توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۹
تخطئه خاطرات هاشمی رفسنجانی برای دومین بار از سوی خوئینی‌ها
موسوی خوئینی‌ها یکبار در سال گذشته برخی از خاطرات هاشمی را زیر سؤال برد و برای بار دوم در چند روز گذشته این خاطرات را «حرف‌هایی دانست که فقط در ذهن هاشمی بوده» و از واقعیت به دور.
Share/Save/Bookmark
به گزارش عصر امروز در روزهای اخیر مصاحبه‌ای در سه قسمت از حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها منتشر شد که موضوع اصلی آن زندگی و زمانه «هاشمی رفسنجانی» بود. در بخش‌هایی از این مصاحبه به تمجید از هاشمی پرداخته شده و بخش‌هایی نیز انتقاد از هاشمی رفسنجانی بود. در ادامه به بیان نکات مهمی از این مصاحبه می‌پردازیم.
 
1. دغدغه اول آقای هاشمی مبارزه بود
 
ایشان قطعاً بین مبارزان و روحانیون، از چهره‌های پیشتاز و مؤثر بود. بعد از امام خمینی (ره)، اگر از مرحوم آقای منتظری بگذریم که در تأثیرگذاری بین روحانیون نفر اول بود، آقای هاشمی قطعاً دومین فرد بعد از آقای منتظری در قم و تهران و بسیاری از شهرها بود. ... آقای هاشمی درگیری ذهنی و اشتغال اولش مسئله مبارزه بود برای همین هم پرجنب و جوش‌تر از دیگران بود و هم دیگران را به کار وامی‌داشت.[1]

2. هاشمی برای پیشبرد کارهایش قانون را دور می‌زد
 
وجه منفی‌اش این بود که اگر آقای هاشمی در مسیر این هدف، معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمی‌پذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران. هر حقی را در قبال این حقی که معتقد بود باید زنده کرد، نادیده می‌گرفت. من بشخصه یکی از مواردی که بارها با ایشان صحبت می‌کردم، بحث قانون بود. ایشان معتقد بود کار باید راه بیفتد، برای راه افتادن کار می‌شود قانون را دور زد.
 
3. آقای هاشمی یک عملگرا بود
 
آقای هاشمی در سال 76 گفت اتفاقاً من با آقای خامنه‌ای اختلاف نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بیشتر تأیید نظام است. اما من می‌گویم آقا شما بگویید نظرتان چه کسی است، ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود. آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیس جمهور لازم داریم، آقای خامنه‌ای بگوید چه کسی بشود یا با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. ما تلاش می‌کنیم که همان بشود. تعبیر عملگرا برای ایشان خیلی تعبیر درستی بود.
 
4. آقای هاشمی به دنبال مهندسی انتخابات بود
 
من چون این‌کاره نیستم، خیلی نمی‌توانم بگویم چه کار می‌کرد. این روزها یک تعبیری به کار می‌برند برای این کار به اسم «مهندسی انتخابات». آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سال‌های آخر را، آقای هاشمی آن زمان می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجه‌ای که می‌خواهد گرفته شود. البته ممکن هم هست که آن نتیجه گرفته نشود یعنی تضمینی نبود ولی او دنبالش می‌رفت. مثلاً فرض کنید همان سال 76، اگر رهبری هم نظرش این بود، می‌گفت من می‌خواهم که آقای ناطق رئیس جمهور بشود بشود و شاید هم مایل بودند انتخاب شود اما با رعایت همه معیارهای انتخاباتی، به طوری که همه مردم باور کنند واقعاً انتخابات جدی است. بنابراین پای صندوق رأی بیایند. اما آقای هاشمی نظرش متفاوت بود، می‌گفت ما همه سازوکارها را جوری طراحی کنیم که این آقا رأی بیاورد حالا به جای بیست میلیون، 15 میلیون بیایند پای صندوق رأی.
 
 
خوئینی‌ها در مجلس اول نائب‌رییس هاشمی بود
 
5. هاشمی در دهه شصت چپ رادیکال بود
 
موسوی خویینی: آقای هاشمی هیچ‌وقت در عمرش در خط اعتدال نبود. ایشان در آن تقسیم‌بندی اولیه یکی از عناصر کاملاً برجسته جناح چپ بود. از یک مقطعی، قدری صحبت‌هایش را تغییر داد و کم‌کم از جناح چپ فاصله گرفت و به راست نزدیک شد. صحبت‌های ایشان در خطبه‌های نمازجمعه‌اش نشان می‌دهد چپ رادیکال بود. مثلاً در مسائل پولی و اقتصادی، در نمازجمعه مطرح کرد باید از کسانی که پول‌ در بانک‌ها دارند خمس بگیریم. این باعث شد یک مرتبه خلق‌الله پول‌هایشان را از بانک‌ها بیرون کشیدند. یعنی رادیکال‌ترین موضع درباره اندوخته‌های مردم در بانک‌ها را داشت؛ یعنی برویم سرک بکشیم چه کسی چقدر پول دارد. در حالی که سپرده‌های اشخاص در بانک‌ها، محرمانه است.[2]
 
