به گزارش
سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز آقای روحانی در اولین فرصت و باعجله (سال۹۲) رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان را تعویض و شهاب الدین غندالی یکی از اعضاء بسیار تندرو حزب منحله مشارکت را به ریاست این صندوق منصوب کرد.
۱- غندالی پس از این انتصاب؛ خوش خدمتی بی سابقه ای به حزب اعتدال و اصلاح طلبان انجام داد.
۲- او در زمان وزارت حاجی (دولت خاتمی) معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش وپرورش بود.
۳- اوتنها معاون وزیری بود که به دفاع از متحصنین خائن مجلس ششم؛ استعفاء داد.
۴- ایشان برای تکمیل کادر صندوق؛ از فتنه گران سال ۸۸ و افراد
بنیاد باران خاتمی استفاده کرده است.
۵- این صندوق بصورت فامیلی اداره می شده و بصورت ماهرانه ای از درز اطلاعات به بیرون جلو گیری می کردند و مواظب بودند که غریبه وارد آنها نشود (مثل یک نهاد اطلاعاتی)
۶- تمام اختلاسها در این صندوق از افراد دولت یازدهم بوده طبق اسناد دادگاه اول ۸ هزار که بعداً ۱۲ هزار میلیارد تومان اختلاس اعلام شده است. که در نوع خود بی سابقه بوده است.
۷- مبلغ ۸ هزار میلیاردتومان به ۳۰ نفر نور چشمی ویژه؛ و۴ هزارمیلیارد تومان دیگر به افراد بعدی پرداخت شده است.
۸- وامهای کلان؛ از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد تومانی به وابستگان خود و آنهم فقط با دو یا سه فقره چک بعنوان ضمانت پرداخت می گردید. (این وامها درساخت و سازهای کلان ساختمانی استفاده می شده است).
۹- غندالی به همراه همسر و فرزندش و قائم مقام صندوق متهم اصلی این پرونده هستند. که نیمی از سهام سرمایه صندوق به بانک سرمایه تعلق داشته است.
۱۱ - افت سود ۱۰۰۰ میلیارد تومانی صندوق ظرف یکسال (۹۲ تا۹۳) اتفاق افتاده است.
۱۲- غندالی بجای برنامه ها و سفرهای زیارتی و معنوی؛ سفر آنتالیا را؛ آنهم بصورت قرعه کشی در استانها تبلیغ و برنامه ریزی کرده بود.
۱۳- قرار بود خودروهای ۱۷۰ میلیون تومانی خارجی (درسال ۹۳) وارد و مثلا به فرهنگیان واگذار شود.
۱۴- درنتیجه اصل و سودِ سرمایه صندوق بصورت برق آسا؛ حراج و نابود و متلاشی گردید.
به گزارش عصر امروز صندوق ذخیره فرهنگیان با اخذ مبلغی ماهیانه در طول سالهای متمادی از عزیزان فرهنگی، پشتوانه ای بوده و هست که بخشی از رفاهیات و مشکلات مادی کارکنان و معلمان آموزش و پرورش را مرتفع سازد اما همانگونه که در بالا اشاره شد، کلید و سرپرستی این صندوق که با مبالغ اندک؛ اندک و حلالی که در آن جمع شده بود؛ توسط رئیس جمهور به یک مفسدِ خائنِ حزب مشارکت سپرده شد که از چاکران خاتمی و روحانی بود.
حرف حساب: ظاهراً آموزش وپرورش متهم است که یک وزارتخانه مصرفی و غیر درآمد زا می باشد و لذا همیشه در صف آخر خدمات و رفاهیات قرار می گیرد.
نگاه سطحی و غیر عادلانه دولتها و مجلسها طی چهل سال گذشته باعث شده که توجه اصولی و منطقی به جایگاه این وزارتخانه مهم و راهبردی و پایه گذار تربیتی نیروی انسانی که مدیران آینده کشور از آن بیرون می آیند مورد غفلت و یا عناد قرار بگیرند و بعبارتی غارت شده اند.
حضرت امام(ره) فرمودند معلمی شغل انبیاست و انسان امانت در دست اوست.
خوب: وزارتخانه ای با این عظمت و رسالت انبیائی و گستره کشوری و حتی تا روستاهای دوردست و محروم، که نونهالان و جوانان مردم بعنوان سرمایه کشور به آنها سپرده می شود چقدر باید کارکنان و معلمان آن از نظر مادی و معنوی مورد حمایت مسئولین نظام اسلامی قرار بگیرند؟ اگر بگوئیم اساسی ترین تربیت و آموزش فرزندان مردم، توسط معنوی ترین و محرومترین افراد پاکباخته و عاشق با نام مقدس معلم شکل می گیرد اشتباه نگفته ایم.
یک بچه ۶ تا۷ ساله که وارد دبستان می شود همانند طلای خامی است که استحصال می گردد و در دوره دبیرستان صیقل داده می شود و در دانشگاه، عیار پیدا می کند و در نهایت بعنوان سرمایه کشور؛ وارد اجتماع می شود که از میان آنها، دانشمندانی مثل علیمحمدی؛ احمدی روشن و شهریاری ها و انسانهای بزرگی همچون حاج قاسم سلیمانی بیرون می آیند که یک دنیایی را متحول می سازند و پایه گذار اصلی این سرمایه انسانی کشور مرهون زحمات معلمان عزیز است.
۱ اردیبهشت ۹۹- فرهاد نیا-