توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۲
آقای روحانی با ترمیم کابینه، عضنفرهای دولت خود را تسویه کنید!
وقتی مدیران دولتی سنشان از سن استاندارد جهانی مدیریت! گذشته است طبیعی خواهد بود که بازخوردهای آن نیز از مد افتاده و پوسیده باشد و قطعا در برخورد با تازگی و طراوت دستاوردهای تکنولژیکی و اجتماعی فرهنگ مهاجم غربی چاره ای جز عقب نشبنی نداشته و نوعی تشویش از عقب ماندگی و هزینه سازی برای نظام و کشور را تداعی می کند.
آقای روحانی با ترمیم کابینه، عضنفرهای دولت خود را تسویه کنید!
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز هیچ وقت دولتی به اندازه دولت حسن روحانی بحران ساز و استرس زا نبوده و نخواهد بود.

در باره چرایی این ادعا دلایل زیادی را می توان ردیف کرد که تنها به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

1- وقتی مدیران دولتی سنشان از سن استاندارد جهانی مدیریت! گذشته است طبیعی خواهد بود که بازخوردهای آن نیز از مد افتاده و پوسیده باشد و قطعا در برخورد با تازگی و طراوت دستاوردهای تکنولژیکی و اجتماعی فرهنگ مهاجم غربی چاره ای جز عقب نشبنی نداشته و نوعی تشویش از عقب ماندگی و هزینه سازی برای نظام و کشور را تداعی می کند.

2- از سال 92 تا به امروز عقب نشینی های مدیریتی کشور بارها احساس ناامیدی و شکست را بر جان و روح مردم تزریق کرده است .اتخاذ روش آزمایش و خطا بدون بهره گرفتنه از تجربیات جناح رقیب باعث شده تا طرح هایی مانند: یارانه و سبد کالایی و سهام عدالت و... با افت و خیزهای شدیدی در حوزه اجرا مواجه شده و مردم نتوانند زندگی خود بر اساس استراتژی های ثابت و ماندگار برنامه ریزی کنند.

3- احساس حقارت دولتمردان در برابر تمدن مادی غرب چنان ایشان را مات و مبهوت خود ساخته است که " شعار" "توافق به هر قیمتی" را سرلوحه کارهای خود سازند و نه تنها در امور هسته ای که به مرور به دیگر حوزه ها نیز سرایت  دهند و قطعا ادامه دولت حسن روحانی چشم اندازهای پی در پی از خود باختگی و وادادگی در برابر غرب را به نمایش خواهد گذاشت و اگر در اینراه حتی امنیت ملی کشور نیز وجه المصالحه با غرب قرار گیرد و شاهد بروز چالش های شدید امنیتی در مناطق مرزی همانگونه که مدتی است شاهد آن هستیم با عمق و گستردگی بیشتری خواهیم بود.

4- فضای خفقان و نا امیدی از توان دولت حسن روحانی در حفظ و حراست از مرزهای فرهنگی و سیاسی – اجتماعی و همزمانی آن با حوادث تروریستی در مرزها و برخی شهرها و عدم پاسخگویی و محرمانه سازی بسیاری از امور مهم کشور می تواند نوعی "مازوخیسم" اجتماعی – سیاسی را به دولت تحمیل کند به این معنی که نه حسن روحانی و نه دولتش و نه حامیانش چاره ای ندارند تا برای فرار از فشار افکار عمومی در زمینه سوء مدیریت خود و پرداخت هزینه یک شکست سنگین در انتخاباتهای 98 و 1400 یک چرخه خود آزاری همراه با دلهره افشای وادادگیها در مذاکرات با غرب و بنام تعامل با دنیا را بر خویش هموار سازند.
افشای حقوق های نجومی، قتل کارمند نهاد ریاست جمهوری توسط فرزند یکی از مقامات ارشد کشور، افشای رانت خواری و حرام خواری و دزدیهای میلیاردی و فرار مدیران مالی به کشورهای دیگر دائما و همزمان با آن نوعی پروپاگاندای رسانه ای با شعار" ما بیشماریم ویا ملت در انتخابات 96 نظر خود را دادند" بگوش می رسد این سئوال را در اذهان تداعی می کند که راز در سایه مدیران ارشد چیست که حاضرند مدیران میانی و بعضا دون پایه خود را قربانی کنند اما همچنان بر "ناجی بودن" خود پافشاری کنند در حالی که در کشورهای غربی با اتهامات بسیار کمتر از این مظنونین دستگیر، محاکمه و یا حتی اقدام به خودکشی کرده اند و همین شرایط نوعی ناامیدی و نگرانی از سلامت سیاسی – اقتضادی و استمرار مقبولیت دولت را بوجود آورده است.

