توصيه به ديگران
۰
يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۳۳
" کلاشینکف" ی به سوی سینمای ایران!
کلاشینکف را می توان ترسیمی از طیف عمومی موجود در جامعه ی ایران دانست که از منظر کارگردان این اثر، در فلاکت و بدبختی مطلق به سر برده و جامعه ی آرمانی ایشان تنها در رویا، از قابلیت تحقق برخوردار می باشد.
" کلاشینکف" ی به سوی سینمای ایران!
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز فیلم کلاشینکف، سرگذشت سرباز وظیفه ای به نام عادل است که به عنوان تنها پسر خانواده، پس از ناپدید شدن پدر، سرپرستی سه خواهر خود، یعنی عادله، عاطفه و عطیه را بر عهده داشته و این در حالی است که عادله به همسری زینال، قاچاق فروشي متمول و متکبر، که چندین سال از او بزرگتر است درآمده و عاطفه نیز به بازیگری علاقمند و برای بازی در نقش سیاهی لشکر یک فیلم انتخاب و البته در هاله ای از تجاوز و تصادف، در بیمارستان بستری و نهایتا عطیه دختری خردسال و کرو لالی است که به مدرسه میرود و کوچکترین عضو خانواده محسوب می شود.

بر این اساس، کلاشینکف را می توان ترسیمی از طیف عمومی موجود در جامعه ی ایران دانست که از منظر کارگردان این اثر، در فلاکت و بدبختی مطلق به سر برده و جامعه ی آرمانی ایشان تنها در رویا، از قابلیت تحقق برخوردار می باشد.

از این جهت به صورت کاملا کلیشه ای، روایت داستان با محوریت تامین پول جراحی عاطفه پیگیری و موجب میشود تا عادل سرباز وظیفه، با اسلحه ی جنگی کلاشینکف، پُست خدمت خود در بانک را رها نموده و به دنبال پول راهی جامعه ی موجود ایران شود؛ سپس ابتدا زینال همسر عادله را میکشد تا با اکشن نمودن فضای داستان، هم جان خود را از دست پسران زینال محافظت نموده و هم هزینه سنگین عمل جراحی عاطفه را فراهم نماید.

اما پس از این واقعه و تعقیب و گریزهای متعدد عادل و ورثه ی زینال است که کارگردان سعی در دمیدن روح کمدی بر پیکره بیجان داستان جدی خود نموده و در این راستا عادل را از طریق یکی از دوستان خود با رضا کَلاش که راننده مینی بوس است، آشنا می نماید و از اینجا است که رضا عطاران به عنوان انسان مفلوکی که شاید شاخصه ی هنری او را بتوان در استعمال الفاظ رکیک و امضای توالتی او جستجو نمود، در مقام رضا کَلاش (رضا کِلاش)، به خود نمایی پرداخته و لودگی و هجو هنری را در قالب بازی همیشگی خود، به خورد مخاطبان داده و در مقام سوپر من، محتوی هذياني و پرت و پلای کلاشینکف را به پیش می برد.

به این ترتیب پس از عدم موافقت عادل با دزدی از بانک، رضا کلاش، در نیمه های شب، به تنهایی و با استفاده از کِلاش، به همراه دوست دختر نقاش خود، از صرافی سرقت نموده و موجب میشود تا عادل، صبح خود را غرق در پول یافته و مخارج جراحی عاطفه را تامین شده تلقی نماید؛ اما در انتها با درگیر شدن عادل و رضا با پسران زینال در برج میلاد، داستان به پایان رسیده و ناگهان صدای شلیک گلوله موجب می شود تا عادل به سختی خود را به روی صندلی کشانده و در آخرین سکانس همانند گشت ارشاد (ساخته ی قبلی سعید سهیلی) این اثر نیز در حالتی رویاگونه پایان یافته و عادل و رضا از دوربینهای برج میلاد به مردم شهر نگاه نموده و تمام آرزوهای خود را از لنز دوربین محقق شده و به نظاره می نشیند، تا یک فیلم ارزان دیگر به سبک آثار استاد کیمیایی در سینمای ایران رقم خورده و کارنامه ی فیلم فارسی با اثری دیگر فربه گردیده باشد.

در مجموع می توان کلاشینکف را اثری مغشوش دانست که صاحبان آن، بیش از هر چیز کسوت شهرت را مطالبه و با آرمان نهایی تصاحب گیشه و فربه سازی جیبشان، به اشاعه بی بند و باری مبادرت ورزیده و در زیر سایه فیلمنامه های بی قید و بند و البته با نقایص متعدد فنی و دراماتیک، به خلق آثاری این چنینی اقدام می نمایند.

القائیات کلی " کلاشینکف":


-نفی قانون و حقنه ی حاکمیت آنارشیست در نظام جمهوری اسلامی ایران.
-ترسیم انسان مسلمان ایرانی به عنوان انسانهای مظلوم و اسیر منویات مقامات مافوق.
-عفت زدایی از کلام به واسطه ی دیالوگهای غيراخلاقي، جنسي و شوخي هاي غيراخلاقي.
-بیچارگی خانواده ایرانی اسلامی در مواجهه با مهمات زندگی.
-بسط فمینیسم در قاعده ترسیم زن به عنوان انسانی مفلوک.
کد مطلب : 91573