به گزارش عصر امروز، «مهدی غلامی»نخبه افغانستانی و حائز رتبه دو کنکور کارشناسی ارشد در رشته شهرسازی است، او از شرایط تحصیل، برنامههای آینده و مشکلات مهاجرت گفت.
مشروح گفتوگو با این نخبه افغانستانی را در ادامه میخوانید:
**تسنیم: ضمن عرض ادب و احترام، جناب غلامی در ابتدا بفرمایید چطور شد که مهدی غلامی رتبه دو ارشد شد؟
غلامی: البته این یک جمله کلیشهای هست ،اما واقعا به آن اعتقاد دارم آن هم اینکه در محدودیتها میشود ستاره شد، البته محدودیت در مهاجرت را که میگویم مختص جمهوری اسلامی ایران نیست، مهاجرت در همه جای دنیا محدودیت دارد، اما نکته حائز اهمیت اینست که چطور این محدودیتها ما را برای رسیدن به موفقیت حریصتر کند.
البته من خیلی تلاش کردم اما باز هم در قیاس با بسیاری از نخبگان افغانستانی فکر نمیکنم کار بزرگی کرده باشم.
محدودیتهای مهاجرت برای رسیدن به موفقیت حریصترم کرد
شرایط برای درس خواندن طوری بود که امسال میخواستم شرکت نکنم، اما دو ماه آخر را خیلی اتفاقی و به یکباره تصمیم گرفتم شروع کنم به درس خواندن، در دو ماه خیلی متمرکز درس خواندم، راستش با خودم فکر میکردم رتبهام زیر 50 بشود، اما رتبه دو را هرگز فکر نمیکردم.
تاثیر مهاجرت و محدودیت روی من این بود که بیشتر تلاش کنم، واقعا میشود، از چه کنم چه کنم چیزی درست نمیشود، باید حریص شد نسبت به اینکه از موانع و محدودیتها بگذریم و بعد از گذشت همه این موضوعات، رسیدن به موفقیت شیرین است، واقعا شیرین، ببینید محدودیتها و مشکلاتی وجود دارد که مهاجرت در همه جای دنیا مسبب آن است، من خودم تا دلتان بخواهد از این مشکلات داشتهام، از دوران، از بیمدرکی و تحصیل در مدارس خودگردان تا نگرانیها از بابت بخشنامههایی که همیشه قرار بود برای مهاجرین بیاید که آیا میتوانیم ادامه تحصیل دهیم؟ و یا شهریههای مدرسه چقدر بالا رفته و ...
تغییر نگاه رسانهها چه تاثیری بر زندگی مهاجرین گذاشت؟
این مشکلات گریبانگیر تحصیل جامعه مهاجرت هست، من دوم راهنمایی بودم که دانشآموزان افغانستانی را ثبتنام نمیکردند و من از مدرسه ماندم، پیشدانشگاهی هم همینطور و من سوم دبیرستان و پیشدانشگاهی را با هم ادغام شده خواندم و امتحان دادم، آن زمان مدارس خودگردان مشکلات خاص خود را داشت، رشته من ریاضی بود، آنجا فقط تجربی داشت، به هر نحوی همواره از درس عقب میافتادم و ناامید، اما با تلاش شبانهروزی به هر صورت به دانشگاه رسیدم و راستش را بخواهید وارد دانشگاه که شدم احساس کردم در سالهای اخیر فضای تحصیل برای مهاجرین بهتر شده که این مرهون تلاشهای رسانههایی است که برای مهاجرین و حل مشکلاتشان در سالهای اخیر گام اساسی برداشتهاند.
همین که رسانهها کار میکنند خود، ظرفیت مهاجرین و توانمندیها را نشان میدهد و فکر میکنم در سالهای اخیر دوستان ایرانی ما هم به دلیل حمایت رسانه و نگاه آنها نسبت به مهاجرین سبب شده که آنها به این موضوع برسند که واقعا افغانستانی یک موجود متمرد و گریز از قانون نیست، مهاجر فرهیخته است، دانشجوی برتر میشود، شاعر میشود، هنرمندهای برجسته دارد، اینها چیزهایی بوده که واقعا انعکاس داده نمیشد و مردم ایران هم نمیدانستند.
