۱
توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۹
تلاش‌های موزیانه برای ایجاد ‏شکاف گفتمانی در انقلاب
از دوقطبی سازی میان هاشمی و رهبر ‏معظم انقلاب گرفته تا دوقطبی ‏هاشمی و علامه مصباح یزدی، ‏ظریف و جلیلی، ‏احمدی‌نژاد و روحانی و.... یکی از شیوه های جدید این جریانات خاص و گروههای خبری و حلقه های اطراف برخی از این شخصیت ها می باشد که در این ایام جامعه را درگیر خود کرده است.
تلاش‌های موزیانه برای ایجاد ‏شکاف گفتمانی در انقلاب
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز گفتمان انقلاب اسلامی، که تداوم حرکت انبیا و متصل به تعالیم آسمانی است، از ریشه و اساس با گفتمان‌های رقیب خود، مانند سکولاریسم، لیبرالیسم و... تفاوت دارد. چنانچه مرکز گفتمان انقلاب اسلامی را اسلام و هویت اسلامی بدانیم، کاملاً واضح است که جنس آن با سایر گفتمان‌های دیگر فرق می‌کند.

بنا بر این گزارش گفتمان انقلاب اسلامی‌‌ در شعارهایی نهفته است که مردم در رفراندومهای قبل و بعد از انقلاب از تاسوعا و عاشورای سال 1357 تا انتخاباتهای مختلف بعد از آن مطرح کردند. مردم در تمام این عرصه ها خواستار بازگشت به اسلام بودند لذا شعار اسلامیت نظام از ارکان خاصه ی مردم بود که مطرح می‌شد مردم جمهوریتی را درخواست می‌‌‌‌کردند که بر اساس اسلام باشد، یعنی حاکمیت را بدون اسلام قبول نداشتند زیرا آنها خواستار سیاستی بودند که علاوه بر اینکه اداره جامعه یکی از ارکان اساسی آن محسوب ‌شود، هدایت مردم به سوی تعالی هم در آن حاصل گردد. از نظر مردم ایران هدایت به سوی تعالی مسلماً در گفتمان انقلاب اسلامی ‌‌حاصل می‌‌‌‌شود زیرا زمینه‌ای برای ایجاد فضیلت‌های اخلاقی در جامعه فراهم می‌کند.

‏به گزارش خبرنگار ما، گفتمان انقلاب اسلامی ‌‌نشان داده که برطرف‌کنندة نیازهای روز مردم است؛ زیرا در پی هر نیازی که جامعه احساس می‌‌‌‌کند گفتمان انقلاب اسلامی‌‌ خود را به‌روز می‌‌‌‌نماید تا آن نیاز را برطرف نماید. از سوی دیگر در صحنه سیاسس، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راه‌گشایی می‌‌‌‌کند و بدین صورت اعتبار خودش را حفظ کرده است.

اما در این سالها که این راه باید از سوی دست اندرکاران طی می شد گروه‌های خاصی بجای اینکه به گفتمان انقلاب اسلامی توجه نمایند تلاش زیاد و موزیانه ای برای افزایش ‏دوقطبی‌های دونفره در میان ‏رجل سیاسی ‏ کشور را در دستور کار خود قرار داده اند که در این میان حلقه های نزدیک برخی از این رجل و همچنین جریانات خبری و سایت های این افراد نیز در به وجود آمدن این بستر اقدامات بسیاری انجام می دهند.
 
از دوقطبی سازی میان هاشمی و رهبر ‏معظم انقلاب گرفته تا دوقطبی ‏هاشمی و علامه مصباح یزدی، ‏ظریف و جلیلی، ‏احمدی‌نژاد و روحانی و.... یکی از شیوه های جدید این جریانات خاص و گروههای خبری و حلقه های اطراف برخی از این شخصیت ها می باشد که در این ایام جامعه را درگیر خود کرده است.

