به گزارش
سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز گفتمان انقلاب اسلامی، که تداوم حرکت انبیا و متصل به تعالیم آسمانی است، از ریشه و اساس با گفتمانهای رقیب خود، مانند سکولاریسم، لیبرالیسم و... تفاوت دارد. چنانچه مرکز گفتمان انقلاب اسلامی را اسلام و هویت اسلامی بدانیم، کاملاً واضح است که جنس آن با سایر گفتمانهای دیگر فرق میکند.
بنا بر این گزارش گفتمان انقلاب اسلامی در شعارهایی نهفته است که مردم در رفراندومهای قبل و بعد از انقلاب از تاسوعا و عاشورای سال 1357 تا انتخاباتهای مختلف بعد از آن مطرح کردند. مردم در تمام این عرصه ها خواستار بازگشت به اسلام بودند لذا شعار اسلامیت نظام از ارکان خاصه ی مردم بود که مطرح میشد مردم جمهوریتی را درخواست میکردند که بر اساس اسلام باشد، یعنی حاکمیت را بدون اسلام قبول نداشتند زیرا آنها خواستار سیاستی بودند که علاوه بر اینکه اداره جامعه یکی از ارکان اساسی آن محسوب شود، هدایت مردم به سوی تعالی هم در آن حاصل گردد. از نظر مردم ایران هدایت به سوی تعالی مسلماً در گفتمان انقلاب اسلامی حاصل میشود زیرا زمینهای برای ایجاد فضیلتهای اخلاقی در جامعه فراهم میکند.
به گزارش خبرنگار ما، گفتمان انقلاب اسلامی نشان داده که برطرفکنندة نیازهای روز مردم است؛ زیرا در پی هر نیازی که جامعه احساس میکند گفتمان انقلاب اسلامی خود را بهروز مینماید تا آن نیاز را برطرف نماید. از سوی دیگر در صحنه سیاسس، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راهگشایی میکند و بدین صورت اعتبار خودش را حفظ کرده است.
اما در این سالها که این راه باید از سوی دست اندرکاران طی می شد گروههای خاصی بجای اینکه به گفتمان انقلاب اسلامی توجه نمایند تلاش زیاد و موزیانه ای برای افزایش دوقطبیهای دونفره در میان رجل سیاسی کشور را در دستور کار خود قرار داده اند که در این میان حلقه های نزدیک برخی از این رجل و همچنین جریانات خبری و سایت های این افراد نیز در به وجود آمدن این بستر اقدامات بسیاری انجام می دهند.
از دوقطبی سازی میان هاشمی و رهبر معظم انقلاب گرفته تا دوقطبی هاشمی و علامه مصباح یزدی، ظریف و جلیلی، احمدینژاد و روحانی و.... یکی از شیوه های جدید این جریانات خاص و گروههای خبری و حلقه های اطراف برخی از این شخصیت ها می باشد که در این ایام جامعه را درگیر خود کرده است.
به گزارش عصر امروز در اینکه اختلاف سلیقه و دیدگاه در بین افراد و خواص وجود داشته باشد شک و شبهه ای نیست اما اینکه اختلافات به اصل انقلاب و نظام ضربه بزند و این شکاف باعث به وجود آمدن خطر بحران داخلی شود بعید به نظر می رسد که در فکر هیچیک از انقلابیون باشد.
کلام را با سخنی از خورشید فروزان انقلاب امام خامنه ای به پایان می بریم و امیدواریم کسانی که خود روزی قرار بود احیاءگر انقلاب باشند در پی القای چند نفری که معلوم نیست از کجا خط افتراق و اختلاف را می گیرند ایستادگی نمایند و موجب دو دستگی نشوند.
اینكه ما بیاییم چالش انقلاب را فرو بكاهیم به چالشهای سیاسی و خطّی و جناحی و مقابلهی زید و عمرو با یكدیگر، این سهلنگری است، مسامحه است، سهلانگاری است؛ چالش انقلاب اینها نیست. اینكه یك خطّ سیاسی، یك جریان سیاسی با یك جریان سیاسی دیگر دعوا دارند، یا زیدی با عمری اختلاف دارد، اینها چالش انقلاب نیست؛ چالش اساسی انقلاب عبارت است از اینكه انقلاب یك نظم جدیدی را برای بشریّت ارائه كرده.... اگر بخواهیم آن پیام را در شكل اجتماعی و انسانی آن در یك جمله بیان بكنیم: مقابلهی با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است.