توصيه به ديگران
۰
چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۴:۴۱
عبادت کردن در لسان امام عسکری(ع)
حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) بر اساس روایت مورخان، در روز هشتم یا دهم ماه ربیع الثانی، دیده به جهان گشودند و ۲۸ سال زندگی کرد.
عبادت کردن در لسان امام عسکری(ع)
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز، حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) بر اساس روایت مورخان، در روز هشتم یا دهم ماه ربیع الثانی، دیده به جهان گشودند و ۲۸ سال زندگی کرد.

امام عسكرى عليه السلام  در مدت كوتاه عمر شریف خويش با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ظالم و ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارت بودند از: 
1-المعتزّ بالله (252 - 255)  2-المهتدى الله(255-256) 3-المعتمد بالله(256 - 279)
 
لذا امام عسكرى عليه السلام بررغم تمامى محدوديتهاى و كنترلهايى كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مى ‏آمد، يك سلسله فعاليتهاى سرّى سياسى را برای بستر سازی معرفی امام زمان عجل الله تعالی رهبرى مى‏ كرد كه با گزينش شيوه‏ هاى بسيار ظريف، از چشم جاسوسان دربار، بدور مى‏ ماند.

و از آنجا كه غائب شدن امام و رهبر هر جمعيتى، يك حادثه غير طبيعى و نامأنوس است و باور كردن آن و نيز تحمل مشكلات ناشى از آن براى نوع مردم دشوار مى‏ باشد، پيامبر اسلام و امامان پيشين بتدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته و افكار را براى پذيرش آن آماده مى‏ كردند. که اين تلاش در عصر امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام كه زمان غيبت نزديك مى ‏شد، به صورت محسوسترى به چشم مى‏ خورد.

پیشگویی امام عسکری علیه السلام به ولادت مهدی علیه السلام درآینده 

افزون بر انبوه روایاتی که از امامان پیشین، به ولادت آن حضرت بشارت داده بود، در روایت آمده است که امام حسن عسکری علیه السلام ، به دنیا آمدن فرزندی را برای خود نوید می دادند: (...سیرزقنى الله ولدا بمنه و لطفه) «به زودی خداوند به بزرگواری و کرمش به من فرزندی ارزانی خواهد داشت».
 
امام حسن عسکری (علیه السلام) در ایام زندانی بودنش در زندان معتضد عباسی کمی پیش از تولد حضرت مهدی (عجل الله تعالی) به یکی از هم زندانی هایش فرمود :
«انی والله سیکون لی ولد یملا الارض قسطا وعدلا :به خداسوگند، به زودی خداوندبرای من پسری عنایت خواهد فرمود ،که زمین را پر از عدل وداد خواهد نمود »
امام حسن عسکری (علیه السلام) این سخن را برای وقت گذرانی با رفیق زندانی خود نفرمود بلکه برای اینکه حجت برای یک نفر تمام شود وبه موقع از زبان او برای دوست ودشمن نقل گردد.
و نیز از آن حضرت نقل شده است که در بشارتی به همسر بزرگوار خود، حضرت نرجس خاتون علیها السلام چنین فرمود: «در آینده‌ای نزدیک، باردار به فرزندی خواهی شد؛ نامش محمّد است، و او قائم پس از من است».
 
فضل بن شاذان از محمد بن عبد الجبار روایت مى کند که گفت: به محضر سرورم امام حسن عسکرى (علیه السلام) عرض کردم: اى پسر رسول خدا، جانم به فدایت باد، من دوست دارم بدانم بعد از شما امام و حجت خدا بر بندگان کیست؟ فرمودند:
ان الامام و حجه الله من بعدى ابنى ، سمى رسول الله و کنیه الذى هو خاتم حجج الله و آخر خلفائه :
(امام و حجت خدا بعد از من فرزند منست، که همنام رسول خدا و هم کنیه آن حضرت است، او پایان بخش حجج الهى و آخرین خلیفه از خلفاى پروردگار است)
پرسیدم: مادرش چه کسى خواهد بود، اى پسر رسول خدا؟ فرمود:
من ابنه ابن قیصر ملک الروم ، الا انه سیولد، و یغیب عن الناس غیبه طویله ثم یظهر:
(از دختر پسر قیصر، نوه امپراطور روم ، آگاه باش که او در آینده اى نزدیک متولد مى شود، مدتى بس طولانى در پشت پرده غیبت از مردم عزلت مى گزیند، سپس ظاهر مى شود)
این حدیث قبل از تولد حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - از امام حسن عسکرى (علیه السلام) صادر شده و شخصیت مورد اعتماد و استنادى چون فضل بن شاذان آن را در کتاب گرانقدر (اثبات الرجعه) درج کرده، و میان فضل بن شاذان و امام حسن عسکرى ، فقط یک واسطه است، و او محمد بن عبدالجبار است ، که شیخ طوسى بر وثاقتش تاکید نموده است.
و از آن‌جایی که ایشان در سخن خود راست گو هستند، شکی نیست که آن چه خبر داده‌اند، تحقق یافته است.