5- وجود جریانات تروریستی در کشورهای همسایه ایران از یک طرف و اصرار و وادادگی دولت حسن روحانی به ادامه مذاکراتی از نوع برجام که در آن کشورهای غربی با تحمیل برجام های گوناگون توان دفاعی و امنیتی و رفاه و معیشت مردم را هدف گذاری کرده اند باعث شده است تا مردم در دو راهی انتخابی ناشدنی قرار گیرند و شاید برخی از عناصر در سایه غرب گرا بی میل هم به این شرایط نباشند: انتخاب امنیت روانی و جسمانی با سکوت در برابر سست انگاری و ولنگاری اقتصادی دولت یا ایجاد فضای اعتراض به دولت که امکان سوء استفاده عناصر دشمن و ایجاد بحران امنیتی را در پی دارد. البته شاید خیلی از اقشار ملت به این امر توجه نداشته باشند که این دو مقوله اصلا از هم جدا هستند و دولت اصولا نمی تواند بیش از نقش یک تدارکات چی مالی را درموضوع امنیت اجتماعی را داشته باشد که اگر غیر از این بود تا کنون تمام مولفه های قدرت ملی کشور مانند برجام روی میز معامله ناشیان مدعی سیاستمداری در پایتخت کشورهای اروپایی معامله شده و امروز باید برای امنیت خود دست تکدی بسوی سازمان های غربی و جهانی دراز می کردیم.

6- احساس رها شدگی و بی برنامه گی در کشور که نشانه های آن با خیل عظیم بیکاران در اقشار نخبه و فنی و ساده، رکود در ساخت و سازهای ساختمانی و صنعتی، عدم سرمایه گذاری در بخش های تولیدی و ورشکستگی دهها واحد تولیدی – صنعتی در کشور، کاهش ارزش پول ملی و رسوخ ربا خواری در سیستم مالی کشور و در یک کلام ساختار مالی معیوب و فاقد هویت ملی و یا جهانی به این معنی که مشخص نیست لیبرال هستیم یا اسلامی/ مارکسیست هستیم یا نوعی اقتصاد بومی با ویژگیهای خاص خود .

7- و بالاخره دسته گل جدید جماعت حامیان دولت حسن روحانی در نامه نگاری به مسئولان نظام و درخواست تسلیم بی قید و شرط به آمریکا .البته به دو نکته باید توجه کرد اول اینکه این قبیل حرکات در کشور ما مسبوق به سابقه است و خدا پدرشان را بیامرزد که لااقل به سران نظام نامه نوسته اند و با رئیس جمهور آمریکا مکاتبه نکرده اند دوم اینکه بغیر از چند نفر که شناخته شده بوده و بعضا دارای محکومیت قضایی نیز هستند مابقی هیچ محلی از اعراب و وزنی در دنیای سیاست ندارند نه در گذشته و نه در حال و نه در آینده.

در مجموع: مدیریت پیر سالارانه، کهنگی و پوسیدگی مدیریت دولتی، عدم بهره برداری از تجربیات دولت های قبل، احساس حقارت و کم بینی در برابر تمدن غربی، پذیرش نوعی "مازوخیسم سیاسی – اجتماعی دولت در برابر افکار عمومی، سکوت در برابر سست انگاری و ولنگاری اقتصادی که امکان بروز چالش های امنیتی را فراهم می کند، احساس رها شدگی امور در کشورو روند روبه تزاید بحران های بیکاری و اقتصادی، و بالاخره رویت پیشقراولان جبهه سیاسی غرب زدگان و غرب باوران و در خواست مذاکره مستقیم در حالی که با هنر برجام بی فرجام همه چیز از دست رفت و آقایان می خواهند با دست خالی و بقول کلمات خیانت بارشان "بی قید و شرط" با ترامپ مذاکره کنند و این یعنی دستها را بالا بردن و خود فروختگی و خیانت کامل به همه خونهای ریخته شده برای استقلال این آب و خاک و البته از امثال این قبیل افراد بیش از این انتظاری نیست لاکن دولت حسن روحانی نه از باب مدیریتی و نه از دیدگاه نظری توان تکیه گاه بودن و بودن بعنوان نمادی در تراز انقلاب اسلامی نمی تواند آن آرامش را در شریانهای حیاتی جامعه تزریق کند. 

در هر صورت نامه نگاری برای مذاکره مستقیم با آمریکا رابطه مستقیمی با بروکراسی و دیدگاه های نظری و میدانی دولت دارد که ایشان را آنقدر جسورکرده است که چنین درخواستی را آنهم در زمانی که بد عهدی آمریکا همچنان گلوی ضعیف مقبولیت فعلی و مشروعیت دیدگاه نظری دولت روحانی در انتخابات آتی را بشدت فشار می دهد حکایت از این موضوع دارد که آقایان آماده اند تا روحانی و دولتش را قربانی امیال سیاسی خود کنند و پرچم غرب را در سردر منازل خود در زمان حملات اقتصادی و سیاسی و شاید هم نظامی به کشور را نصب کنند. 

 رضا احمد زاده
کد مطلب : 243055