6. مگر هاشمی از ما دفاع کرد که ما از او دفاع کنیم؟
 
من بعنوان یکی از اصلاح‌طلب‌ها، بیکار ننشستم که هر کسی حرفی علیه آقای هاشمی زد فوری به میدان بیایم و از آقای هاشمی دفاع کنم. مگر آقای هاشمی نسبت به من اینطور بود؟ در دنیای سیاست این‌ها توقعات یکطرفه نیست. چه دلیلی داشته هر کسی به ناروا علیه آقای هاشمی حرفی زده، اصلاح‌طلب‌ها به صحنه بیایند و از او اعلام برائت کنند. مگر آقای هاشمی برای اصلاح‌طلبان از این کارها کرده است؟[3]
 
 
 

روزنامه شرق: دقیقا معلوم نیست خوئینی‌ها به دنبال چه نتیجه مثبتی از این مصاحبه است
 
در واکنش به این نظرات خوئینی‌ها بسیاری از رسانه‌ها و سیاستمداران واکنش نشان دادند. روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «سکوت خوئینی‌ها سر هاشمی شکست» نوشت: همگان موسوی‌خوئینی‌ها را به‌عنوان نیرویی سیاسی می‌شناسند؛ بنابراین انتظار آن است این شخصیت برجسته تاریخ انقلاب، قدری مصالح سیاسی حاکم بر این ‌روزهای ایران را در نظر داشته باشد؛ زیرا علاوه بر آنکه تخریب هاشمی در شرایط فعلی منجر به از‌بین‌رفتن وحدت سیاسی می‌شود، چهره فردی را مخدوش می‌کند که مردم از او به‌عنوان یک اصلاح‌گر یاد می‌کنند و دقیقاً معلوم نیست آقای موسوی‌خوئینی‌ها با این مباحث چه نتیجه مثبتی را دنبال می‌کند.
 
آفتاب یزد: اصلاح‌طلبان نمی‌دانند طرف هاشمی را بگیرند یا موسوی خوئینی‌ها
 
آفتاب یزد نیز نوشت: اظهارات موسوی خوئینی‌ها یادآور دوره اصلاحات و عمق فاصله میان اصلاح طلبان و آیت الله هاشمی است که در آن دوره جریان اصلاحات شدیدترین نقدها را نثار مرحوم هاشمی می‌کردند. اما این بار اصلاح طلبان مستأصل و در شگفت از چگونگی واکنش به اظهارات موسوی خوئینی‌ها و ماجرای آیت الله هاشمی هستند به نوعی که نمی‌دانند اکنون باید طرف کدام یک را بگیرند چرا که از هر زاویه‌ای جریان اصلاحات خودش را زیر سؤال قرار می‌دهد.
 
رسول منتجب نیا نیز در این باره به آفتاب یزد گفت: معتقدم در شرایط فعلی که بخش زیادی از تندروها و افراطیون که هم در زمان هاشمی و هم بعد از فوت او وی را سد راه خود می‌دانستند و بیشترین حمله‌ها را به او کرده‌اند اکنون فرصت تشدید این حملات را پیدا می‌کنند. چرا ما باید در چنین شرایطی هاشمی را به نقد بکشیم...این نگاه نقادانه شرایط و زمان خاصی را می‌طلبید که الان شرایطش مساعد نبود. به هر حال همین بزرگان در همان جبهه‌هایی هستند که آقای هاشمی نیز در سال‌های آخر عمرش به واسطه آن مشکلات بسیاری را تحمل کرد؛ مشکلاتی که تاوان حمایت از اصلاح‌طلبان بود.
 
صادق زیباکلام: آقای خوئینی‌ها در برخی موارد رسما دروغ گفتند
 
صادق زیباکلام در گفت و گو با نامه نیوز واکنش تندی به این سخنان نشان داده و می‌گوید: آقای موسوی خوئینی‌ها در ردیف انقلابیون تندرو و رادیکال اوایل انقلاب و دهه شصت بود... موسوی خوئینی‌ها هیچ گاه در کنار اصلاح طلبان دیده نشد. او همواره با سکوت از کنار تحولات مهم گذشت و همیشه با نیش و طعنه با کسانی که تغییر موضع دادند برخورد کرد...
 
