و درآمد آن صرف هزینه‌های جاری ساختمان شود.»

قاسم‌پور معتقد است: «پایان ساخت ساختمان، پایان کار نیست؛ بلکه شروع یک تجارت جدید است که بر همین اساس باشگاه مشتریانی تعریف کردیم که ساکنان مجتمع از فروشگاه‌های طرف قرارداد با مجتمع خرید کنند و با توجه به اعتبارسنجی ساکنان مجتمع، حتی تا دو ماه آینده مبلغ خرید خود را پرداخت کنند.»

از این مدیر جوان در خصوص قیمت این مجتمع سئوال کردیم که در جواب گفت: «قیمت این آپارتمان‌ها متری ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است و انتخاب طبقات نیز براساس پرداخت‌ها صورت می‌گیرد به طوری که هیچ تفاوت قیمتی در طبقات وجود ندارد.»

اما قاسم پور نظر منحصر به فردی هم دارد که شاید در کمتر بساز بفروشی دیده شده باشد!؛ «در مناطق ۱۱، ۱۲ و ۱۳ بافت فرسوده بسیاری وجود دارد که نیازمند نوسازی است چرا که کوچکترین حادثه‌ای در این مناطق می‌تواند تلفات جانی بسیاری به همراه داشته باشد.

نوسازی بافت فرسوده دینی است گردن سازندگان ساختمان در تهران که بنده تا حد تا توان این کار را انجام خواهم داد.

متاسفانه فرهنگ بچه پولداری مد شده به طوری که خیلی ار افراد از پل پارک وی پائین‌تر نیامده‌اند!؛ اما یادمان باشد می‌شود تجارتی راه انداخت که هم در آن پول باشد و هم خیر آخرت...»

***

گفتگوی‌مان با قاسم‌پور تمام می‌شود و از وی خداحافظی می‌کنیم؛ برخلاف ورود به ساختمان که معتقد بودم این فرد طرحی را دنبال می‌کند که محکوم به شکست است و موفقیتی در پی نخواهد داشت، کاملاً به این طرح ایمان آورده بودم، اما کلام پایانی مدیرعامل جوان نکته کلیدی مصاحبه بود: «می‌شود تجارتی راه انداخت که هم در آن پول باشد و هم خیر آخرت...»
کد مطلب : 96999
۱۳۹۳-۰۹-۰۱ ۱۷:۱۳:۱۵
گودبرداری؟!
متاسفانه اطلاعات شما کافی نیست