توصيه به ديگران
۰
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۶
نگاهی به فیلم آرایش غلیظ سینمای ایران!
نکته ی مغفول مانده در آرایش غلیظ این است که صاحبان این اثر، از شناخت مناسبی در باب عدم توجیه هدف به سبب وسیله در اسلام برخوردار نبوده و در این مسیر با ساخت فیلم فارسی تمام عیاری که مملو از صحنه های جنسی، سخنان و جملات رکیک، تکه کلامهای جنسی، دعواهای فیزیکی خشن، آموزش مصرف مواد مخدرو ...، که موجبات قبح و وهن فرهنگ عمومی جامعه ی اسلامی ایران را فراهم می نماید، در صدد ارایه ی پیامی اسلامی بر بستر ظرفی پلید و نجس برآمده اند!
نگاهی به فیلم آرایش غلیظ سینمای ایران!
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز فیلم آرایش غلیظ، عنوان فیلم فارسی تمام عیاری است که توسط جماعتی بظاهر مذهبی تولید و از دغدغه های ظاهرا مذهبی ویژه ای برخوردار می باشد؛ فیلمی که از تمامی مولفه های اصلی فیلم فارسی در بازی، دکوپاژ، تدوین، موسیقی، پوستر و ... برخوردار بوده و نهایتا همچون سایر هم مسلکان خود با آوازی شاخص از خواننده ای معروف همچون همایون شجریان به پایان می رسد.

بنا بر این گزارش آرایش غلیظ، همچون سایر آثار فیلم فارسی، با محوریت مسعود آغاز و حول او ادامه و نهایتا به پایان می رسد؛ جوانی همه جوره که با یک وارد کننده نا سالم بازاری همکار بوده و جنب و جوش و موقعیت شناسی، اعتماد به او را سبب شده و موجب می شود برای ترخیص بار فشفشه های وارداتی، از طرف آن بازاری به بندر برود؛ باری که توسط مسعود ترخیص و به نوعی دزدیده می شود؛ بار فشفشه هایی که اسباب حرکت داستان را فراهم و گیر و دار مسعود جهت فروش آن به همراه مجید (دیگر کارگر آن بازاری) موجب پیگیری دراماتیک این اثر می گردد.

بر این اساس طمع سود و کسب ثروت از مسیر فروش فشفشه هایی که نهایتا اسباب سرخوشی و غفلت انسانها را فراهم خواهد نمود، موجب می شود تا مسعود عزیمت به جنوب نموده و در این مسیر با دوست فیسبوکی خود لادن که زنی مطلقه است آشنا می شود؛ زنی که از روابط عمومی مناسبی جهت فروش بار فشفشه ها برخوردار می باشد؛ زنی غافل و کاملا شهوانی که در مقام سرزمین و عقیده، کارمند شرکت برگزار کننده کنفرانسی است که عشاق بسیاری از جمله هومن (مسئول همراهی برقی) را مجذوب خود ساخته است.

به این ترتیب مسعود طرح شراکت خود با لادن و هومن را به موازات یکدیگر جهت فروش بار فشفشه به پیش برده و اگر چه هومن به او خیانت و مقصود و مقصد او را با وارد کنندهی بازاری معامله می کند، اما لادن همچنان مجذوب او مانده و او را مشایعت می نماید؛ البته مسعود در این همراهی لادن و هومن، با یک دکتر و یک بیمار مبطلا به برق نیز همراه می شود که نفر دوم بیماری به نام برقی است که سابقا یک مرد هیز زن باره بوده و حالا با برق‌دار شدن بدنش که یک مورد نادر پزشکی و نمی‌تواند با کسی تماس داشته باشد مواجه شده و خود این را مجازات گناهانش می‌داند؛ مردی که در مقطعی وسیله ای از برای فروش بار فشفشه های مسعود محسوب و همراهی او تا به انتها را با داستان دراماتیک می نماید.