به گزارش عصر امروز در اینکه اختلاف سلیقه و دیدگاه در بین افراد و خواص وجود داشته باشد شک و شبهه ای نیست اما اینکه اختلافات به اصل انقلاب و نظام ضربه بزند و این شکاف باعث به وجود آمدن خطر بحران داخلی شود بعید به نظر می رسد که در فکر ‏ هیچیک از انقلابیون باشد.

کلام را با سخنی از خورشید فروزان انقلاب امام خامنه ای به پایان می بریم و امیدواریم کسانی که خود روزی قرار بود احیاءگر انقلاب باشند در پی القای چند نفری که معلوم نیست از کجا خط افتراق و اختلاف را می گیرند ایستادگی نمایند و موجب دو دستگی نشوند.

اینكه ما بیاییم چالش انقلاب را فرو بكاهیم به چالشهای سیاسی و خطّی و جناحی و مقابله‌ی زید و عمرو با یكدیگر، این سهل‌نگری است، مسامحه است، سهل‌انگاری است؛ چالش انقلاب اینها نیست. اینكه یك خطّ سیاسی، یك جریان سیاسی با یك جریان سیاسی دیگر دعوا دارند، یا زیدی با عمری اختلاف دارد، اینها چالش انقلاب نیست؛ چالش اساسی انقلاب عبارت است از اینكه انقلاب یك نظم جدیدی را برای بشریّت ارائه كرده.... اگر بخواهیم آن پیام را در شكل اجتماعی و انسانی آن در یك جمله بیان بكنیم: مقابله‌ی با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است.
کد مطلب : 136432
Sweden
۱۳۹۴-۰۷-۱۷ ۱۴:۱۸:۱۵
آیا سایت عصر امروز جدا استحاله نشده است؟
دو قطبی حق و باطل یک دو قطبی است که از روز جنگ هابیل و قابیل شروع شد و تا الان ادامه دارد. دو قطبی ابراهیمها و نمرودها یا موسی ها و فرعونها یا عیسی ها و هیرودها و یا محمد ها و ابوسفیانها و یا علی ها و معاویه و در یک کلمه دو قطبی مستضعفان و مستکبران یا همان دو قطبی فقر و غنا همان دو قطبی حق و باطل است و انکار ان هم فقط خود فریبی محض است. تاریخ در گذراست و بازیگران نقش دو قطبی عوض می شوند اما خود این قطبی همچنان استوار و پا برجا است.
عده ای ساده لوح گمان می کنند وقتی ما می گوییم وحدت منظورمان انکار این دو قطبی است! معاذالله. وحدت فقط با چنگ به حبل الهی که همان ولایت علی علیه السلام و تجسم حقیقی توحید و عدالت است معنی دارد و بس. در اسلام مطلقا چیزی به عنوان وحدت برای حفظ آرامش و یا وحدت برای تقسیم منافع مشترک معنایی ندارد بلکه شرک به خدا و حرکت در جهت باطل است. ما چنین وحدتی را ابدا نمی خواهیم. ممکن است گاهی برای تقیه در برخی ادوار تاریخی ناچار به سکوت شده باشیم اما ابدا و تحت هیچ شرایطی باطل را حق ندانسته و نمی دانیم.

ماشاهدیم که اتفاقا برعکس، شیطانها در تلاشند دو قطبی های جعلی ایجاد کنند که ما دو قطبی اصلی را فراموش کنیم. دو قطبی مسخره چپ راست و اصولپرا و اصلاح طلب نکونه آن است. دو قطبی که اصالت ندارند و هر دو زیر فضای اشرافیت و استکبار تعریف شده است. لهذا می بینید چرا شخصیتهای به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب روی مرز خیالی بین خودشان می لغزند و هر روز به رنگی در می آیند و الک دولک بازی سیاسی را به عنوان تز رفتاری خود انتخاب می کنند.
خال آن که قطبی فقر و غنا کاملا اصیل است و طر احمدی نزاد از سوی اشرافیت ایجاد شده بعد از انقلاب - خواه اصوبگرا و خواه اصلاح طلب- بهترین سند برای حقانیت او است.