**تسنیم: در ارتباط با رشتهتان توضیح دهید، چرا شهرسازی؟ این سوال را با توجه به این موضوع میپرسم که شهرسازی رشته نو و جدیدی بوده و شاید از نظر بازار کاری خیلی هنوز جانیفتاده باشد.
غلامی: بله، رشته شهرسازی رشته جدیدی بوده که قدمتش در مقطع کارشناسی به سال 80 برمیگردد، من کارشناسی را هم در همین رشته در دانشگاه فردوسی خواندم که از دانشگاههای موفق در حوزه شهرسازی است.
البته شهرسازی رشته سختی است، جدید است و هنوز جانیفتاده اما به عشق بازسازی وطن در این رشته درس میخوانم.
گلایه جدی از دولت افغانستان/فکری برای نخبگان مهاجر بکنید
**تسنیم: درستان تمام میشود و با این مدرک قرار است کجا و مشغول چه کاری شوید؟ به افغانستان باز میگردید؟
غلامی: در حوزه کسب و کار بزرگترین گلایه ما از دولت افغانستان است، سالهای قبل برای اشتغال و کسب و کار میشد به افغانستان فکر کرد ولی راستش با شرایط موجود این مسئله برای بسیاری از فارغ التحصیلان به همراه تشدید ناامنیها و تبعیضها در فرصتهای شغلی ناممکن است.
تبعیض در کسب فرصتهای شغلی قدمهایم را برای بازگشت به افغانستان سنگین کرده
تسنیم: شما هم معتقدید در موضوع کاریابی در افغانستان فرصتهای شغلی بنا بر رابطه و با چشم پوشی از شایستگیها و تخصصها تقسیم میشود؟ چندی پیش سفیر افغانستان در واکنش به این موضوع گفته بود قرار نیست همه فارغ التحصیلها جذب ادارات دولتی شوند، نظر شما چیست؟
غلامی: باید این را بگویم که یکی از گزینههای پررنگ فارغالتحصیلان مهاجر در ایران، بازگشت و کسب و کار در افغانستان بود اما در سالهای اخیر واقعا این گزینه با توجه به تجربیات کسانی که رفتهاند و همچنین تشدید ناامنیها تبدیل به یک گزینه منتفی شده است.
ببینید من نمونههای فراوانی را سراغ دارم که بعد از سفر به افغانستان با توجه به مهارت و تخصص خود نتوانستند در یک موقعیت شغلی مناسب قرار بگیرند، واقعا این تبعیض رفتاری وجود دارد، در مقابل به عینه میبینم رابطههایی که چگونه کرسیهای شغلی را بیتوجه به مهارت و شایستگی تقسیم میکنند.
دولت افغانستان کاملا به سرمایه انسانی بیتوجه است، چه بسا بسیار کشورهایی را داریم که منابع و سرمایه طبیعی ندارند اما با تکیه بر سرمایه انسانی خود بهترین برنامهها و استفاده را از نیروهای انسانی میبرند.
انشالله که افغانستان آرام شود اما آن قدر که این تبعیض و نگرانیِ غلبه روابط بر شایستگی پای ما را برای بازگشت سنگین میکند، ناآرامی چنین نمیکند.
خواهش من از مسئولان افغانستان این است که به این سرمایه انسانی توجه کنند و از آن غافل نشوند، جماعت دانشجو ناامید شود خیلی چیزها خراب میشود.
پُست دولتی نمیخواهیم، زمینه کارآفرینی را ایجاد کنید
من به عنوان دانشجو توقع ندارم جذب بدنه دولت شوم و کارمند پشت میزنشین شوم، خیلی از ما حتی این شرایط را دوست نداریم، این سفسطه است که دولت افغانستان میگوید همه نباید انتظار جذب در دولت را داشته باشد، دولت شاید نتواند همه را جذب بدنه دولتی خود کند اما در افغانستان متولی ایجاد بستر کار و فرصتهای شغلی کیست؟
بیشتر فارغالتحصیلان دنبال کارآفرینی بوده و در همه جای دنیا دولتها حامی این موضوع هستند و فراهمسازی بستر آن با دولت است، ما حرفمان این بوده که نمیخواهیم همه ما جذب دولت و ادارات متبوع آن شویم بلکه حرفمان این است که بستر کار و فرصت شغلی در این کشور فراهم شود.
