داخلی آرشيو خبر سیاسی

گزارشی پیرامون انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی/

دفاع غرب از تروریست های گروهک منافقین

به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز در تاریخ 30 خرداد 60 همزمان با اعلام رای عدم کفایت بنی صدر در مقام ریاست جمهوری و عزل وی توسط مجلس شورای اسلامی، سازمان مجاهدین خلق اعلام می کند که فعالیت های خود را وارد فاز نظامی کرده است. این هشدار به معنای آغاز ترورهای خیابانی توسط این گروهک و اقدام به بمب گذاری در معابر و محافل رسمی و غیر رسمی بود.

بنا بر این گزارش این روند هشت روز به طول انجامید تا فاجعه ای عظیم به نام انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در صدر رسانه ها قرار بگیرد و آیت الله سید محمد حسینی بهشتی رئیس وقت دیوان عالی کشور و 72 نفر از مسئولان نظام اسلامی به شهادت برسند.

چهار وزیر، چندین معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند و روی کاغذ هزینه سنگینی به نظام نوپای جمهوری اسلامی تحمیل شد.

شکل گیری انقلاب اسلامی از همان ابتدا به عنوان یک تهدید برای نظام سلطه محسوب می شد. نظام سلطه که از منطقه غرب آسیا با وجود رژیم پهلوی نگرانی قابل توجهی نداشت از سال 42 به تدریج با انتشار تحولات ایران با رهبری حضرت امام خمینی (ره) با تغییراتی جدی مواجه می شد. تغییراتی که نه تنها در سطح تغییرات سیاسی ظهور و بروز پیدا کرده بود بلکه منشا شکل گیری یک ایدئولوژی مبتنی بر مقاومت در میان ملت ها به شمار می رفت. 

مبارزات امام در همان ابتدای دهه 40 نه تنها با رژیم پهلوی بلکه با صهیونیسم بین الملل آغاز شده بود و هشدارهای ساواک نیز تاثیری در تغییر رویکرد امام (ره) نداشت. عدم توجه به درخواست رژیم مبنی بر صحبت نکردن درباره اسرائیل توسط امام (ره) زمینه بازداشت ایشان و در ادامه قیام خونین 15 خرداد 42 را فراهم ساخت. اهداف امام (ره) از ایجاد نهضت انقلاب اسلامی یک آرمان جهانی را دنبال می کرد.

حجت الاسلام حیدر مصلحی رییس سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس در این باره می گوید: «امام خمینی (ره) در سال 42 خطاب به شهید عراقی فرمودند من در حرکتی که برای انقلاب انجام می دهم سه هدف دارم؛ اول حکومت اسلامی در ایران، دوم بیداری اسلامی در جهان و سوم زمینه سازی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» این نگاه جهانی به تحولات بشری طبعا در تقابل با منافع ابرقدرت های وقت قرار داشت و پر واضح است که آنها برای مقابله با شکل گیری و گسترش این تفکر از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند حتی اگر به قیمت نقض حقوق بشر تمام شود.

این واقعیت توسط مقام معظم رهبری بار دیگر در سخنرانی 25 خرداد 95 در جمع مسئولان نظام مطرح شد.

ایشان در بخشی از سخنرانی خود ضمن اعلام ذاتی بودن اختلاف آمریکا با جمهوری اسلامی می فرمایند: «اولا همان ‌طور که گفتیم، از لحاظ منطقی، نظامی مثل جمهوری اسلامی ایران هرگز مورد محبت و ملاطفت نظامی مثل آمریکا قرار نمی گیرد؛ امکان ندارد. ثانیا رفتارهایشان؛ از پنجاه سال پیش، شصت سال پیش، از بیست ‌و هشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژیم طاغوت، بعدش از اول انقلاب تا امروز، شما نگاه کنید ببینید رفتار آمریکا با ما چگونه بوده. در رژیم طاغوت، آمریکا به‌ عنوان یک ثروت نگاه می کرد به رژیم پهلوی، در عین ‌حال ضرباتی که در همان دوران از سوی آمریکا به ایران وارد شده ضربات کاری و مؤثری است که کسانی که با تاریخ آشنایند، با زندگی آن دوران آشنایند، کاملا این را می فهمند و تصدیق می کنند؛ بعد از انقلاب هم که خب معلوم است؛ از روز اول شروع کردند به خباثت و عناد و تا امروز هم ادامه دارد.»

فاجعه هفتم تیر ماه سال 60 یکی از نخستین خباثت های نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی به شمار می رفت.