متأسفانه یکسری جاها در آن مصاحبه آقای موسوی خوئینی‌ها رسماً دروغ گفتند... آقای موسوی خوئینی‌ها با بغض و کینه دارد تاریخ را تحریف می‌کند. قطعاً مصاحبه آقای موسوی خوئینی‌ها برای جریان تندرو ارزشمند است، جریانی که از هیچ توهین و تخریبی علیه هاشمی رفسنجانی بعد از سال 88 خوداری نکرد. جریان تندرو از این مصاحبه آقای موسوی خوئینی‌ها چقدر کیف می‌کند ولی در پایان از آقای موسوی خوئینی‌ها می‌پرسم، آیا قدرت این ارزش را دارد که آدم همه اخلاق را زیرپای آن بریزد و له کند؟
 
محمد هاشمی: چرا خوئینی‌ها این نقدها را در زمان حیات هاشمی مطرح نکرد؟
 
شرق یادداشتی از محمد هاشمی‌رفسنجانی، فعال سیاسی منتشر کرد که در بخشی از آن آمده است: سخنان آقای موسوی‌خوئینی‌ها علاوه‌بر تعجب‌آور‌بودن مغرضانه بود. تخریب مرحوم هاشمی از زبان فردی که از نزدیکی آقای هاشمی با امام اطلاع دارند، بعید است. اگر سخنان آقای خوئینی‌ها درباره مرحوم هاشمی درست است، چرا ایشان چنین موضوعاتی را در زمان حیات آن مرحوم اظهار نکردند؟
 
به نظر می‌رسد که اظهار چنین سخنانی برای عقب‌نماندن از عرصه سیاسی است. برخی وقتی تصور می‌کنند که دیگر در یاد مردم نیستند با انتقاد به شخصیت‌های برجسته خود را دوباره مطرح می‌کنند که چنین رویکردی منصفانه نیست. اگر آقای خوئینی‌ها برای سخنانش مستنداتی دارد، به مردم ارائه کند نه آنکه با ذکر سخنانی مشوش افکار مردم را تحت تأثیر قرار دهد.[4]

حجت‌الاسلام امام جمارانی: اینها نظرات شخصی موسوی خوئینی‌هاست
 
حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی امام جمارانی نیز در همین رابطه نوشت: «در روزهای اخیر مصاحبه‌ای از طرف آیت الله موسوی خویینی ها که خود از نزدیکان امام و فعالان نهضت ایشان بوده‌اند، در رابطه با شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی انجام شد که به نظر حقیر مصاحبه‌ی مطلوبی نبود و گمان نمی‌کنم مجمع روحانیون مبارز و اعضای آن با شناختی که اینجانب از ایشان دارم، دارای چنین نظراتی باشند و حتماً این مصاحبه و انتقادات مطرح شده در آن، نظرات شخص آیت الله موسوی خویینی‌ها است که متأسفانه باید عرض کنم به هیچ عنوان مصلحت نبود در این شرایط و اوضاع و احوال کشور و آن هم در فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی چنین سخنانی درباره ایشان مطرح شود.[5]
 
یادداشتی که رمزگشایی کرد؟
 
اما پس از چند روز درگیری و کش و قوس بین طرفداران هاشمی رفسنجانی و موسوی خوئینی‌ها، مشخص شد که این مصاحبه با هماهنگی یاسر هاشمی منتشر شده است!
 
فرزند موسوی خوئینی‌ها در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده به روند انجام این گفت‌وگو اشاره و از نقش یاسر هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه سخن گفته است.
 
به گفته فرزند موسوی ‌خوئینی‌ها ماه‌ها پیش یاسر هاشمی از پدرش خواسته تا برای درج در ویژه‌نامه سالگرد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی مصاحبه‌ای انجام دهد. موسوی‌خوئینی‌ها هم در پاسخ می‌گوید که او در دوران مدیر مسوولی روزنامه «سلام» از منتقدان جدی آیت‌الله هاشمی در دهه 70 بوده و تلویحاً اشاره می‌کند که او انتخاب مناسبی برای انجام مصاحبه یادبود نیست. در نهایت اما این مصاحبه انجام می‌شود.
 
او همچنین توضیح داده پدرش اصرار داشته مصاحبه‌های انتقادی برای درگذشتگان معمولاً بیهوده خواهد بود و به محاق می‌روند اما دست‌اندرکاران این ویژه‌نامه اصرار می‌کنند که می‌خواهند مصاحبه‌ای چالشی داشته‌ باشند.
 
