به گزارش
سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز هم اکنون فرایندهای کسب و کار سازمانها بجز توجه به پارامترهای زمان، هزینه، کیفیت و انعطافپذیری با تغییر نگرش جدی دیگری نیز مواجه شدهاند، بهگونهای که بهمنظور پایداری فناوری اطلاعات فرایندها پارامترهای نظیر اقتصادی، اثرات زیستمحیطی، انرژی مرکز داده و مصرف انرژی تجدید پذیر و تأثیرات اجتماعی را مدنظر قرار میدهند.
بنا بر این گزارش درمرحله نخست هدف ازپیوستن به صنعت بانکداری، توسعه پایدار و حفظ محیط زیست است. یافتن موانع کار، راه حل برای مشکلات و در نهایت راهبرد هایی که هم سود پیش بینی شده بانک را محقق کند و هم از منظر ارتباط با فرهنگ عمومی کشور و فرهنگ بومی هرمنطقه کارایی داشته باشد، همه وهمه نیاز به دانش و خلاقیت خاص این حوزه دارد.
در سالهای اخیرکشور ما باچالش های زیست محیطی بسیاری دست و پنجه نرم می کند،که می تواند اقتصادایران را تحت تاثیر قرار داده و مانع از رشد پایداراقتصادی شود. این ها همه به تجدید نظر در نگرش صنایع و البته صنعت بانکداری نیاز دارددر سال های اخیر، طرفداران باور فناوری موثر بر توسعه پایدار در صنعت بانکداری، تلاش های سختی داشتند بطور مثال راه اندازی بانکداری دیجیتال و عدم حضور فیزیکی در بانکها برای خدمات مختلف بانکی ،یکی از بزرگترین دستاوردهای این گروه محسوب می شود.
اگرچه پیشرفت بسیاری درتعریف حوزه مدیریت فرایندهای کسبوکار و در پیادهسازی فناوری مربوطه بهدستآمده است، معدود افرادی این حوزه رابالغ میدانند.
حتی مشارکت بانک ها در طرح هایی که پیوست زیست محیطی دارند یا توجیهات غیرواقعی در این حوزه دارند اگر چه درکوتاه مدت منابع مالی بانک ها را تقویت می کنند اما در نهایت سالهای بعد، می توانند به موانعی برای بازگشت سرمایه و توسعه پایدار در صنعت بانکداری مبدل شوند.
مدیریت فرایند های کسب وکار پویا یکی ازضروریات برای سازمان هایی خواهدشدکه به دنبال بهره وری های فرایند درمحیط زیست آشفته هستند.
دراین رابطه مدیریت سبز استراتژیک در بخش فناوری اطلاعات که عبارت است ازفرآیندتضمین دستیابی سازمانها به فواید ناشی از به کارگیری استراتژی سازمانی مناسب محیط زیستی در ارتقای سطح فراگیرشدن فـنـاوری اطـلاعـات؛ پیگیری افکارنو، سیستم بازو آیندهنگری با افق بلندمدت از جمله شاخصههای مدیریت سبز استراتژیک است.
لذا با عنایت به اینکه اخیراً رابطه مهم بین انرژی و اطلاعات شناسایی شده است، اینک نیاز به توسعه این آگاهی وارتباط سه گانه بین انفورماتیک انرژی، مدیریت داده ومدیریت فرایند هستیم.
چارچوب انفورماتیک انرژی بر نقش تعاملی تأمین و تقاضا درتعیین فعالیتهای مصرفکننده انرژی تأکید دارد و سه اهداف کلیدی ذینفعان (تأمینکنندگان، مصرفکنندگان و دولت) که جهت کمینه کردن مصرف انرژی را دارند عبارتاند از: بهره برداری زیستمحیطی، تساوی زیست محیطی و اثربخشی زیستمحیطی است.