در طول یک هفته از انفجار دفتر حزب و شکل گیری واکنش های فراوان از جانب مردم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی اطلاعیه ای عامل این انفجار را سازمان منافقین اعلام می کند: «در تحقیقات مشخص شد که این عمل وحشیانه توسط سازمان آمریکایی مجاهدین خلق تدارک دیده شده و یکی از افراد مؤثر در این جنایت فردی است به اسم «محمدرضا کلاهی صمدی» که مشخصات نامبرده بدین شرح اعلام می گردد: محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد 1338 دارنده شماره شناسنامه 1251، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد واقع در خیابان جمهوری اسلامی، خیابان گلشن، که نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است.» 

با وجود آنکه شهید بهشتی در این تاریخ به فیض شهادت رسید اما فضا سازی طیف سیاسی بنی صدر در طول ماه های پیش از انفجار، مسیر ترور شخصیتی شهید بهشتی را در دستور کار خود قرار داده بودند. با این وجود پس از حادثه 7 تیر 60 پرده از بسیاری از شبهات در مورد شخصیت آیت الله بهشتی برداشته شد.

مقام معظم رهبری در مورد شهادت و جایگاه ایشان می فرمایند: «مرگ حماسي آقاي بهشتي مسلما خسراني براي عالم اسلام نخواهد بود، چرا كه گوهر گرانقدر وجود ايشان در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد. اگر بالاتر بگویيم شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي ‏توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشته ‏ايم و انقلاب ما با وجود چنين انسان هايي شكل گرفته است.»

فضاسازی های منفی و ایجاد شبهات ریز و درشت در مورد سلامت نفس شهید بهشتی نیز همراه با شهادت ایشان از طرف گروه های مختلف به فراموشی سپرده می شد.

غلامعلی حداد عادل ضمن بیان اینکه بخش قابل توجهی از جامعه تهمت های ناروایی که به آیت الله بهشتی زده می شد را باور کرده بودند و تنها شهادت او می توانست مانع تاثیر منفی این شبهات در سطح جامعه شود می گوید: «وقتی سیل تهمت‌ های ناروا بر سرش ریخت، خیلی ‌ها باورشان شد. هر وقت هم می‌ گفتم: «آقا! بروید در رادیو و تلویزیون، جواب تهمت ‌ها را بدهید»، می‌ گفت: «چرا بروم خاطر مردم را از رادیو و تلویزیون تلخ کنم؟ چه بگویم؟ من درد دلم را با خدا می‌ کنم. خدا خودش همه کارها را درست می ‌کند.»

بعد از شهادت او، دوست و دشمن گریه کردند. خیلی ‌ها آمدند و از من خواستند اگر او را در خواب دیدم، حلالیت بطلبم. من که او را می‌ شناسم، می ‌دانم همه را بخشیده است. او برای تعریف و تکذیب کسی کار نمی‌ کرد، برای خدا کار می ‌کرد و از هیچ کس نه گلایه ‌ای داشت و نه انتظاری.»

شهید بهشتی معتقد بود تمام ناسزاهایی که برای او در میان جامعه ترویج می کنند ناشی از همراهی و دفاع همه جانبه از امام (ره) است.

جایگاه علمی و سازمانی شهید بهشتی در سطحی بود که می توانست بسیاری از موانع پیش روی انقلاب اسلامی را از بین ببرد و در سرعت انتقال مفاهیم استکبار ستیزی در میان سایر ملت های جهان تاثیر قابل توجهی داشته باشد. از این رو جلوگیری از چنین تهدیدی برای نظام سلطه یک امر ضروری می نمود.

مرحوم سید علی اکبر پرورش به نقل از آیت الله بهشتی به همین نکته اشاره می کند و در مورد غیرت آیت الله بهشتی می گوید: «یک بار آقای بهشتی می گفت: بیشتر این فحش هایی که به من داده می شود به خاطر حمایت من از امام است و بعد به جریان کربلا اشاره کرد که در روز عاشورا دو نفر از اصحاب وفادار امام حسین علیه السلام جلوی ایشان ایستادند تا تیرهای دشمن به آن حضرت که در حال نماز بود اصابت نکند و تیرها به بدن آنها بخورد.

ایشان می گفت: من وظیفه خودم می دانم جلوی امام (ره) بایستم تا هر چه تیر هست به سوی من بیاید تا مبادا یکی از آنها به ایشان اصابت کند.»

سازمان مجاهدین در طول 20 سال از فعالیت شبکه ای در ایران در مجموع کشتار بیش از 12 هزار نفر از مردم را در کارنامه خود ثبت کرد و امروز به عنوان یکی از سازمان های مورد حمایت دولت های اروپایی و آمریکا به شمار می رود.

حمایت های استکبار از این گروهک آن چنان در تضاد با ادعای دفاع از حقوق بشر توسط این کشورها قرار دارد که حتی پس از انتشار خبری در اردیبهشت سال جاری مبنی بر شناسایی یکی از عوامل این سازمان (فهيمه ارواني) در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در کشور آلبانی، در نهایت این کشور حاضر به استرداد این مجرم به ایران نشد.