ماجرای جانشین بر حق امام عسکری علیه السلام

 
ابوالادیان می گوید: من به ساحت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) خدمت می کردم . نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم در نزدیکی های شهادت حضرتش، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم. سپس امام فرمودند: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای گریه و شیون از خانه من خواهی شنید، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود.

ابوالادیان می گوید به امام عرض کردم: ای سید من، هرگاه این واقعه دردناک روی دهد، امامت با کیست؟ حضرت فرمودند: هر که جواب نامه من را از تو طلب کند.
 
ابوالادیان می گوید: دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرمایید. امام فرمودند: هرکه بر من نماز گزارد. ابوالادیان می گوید: باز هم علامت دیگری بفرمایید تا بدانم. امام علیه السلام فرمودند: هر که بگوید که در همیانت چه چیز است او امام شماست. ابوالادیان می گوید: صلابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چیز دیگری بپرسم. رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم. وقتی به در خانه امام رسیدم صدای شیون و گریه از خانه امام بلند بود. داخل خانه امام، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری علیه السلام را دیدم که نشسته، و شیعیان به او تسلیت می دهند و به امامت او تهنیت می گویند. من از این بابت بسیار تعجب کردم پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم. اما او جوابی نداد و هیچ سؤالی نکرد. چون بدن مطهر امام علیه السلام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بودند، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند.
 
چون جعفر به نماز ایستاد، طفلی گندمگون و پیچیده موی، گشاده دندان مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم. رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ایستاد سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی امام علی النقی علیه السلام دفن کرد.

سپس رو به من آورد و فرمود: جواب نامه ها را که با تو است تسلیم کن. من جواب نامه را به آن کودک دادم . پس ” حاجزوشا ” از جعفر پرسید: این کودک که بود، جعفر گفت: به خدا قسم من او را نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام در این موقع، عده ای از شیعیان از شهر قم رسیدند، چون از وفات امام (علیه السلام) با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند. چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند: بگو که نامه هایی که داریم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است؟ جعفر گفت: ببینید مردم از من علم غیب می خواهند! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت: ای مردم قم با شما نامه هایی است از فلان و فلان و همیانی (کیسه ای) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا. شیعیانی که از قم آمده بودند گفتند: هر کس تو را فرستاده است امام زمان است این نامه ها و همیان را به او تسلیم کن. جعفر کذاب نزد معتمد خلیفه آمد و جریان واقعه را نقل کرد. معتمد گفت: بروید و در خانه امام حسن عسکری (علیه السلام) جستجو کنید و کودک را پیدا کنید. رفتند و از کودک اثری نیافتند.

یارده دورِ گهربار از امام یازدهم شیعیان علیه السلام
«لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ في أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت كردن به زيادي روزه و نماز نيست، بلكه [حقيقتِ] عبادت، زياد در كار خدا انديشيدن است.  (تحف العقول، ص448) 

«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، كليد هر گونه شرّ و بدي است.
 
«شيعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِيَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاكِيَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَي الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَيَفْجُرُ لَهُمْ يَنابيعُ الْحَيَوانِ بَعْدَ لَظْيِ مُجْتَمَعِ النِّيرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ.»:
پيروان ما، گروه هاي نجات يابنده و فرقه هاي پاكي هستند كه حافظان [آيين] مايند، و ايشان در مقابل ستمكاران، سپر و كمككار ما [هستند]. به زودي چشمه هاي حيات [منجيِ بشريّت] بعد از گدازه توده هاي آتش! پيش از ظهور براي آنان خواهد جوشيد.
 
«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ.»:
كينه توز ، ناآرامترينِ مردمان است.

«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَي الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»:
پارساترين مردم كسي است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسي است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسي است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسي است كه گناهان را رها سازد.
(تحف العقول ، ص 489)

«أَلْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَي الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَي الْكافِرِ.»:
مؤمن براي مؤمن ،بركت و بر كافر، اتمام حجّت است.  (تحف العقول، ص489)

«إِنَّكُمْ في آجال مَنْقُوصَة وَ أَيّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ يَأْتي بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرًا يَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرًّا يَحْصِدُ نِدامَةً، لِكُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا يُسْبَقُ بَطيءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا يُدْرِكُ حَريصٌ ما لَمْ يُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِيَ خَيْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِيَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ.»:
شما عمر كاهنده و روزهاي برشمرده اي داريد، و مرگ به ناگهان ميآيد، هر كس تخم خيري بكارد به خوشي بِدْرَوَد، و هر كس تخم شرّي بكارد به پشيماني بِدْرَوَد. هر كه هر چه بكارد همان براي اوست. كُندكار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نيست در نيابد، هر كه به خيري رسد خدايش داده، و هر كه از شرّي رهد خدايش رهانده.
 
«قَلْبُ الأَحْمَقِ في فَمِهِ وَ فَمُ الْحَكيمِ في قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حكيم در قلب اوست.

«لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»:
رزق و روزيِ ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد.

«ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَليلٌ إِلاّ عَزَّ.»:
هيچ عزيزي حقّ را رها نكند، مگر آن كه ذليل گردد و هيچ ذليلي به حقّ نياويزد، مگر آن كه عزيز شود.

«صَديقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مايه رنج است.
کد مطلب : 225430