توصيه به ديگران
۰
جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۴
نقدی بر صاحب کتاب توجیه‌ البرجام!
چند سال پیش دولتی با ایده «مذاکره و دیگر هیچ» روی کار آمد؛ دولتی که تمام غصه‌اش قصه برجام شده بود؛ قصه‌ای که تمامش غصه بود؛ از قلب غمگین نیروگاه هسته‌ای تا آب آشامیدنی مردم همه به برجام گره خورد.
نقدی بر صاحب کتاب توجیه‌ البرجام!
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز چند سال پیش دولتی با ایده «مذاکره و دیگر هیچ» روی کار آمد؛ دولتی که تمام غصه‌اش قصه برجام شده بود؛ قصه‌ای که تمامش غصه بود؛ از قلب غمگین نیروگاه هسته‌ای تا آب آشامیدنی مردم همه به برجام گره خورد.

کارشناسان دلسوز ملی گاه‌گاهی بندبندِ استخوان برجام را خُرد می‌دانستند و ساختار برجام را بافتی فرسوده خواندند؛ اما برجام کتاب نوشته‌ای بود که نگهبانانی متعصب داشت؛ هر جا و به هر شکلی که شخصی نقدی به آن وارد می‌کرد بی‌سواد خوانده می‌شد؛ «منطقِ آتش» منقل خوانده شد و کمیسیون مجلس مکانی برای مهمانی شد.

تا آن‌جا که رهبری برجام را مشروط دانستند و نکات بسیار مهمی راجع به طرف آمریکایی و اصل برجام فرمودند؛ در ابتدای کار هم به صراحت جمله تاریخی «من به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نیستم» را بیان فرمودند.

این همه کارشناس و صاحب‌نظرانی که به برجام و چگونگی اجرای آن گله داشتند؛ همه‌اش «گره‌های تحریم» خوانده شد.

هیچ کسی جز شخصِ روحانی نمی‌توانست آن‌قدر خوب راجع به برجام سخنرانی کند و هر انتقادی را منتقد باشد؛ آن‌قدر خوب و حرفه‌ای نوزاد برجام را توجیه می‌کرد که ناباوران باور می‌کردند و مردم آن را بسیار مهم پنداشتند.

به راستی چه کسی جز روحانی می‌توانست نوزادِ نارسِ برجام را فردی بالغ معرفی کند؟!

هیچ صاحب تألیفی این‌قدر خوب از پایان‌نامه‌اش دفاع نکرد، که ایشان امتیازات تخیلی، غیر واقعی و نانوشته برجام را دفاع کرد؛ باید ایشان را صاحب «توجیه المسائل برجام» و کادر ایشان را مُقلّدان متوّهم آن دانست.

افسوس که نوزاد چند ساله برجام، امروز نه از برق هسته‌ای استفاده‌ برد و نه مشکل آب را حل کرد؛ اینک برجام طفل بازی‌گوشی شده که حتی استفاده از حق طبیعی آب را هم دچار مشکل کرده است.

از این رو رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار دولت دوازدهم فرمودند: «در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد و آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند‌.»

«در خواب غفلتیم، در روزگار خوش!
برجامتان چه شد؟ هر دم بکُش بکُش!»


 علی کردانی
کد مطلب : 300580