توصيه به ديگران
۰
يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۳
ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی // این چه حالی است هلال کمرت کشت مرا زهرا جان
گر نگاهی به ما كند زهرا // درد ما را دوا كند زهرا // بر دل و جان ما صفا بخشد // گوشه چشمی به ما کند زهرا
ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی // این چه حالی است  هلال کمرت کشت مرا زهرا جان
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز امشب شب جانکاه مولای غریبمان امیرالمومنین علیه السلام است و شب یتیمی حسنین علیهم السلام.

ضمن عرض تسلیت به ساحت مقدس آقاجانمان و ولی نعمتمان حضرت حجت ابن الحسن عسکری علیهما السلام و دعا برای تسلای قلب داغدیده حضرتش با زمزمه فرازی از دعای توسل و دست به دامن صدیقه طاهره سلام الله علیها جهت رفع گرفتاری و بلا و این مریضی از جامعه مسلمانان اشعاری را تقدیمتان می نماییم:


السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا..... انا _توجهنا _وستشفعنا و _توسلنا _بک الی الله _و قدمناک _بین یدی _حاجاتنا
یا وجیهته عندالله اشفعی لنا عندلله



گر نگاهی به ما كند زهرا
درد ما را دوا كند زهرا

بر دل و جان ما صفا بخشد
گوشه چشمی به ما کند زهرا

كم مخواه از عطای بسيارش
آنچه خواهی عطا كند زهرا

روز محشر كه ازشفاعت خويش
حشر ديگر به پا كند زهرا

همچو مرغی كه دانه بر چيند
دوستان را جدا كند زهرا...2



#حضرت_زهرا_سلام الله علیها    

پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر
یار نه ساله کنارم باش لطفا بیشتر
تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر
هی نگو شرمنده ام شرمنده ام! من بیشتر

بی اجازه دشمنت در خانه‌ی ما پا گذاشت
عذرمیخواهم‌ اگر این خانه امنیت نداشت


ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان
نه برای من برای بچه ها اینجا بمان
از مدینه می‌رویم اصلا فقط با ما بمان
یا بمان و یا بمان و یا بمان و یا بمان

التماسم را ندیده هیچکس!حالا ببین
دیده ای حیدر بیوفتد از نفس؟!حالا ببین


بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست
بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست
چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست
با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست

کار کردی فضه را بیتاب کردی فاطمه
تو مراهم از خجالت آب کردی فاطمه


شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم
چادر پاخورده ی کوثر نرفت از خاطرم
شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم
آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم

چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند
گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند


از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم
قنفذ آمد سوی تو اما نشد کاری کنم
با قلافش زد به بازوها نشد کاری کنم
این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری‌کنم
 
کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی
ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی


گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما
خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما
هم کفن داریم ما هم پیرهن داریم ما
این دم آخر دم سینه زدن داریم ما

بی کفن باشد حسین و بی حرم باشد حسن
داد و بیداد از غریبی من، طفلان من

سیدپوریا هاشمی



#حضرت_زهرا_سلام الله علیها 

کیست زهرا


کیست زهرا نام او در عشق معنا میشود
 عشق هم با فاطمه معنا و زیبا میشود

ذکر یازهرا : برای ما عبادت بود وهست
ذکر زهرا در حقیقت ذکر یکتا میشود

فاطمه وصل نبوت بر امامت شد دلیل
بر پدر دختر وَ هَم ام ابیها میشود

 گر چه مریم فخر دارد مادر عیسی شده
یازده عیسی یقین فرزند زهرا میشود

دردمندی را اگر دیدی پریشان خاطر است
درگه زهرا نشان ده مشکلش وا میشود

 مرده را گر پیش زهرا بهر احیا آورند
گر خدا اذنش دهد آن دم مسیحا میشود

هر زنی گیرد از او درس حجاب و آبرو
چشم پوشد از بدیها مثل حورا میشود

ما ز اوّل نوکر زهرا شدن را خواستیم
نوکر زهرا شدن در رتبه آقا میشود

بهر مهر فاطمه هر سینه را گنجینه نیست
آن دلی که حبّ حیدر بود مأوا می‌شود

قطره ای تو ای (ثمودی)گر نظر زهرا کند
با نگاه فاطمه هر قطره دریا میشود

این دلم بهر علی یا فاطمه در سوزش است
رفتی و مولای ما تنها ی تنها میشود

کربلایی صابر ثمودی


#حضرت_زهرا_سلام الله علیها



آخرین نافله های سحرت کشت مرا
درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا

ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی
این چه حالی است ؟ هلال کمرت کشت مرا

نبض من با تپش قلب تو همسو گشته
غصه داری دل پر شررت کشت مرا

فاطمه ، عمق نگاه تو ز غم لبریز است
غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا

همسفر ، لحظه ی معراج تو نزدیک شده
دردمندانه وداع سفرت کشت مرا

ای پرستوی بهشتی مدینه ، زهرا
این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا

فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه ی کوچه و اشک پسرت کشت مرا

یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من !
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا

اولین دادرسی صف محشر از توست
دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا




#حضرت_زهرا_سلام الله علیها

منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم
مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم

منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا!
ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم

همه غم های عالم بین ما تقسیم شد آری
که تو از درد می نالی و من از غصّه بیدارم

دو چشم بسته و قدِّ خم و ضعف تنت گوید
که امشب می روی از دستم ای مظلومه بیمارم

بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد
مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم

بنالید ای تمام چاه ها! ای نخل ها! بر من
که زهرای مرا کشتند پیش چشم خونبارم

دو دست بسته از خانه مرا بردند در مسجد
عدو نگذاشت یارم را ز روی خاک بردارم

بگو بغض گلو را پیش چشمم بشکند زینب
سکوت سینه سوزش داده بیش از گریه آزارم
کد مطلب : 292760