به گزارش عصر امروز، معمولاً در سریالهای ایرانی یکی از ضعفهای رایج شخصیتپردازی نامناسب است، معضلی که باعث میشود بسیاری از نقشها با مخاطب ارتباط برقرار نکند و حتی در مواقعی ضعفهای مفرط در این قسمت باعث میشود کل مجموعه آسیب ببیند. نکته حائز اهمیت در این بحث به این امر بر میگردد که عمدتاً نقشهای مثبت چنین ضعفی (شخصیتپردازی نامطلوب) را دارا هستند.
مقدمه فوق را میتوان در دو سریالی که هماکنون از شبکه یک و سه پخش میشود میتوان مشاهده کرد. ابتدا به سریال «زیر پای مادر» میپردازم که مخاطبان بیشتری دارد. در این مجموعه 4 شخصیت اصلی داریم. اصلیترین نقش، خلیل کبابی نام دارد که کامبیز دیرباز نقش آن را بازی میکند. این نقش قهرمان فیلم است، اما رفتار قهرمانانه ندارد و بیشتر به قر زدن و فریاد کشیدن اکتفا میکند.
رخساره با بازی پریوش نظریه، شخصیت کمساخته و پرداخته و کمکیفیت را در میان نقشهای «زیر پای مادر» دارد. این شخصت سختباور و محکم آمده است تا راه برود و از خود خوبی تراوش کند، بدون اینکه بخواهد اوج و فرودی داشته باشد. واقعیت آن است که این نقش بدون اینکه بخواهد اوج و فرودی داشته باشد، دائما در حال نصیحت کردن این و آن است و کلیشهسازیهای بسیاری در این ظاهر این نقش مشاهده میشود. شاید این نقش در ظاهر دارای پوشش مناسب اسلامی باشد، اما کیفیت پایین نقش حتی بهنوعی به روی طراحی لباس وی تیز تاثیر بسیار منفی گذاشته است.
درباره شخصیت رخساره نقدهای فراوانی وارد است، حتی با وجود اینکه بازیگر آن «پریوش نظریه» از جمله بازیگران خوب کشور است، اما این مسئله موجب نشد تا این شخصیت از این آسیب بر حذر باشد. اما در مقابل این دو نقش و دو شخصیت خاکستری در سریال داریم که بسیار مقبول هستند. در ابتدا نقش اسماعیل نفر با بازی «مهدی سلطانی، یکی از بهترین کاراکترهایی است که در این سریال خلق شده است؛ وی به هیچوجه نمیخواهد چیزی جز آنچه هست را نشان دهد، چون برایش مهم نیست، حتی وقتی کار خوبی هم میکند نمیخواهد کسی آن را بفهمد. در چنین شرایطی طبیعی است که تماشاگر نقش را باور میکند؛ زیرا چهره زمینی در آن میبیند. گویشی که هم برای این نقش انتخاب شده همخوانی مناسبی با شخصیتش دارد، اما این امتیاز در بسیاری از نقشهای سریال وجود ندارد.
آتنه با بازی «بهناز جعفری»، نقش دیگری است که درباره آن حرف زدن کار مشکلی نیست، چون برخی نقشها به اندازهای بد هستند که نمیتوان با چند جمله ناپخته بودن آن را توصیف کرد، اما شخصیتهایی نظیر آتنه بهراحتی قابل توصیف است، چون ما بهازای بیرونی دارد و نمونه آن در جامعه پیرامون مشاهده میکنیم، ولیکن بسیاری نمیخواهیم آن را باور کنیم.
البته نکته خوب در شخصیتپردازی آتنه این است که سریال نکات منفی شخصیت را تعریف میکند، اما کارهای خوب را نشان میدهد، یعنی این نکته را میگوید که در هر شرایطی میتوان راه بازگشت را باز گذاشت. در این میان بازی بیرونی بهناز جعفری هم بهخوبی توانسته به دوستداشتنیتر شدن نقش کمک کند.
مطلب پایانی به سریال «نفس» برمیگردد. درباره این کار نمیتوان شخصیتپردازی یکدستی را در عموم نقشها دید، هرچند مسعود رایگان و ژاله صامتی تا حدی توانستهاند از عهده نقش خود برآیند، اما دیگر کاراکترها را بهشخصه موفق نمیدانم، ولیکن اوج ناپختگی را میتوان در شخصیت ناهید که ساناز سعیدی آن را بازی میکند، مشاهده کرد. این نقش بسیار سرد و غیرصمیمی ارائه میشود، چون اساساً این نقش هم در فیلمنامه و هم در بازی ارائه شده، را نمیتوان دوست داشت.