انفورماتیک انرژی از دو حوزه جداگانه مدیریت فرایندو مدیریت داده جهت خروجی اطلاعات و انرژی تشکیلشده است. شناسایی ارتباط بین داده و فرایندها توسط متخصصان سیستمهای اطلاعات، بهمحض شروع گسترش کامپیوترها برای حل مشکلات کسبوکارآغاز شد.
بااین حال، اخیراً رابطه مهم بین انرژی و اطلاعات شناسایی شده است و اینک نیاز به توسعه این آگاهی داریم و در خصوص ارتباط سهگانه بین انفورماتیک انرژی، مدیریت داده و مدیریت فرایند بررسی و توجه بیشتری لحاظ گردد.
انفورماتیک انرژی حوزه نوظهوری است که دررابطه با استفاده ازسیستم های اطلاعات برای کاهش مصرف انرژی است عصر جدیدی از داده های شبکه حسگر شناسایی شده است. سه جنبه مدیریت فرایندکسب وکار، مدیریت موری، پردازش رویداد پیچیده وشاخص های اصلی عملکرد مورد بررسی قرار گرفته اند.
دو مزایای مشخصی برای انفورماتیک انرژی مطرح است که به شرح ذیل عبارتند از:
1. (مدیریت موردی) مربوط به مدیریت کسب وکار و تعاملات مشتری برای پروژه های مرتبط با انرژی است.
2. (پردازش رویداد یچیده) مربوط به جمع آوری شبکه های حسگر درمدیریت فرایند های کسب وکار می باشد.
مدیریت موردی می تواند به طراحی سیستم های جهانی کمک کند،پردازش روبداد پیچیده وشاخص کلیدی عملکرد رویکرد هایی هستند که بهره وری عملیاتی را شناسایی می کنند.
حسگرها جریان های رویداد را منتشر می کنند واداره این جریان ها معمولا پردازش رویدادپیچیده گفته می شود.جریان رویداد می توانند به طوربالقوه ازمقادیر بسیار زیادی اطلاعات سطح پایین تشکیل شوند.
هردو مورد بالا مدیریت فرایندهای کسب وکار رابه یک مدل سیستم های اطلاعات کلی برای یک سیستم مدیریت انرژی وارد می کند
یک تمایز کلیدی بین فرایند های "مدیریت موردی" وفرایند های که امروز با فناوری مدیریت فرایند های کسب وکار مدیریت می شوند توانایی مدیران موردی برای طراحی وپیاده سازی فایند جدید نمونه های فرایند مجزا است.
کاربرد مدیریت موردی برای انفورماتیک انرژی مربوط به تعاملات کسب وکار ومشتری است واز آنجا بطور بالقوه همه فرایند های ساخت یافته موردی را تحت تاثیر قرار می دهد،آثار سودمندآن می تواند گسترده شود.
در این راستا توجه به دو مقوله جدا یعنی انفورماتیک انرژی و مدیریت کسبوکار و تعاملات بیشتری برای پروژههای مرتبط باانرژی است و دیگری مربوط به جمعآوری شبکههای حسگر در مدیریت فرایندهای کسبوکار است.
وقتی یک سازمان یک جهت گیری فرایند را اتخاذ کند، معمولا متریک هایی راهم برای پیگیری سطوح کنونی وهدف عملکردی خود در نظر می گیرد. متریک می تواند درسطح فرایند باشد و یا در سطح سازمان. وقتی متریک های سطح سازمان با اهداف استراتژیک همراه شوند، معمولا شاخص های کلیدی عملکرد نامیده می شوند.
لذا برای درک شاخه های عمیق تراین ارتباط سه گانه بین انفورماتیک انرژی، مدیریت داده، ومدیریت فرایند وتعمیم تفکر انفورماتیک انرژی برای فراتر رفتن ازدیدگاه نسبتاًداده محور (مثل شبکه های حسگر) تا بتوان به مدیریت فرایند دست یافت و توازنی بین ستون های سنتی سیستم های اطلاعات برقرارکرد.
فرزاد رمضانی راد (تحلیلگر فناوری اطلاعات وارتباطات درحوزه مدیریت تحول کسب وکار)