مشخص است که اولویت نخست ما برای کار و زندگی افغانستان است اما دولت افغانستان هم در حمایت از جامعه نخبگانی و تحصیلکرده افغانستان کمکاری نکند.
از طرفی ضمن تقدیر از جمهوری اسلامی ایران به دلیل میزبانی و در اختیار گذاشتن امکانات برای تحصیل مهاجرین، این سوال برای من مطرح بوده که چرا این همه هزینه برای تحصیل یک مهاجر میشود اما جمهوری اسلامی ایران بعد از فارغالتحصیلی او را رها میکند؟ درست زمانی که این هزینهها نتیجه داده و پس از فارغالتحصیلی جوان مهاجر تبدیل به فردی توانمند و متخصص میشود، چرا ایران از ظرفیت علمی او استفاده نمیکند؟
سالهای سخت گذشته، از بیمدرکی تا بازماندن از تحصیل
من مانند خیلی دیگر از هموطنانم با مشکلات فراوانی حین تحصیل روبرو بودیم، به دلیل مشکلات اقامتی چند سال را در دوره راهنمایی و دبیرستان در مدارس خودگردان درس خواندم، حتی یک سال به دلیل نداشتن مدرک از تحصیل در دوره راهنمایی بازماندم و همه اینها سبب شد پیشدانشگاهی و سوم دبیرستان را با هم بخوانم و امتحان بدهم.
راستش را بخواهید در دوران تحصیل من و بسیاری از هم دورهایهای مهاجرم استرس و نگرانی ناشی از یک زندگی بخشنامهای همیشه وجود داشت، قوانین ناپایدار و بخش نامههای متفاوت ... مخصوصا تابستانهای تلخی که تا آخر شهریور هر روز منتظر بخشنامه ثبتنام مدارس بودیم اما...
اما به لطف رهبر معظم انقلاب چند سالی هست این نگرانیها برای دانشآموزان مهاجر و خانوادههای آنها به طور کلی رفع شده است.
از رهبر معظم انقلاب برای فرمان تاریخی ثبتنام دانشآموزان مهاجر متشکریم
ما از رهبر معظم انقلاب برای حل مشکل تحصیل دانشآموزان متشکریم، به عنوان مهاجری میگویم که در سالهای تحصیل چند سال به دلیل بیمدرکی و مشکلاتی از این قبیل از تحصیل بازماند.
البته در سالهای اخیر نه تنها در موضوع تحصیل بلکه در تمام بخشها شاهد تغییر نگاه نسبت به مهاجرین بودهایم که بخشی از این نیز مرهون تلاش رسانهها برای انعکاس واقعیتهاست.
در مجموع فکر میکنم شرایط زندگی و تحصیل متفاوت شده است، رسانه نقش جامعه مهاجر را میشناسند، دانشآموزان نابغه و مستعدی که همواره از المپیادها و رقابتها حذف میشدند امروز کسب رتبه یک و دو آنها در کارشناسی ارشد رسانهای میشود و جالبتر آنکه دوستان ایرانی کنار مهاجرین افغانستانی برای موفقیت ما مشوق هستند.
ما همه خط نظام، امام راحل و رهبر معظم انقلاب را میدانیم، چه آنجا که امام راحل فرمودند اسلام مرز ندارد و چه آنجا که رهبر انقلاب گفتند افغانستانی را باید تکریم کرد اما به نظر میرسد برخی رفتارها با مهاجرین ناشی از بدسلیقگیهای رفتاری در دولتها بوده است.
امیدواریم با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران در این چند دهه میزبان خوبی برای ما بوده، دولت افغانستان نیز برای برقراری امنیت و فراهمسازی زمینه بازگشت به کشور تلاش کند.