به گفته حسین موسوی‌خوئینی‌ها در حالی که پدرش منتظر بوده تا پس از برگزاری مراسم گرامیداشت یاد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی ویژه‌نامه به دستش برسد، این مصاحبه در خبرگزاری ایرنا منتشر می‌شود. پس از آن هم در 26 دی نسخه‌ای از ویژه‌نامه را برای موسوی‌خوئینی می‌فرستند و مشخص می‌شود به صلاحدید یاسر هاشمی متن کامل در ایرنا و یک سوم آن در ویژه‌نامه منتشر شده‌ است.
 
پسر موسوی خوئینی‌ها در پایان یادداشت خود نیز آورده است: «در نوبت پیشین و در پی تخطئه‌ بخش‌هایی از خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی از سوی پدرم، برخی علاقه‌مندانِ ازراه‌رسیده، برای تحقق خواست قلبی و دیرینشان خیز برداشته بودند که با هوشیاری و برخورد سنجیده‌ «دفتر نشر معارف انقلاب» خنثی شد.[6]
 
ماجرای تخطئه پیشین خاطرات هاشمی توسط خوئینی‌ها چه بود؟
 
در تیرماه 1396 موسوی خوئینی‌ها به بخش‌هایی از خاطرات هاشمی واکنش نشان داده بود و در کانال تلگرامی‌اش نوشت: خوانندۀ محترمی پرسیده‌اند: «آیا پس از رحلت امام خمینی (ره) شما خواهان ریاست بر قوۀ قضائیه بوده‌اید؟»
 
 خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را؛ با همۀ زحمت‌هایی که برای پیروزی انقلاب و پس از آن برای کشور و نظام کشید، و با همۀ رنج‌هایی که در این راه متحمل شد، یک چیزهایی هم داشت که البته منحصر به او هم نبود، همه کم‌وبیش دارند که گفته‌اند گل بی‌خار خداست.
 
 

 
اشاره موسوی خوئینی‌ها به طور ویژه به دو قطعه از خاطرات هاشمی است که به شخص او (خوئینی‌ها) مربوط می‌شود:
 
ایشان در خاطراتش نوشته است: «... به جلسۀ رسمی برای تحلیف رفتیم. آقای موسوی اردبیلی و موسوی خوئینی‌ها هم بودند. به نظر می‌رسد از جایگزینیِ آقای یزدی ناراحت‌اند...» (هاشمی رفسنجانی: کارنامه و خاطرات ۱۳۶۸: بازسازی و سازندگی، ۱۳۹۱. ص ۲۷۱)
 
«آقای موسوی خوئینی‌ها آمد؛ خودم ایشان را خواستم ... از رهبری رنجیده، به خاطر اینکه ایشان را رئیس قوۀ قضائیه نکرده است» (همان، ص ۲۸۰)
 
در هر دو مورد، ایشان را تخطئه می‌کنم. اگرچه توصیه شده است که «أُذکروا موتاکم بالخیر» (از مرده‌هایتان به نیکی یاد کنید)، همین اندازه می‌گویم که اگر دیگر خاطرات ایشان تا این اندازه بی‌دقت باشد، در استفاده از آن‌ها همواره باید جانب احتیاط را در پیش گرفت.
 
من شواهد دیگری هم دارم که نشان دهم مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در نقل این خاطره‌ها راه خطا رفته است، اما به همان اندازه هم که اشاره کردم مایل نبودم حرمت آن بزرگ شکسته شود.
 
بنده خواهان ریاست بر قوۀ قضائیه نبودم. همچنین خواهان مَنصب دادستانی کل کشور هم نبودم. در سال 1358 هم که نامزدی نمایندگی مجلس به بنده پیشنهاد شد -و بیش از هر کسی مرحوم آقای هاشمی اصرار به نامزدی بنده داشت- باز هم خواهان نمایندگی مجلس نبودم، چون در تمام این موارد فکر می‌کردم از عهدۀ این کارها برنمی‌آیم.[7]
 
 
 
پی‌نوشت:
 
[1]- http://yon.ir/4s4As
 
[2]- http://yon.ir/LS09N
 
[3]- http://yon.ir/oVSoA
 
[4]- http://www.irna.ir/fa/News/83171906
 
[5]- https://www.jamaran.ir/بخش-بازنشر-59/1096779-
 
[6]- http://www.jahannews.com/news/666740/
 
[7]- mshrgh.ir/749714
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : 250029