اما نفر اول پزشک پیر عزب معتاد خوش مشرب و دوست داشتنی ای است که از هشتاد سال عمر خود خیری ندیده و سال‌ها در غرب زندگی کرده و حالا به ایران آمده است؛ دکتری پیر به نام منصور که به قول خودش الکی دکتر شده و در آخر هم با پوچی ایام را سپری می نماید؛ دکتری معتاد که از ابتدا مسعود را هم اتاق خود بر گزیده و رفیق شفیق مسعود معتاد به ماریجوانا می گردد و در وعده های متنابهی از روز بایکدیگر مواد مخدر مصرف می کنند؛ دکتر معتادی که تیب و لوژی گذشته ی او مسیری است که مسعود امروز در آن حضور دارد و در نهایت با دلی آرام رهایی او به واسطه ی مرگ در فیلم تصویر می گردد.

بر این اساس جمع کثیر افراد دخیل در این اثر، صرف نظر از شلوغی داستان، اسباب نمادین شدن بیش از حد این فیلم و دوری آن ار فضای رئال را فراهم و در نهایت موجب می گردد تا مسیر حرکت و همراهی مسعود شیاد با هومن دو رو و خائن، برقی شهوانی و دچار ذنای ذهنی؛ منصور درگیر بختک و پوچی و لیلای غافل و اسیر در ظواهر، به حذف هومن، تشدید ولتاژ برقی، رهایی و مرگ منصور، سوء استفاده و نهایتا تنهایی مجدد لیلا منتج گردد؛ مسیری که البته مسعود را نیز گرفتار خسران و نابودی بار فشفشه ها به واسطه ی جرقه و آتش خشم مجید نموده و موجب می شود تا سرانجام مسعود بدون هیچ پشتوانه ای بر خلاف مسیر غرب رفته ی منصور، به شرق توجه و چین عزیمت نماید.

در مجموع می توان چین انگاشت که آرایش غلیظ روایت اغراق گونه ی قشری از طبقات پایین و عمومی جامعه است که از منظر سازندگان اثر فرهیخته نیستند، اباحه گرند و چندان با انگاره های دینی سروکاری ندارند؛ قشری که فقر آنان را آزرده ساخته و طمع منجر شده تا برای پول دار شدن و نیل به اهداف خود به هر مسیری گام نهند؛ از این رو جهت فیلم، منطقی را با ظاهرهای دینی و البته نه از جانب نگاه دینی بلکه از جانب نگاه زندگی اجتماعی که بعضا در تعارض با آموزه های دینی می باشد، پیگیری نموده و در آخر اگر چه هیچکدام از شخصیتها مورد ستایش واقع نمیگردند، اما مسیری بر خلاصی از این دور باطل، جز نابودی و فنا نیز بر مخاطبان ارایه نمی گردد.

به عبارت دیگر نکته ی مغفول مانده در آرایش غلیظ این است که صاحبان این اثر، سوای ظاهر موجه خود، از شناخت مناسبی در باب عدم توجیه هدف به سبب وسیله در اسلام برخوردار نبوده و در این مسیر با ساخت فیلم فارسی تمام عیاری که مملو از صحنه های جنسی، سخنان و جملات رکیک، تکه کلامهای جنسی، دعواهای فیزیکی خشن، آموزش مصرف مواد مخدرو ...، که موجبات قبح و وهن فرهنگ عمومی جامعه ی اسلامی ایران را فراهم می نماید، در صدد ارایه ی پیام مناسب به منظور سرکوب گری طمع و تمایلات نفسانی برآمده اند؛ پیامی اسلامی بر بستر ظرفی پلید و نجس که در صورت گسترش فرم آن در فضای رایج سینماگران به ظاهر مذهبی، خسران بسیاری را در پی داشته و در پایان چیزی جر هم رنگی ایشان بر روش موجود سینمای سکولار و عرفی باقی نمی ماند.

القائیات کلی "آرایش غلیظ":


-ترسیم (قابل تحسین) مثال نرسیدن بارکج به منزل.
-ترسیم (قابل تحسین) نحوه ی اغفال و زنای ذهنی.
-جبر انگاری و ترسیم عدم تحقق فعل ناصواب.
-التقاط در اصول و رد احکام اسلامی به بهانه ی احیای اصول و احکامی دیگر.
-تاکید التقاطی بر غض بصر بجای پوشش مناسب.
-عفت زدایی از قاب تصویر به واسطه ی ترسیم اروتیک پنهان و صحنه های جنسی درون لایه.
-عفت زدایی از کلام به واسطه ی جملات رکیک و دیالگهای عدیده ی جنسي.
کد مطلب : 94308