توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۱
وقتی‌حقوق دیگران را بی‌صبرانه پایمال می‌کنیم
اگر ما بیاموزیم که به صبر احترام بگذاریم خیلی از مشکلاتمان نیز از بین خواهد رفت. در این صورت راننده راه آمبولانسی را در راه‌بندان نمی‌بندد، نانی خارج از نوبت به دست خریداری نمی‌رسد و درختان ثمر بهتر و مفیدتری خواهند داد. خیلی‌ها دست به گریز می‌زنند. درواقع با انتخاب راه‌ها یا انجام کار‌هایی می‌خواهند صبر را دور بزنند و راحت‌تر به نتیجه برسند.
وقتی‌حقوق دیگران را بی‌صبرانه پایمال می‌کنیم
Share/Save/Bookmark
به گزارش عصرامروز، شلوغی شهر و ترافیک این روز‌ها که به پایان سال و عید نزدیک می‌شویم کلافه‌کننده می‌شود، پس برای رفع و رجوع امور روزانه باید صبر بیشتری به خرج دهیم، اما افسوس که خیلی‌ها در این روز‌ها عجول‌تر می‌شوند و حقوق دیگران را زیر پا می‌گذارند. یک‌بار در یکی از خیابان‌های تهران سوار تاکسی بودم. راننده از ترافیکی که در انتهای خیابان مطهری در یک سه‌راهی شلوغ برقرار بود، خسته شده و به دنبال راه گریزی می‌گشت. به محض اینکه به یکی از خیابان‌های فرعی کناری رسید، وارد آن شد. پیدا بود که آن راه را از پیش می‌شناخته است. با اینکه آن مسیر را بار‌ها در آن ساعت رفته بودم و ترافیک آنجا را تجربه کرده بودم، ولی این راه را بلد نبودم. تا اینکه آن روز واردش شدم. خیابان فرعی کوتاه و خلوت بود و به راحتی و خیلی سریع ما را به قسمتی از خیابان اصلی که ترافیک کمتری داشت رساند. درواقع راننده توانست ترافیک و نه تنها ترافیک را که بقیه خودرو‌ها را هم دور بزند. احساس ناآرامی و ناخوشایندی را در وجودم احساس می‌کردم. احساسی شبیه گرفتگی و بی‌تحرکی. احساسی که موقع گفتن دروغ به آدم دست می‌دهد، البته خیلی بدتر از آن. دلم می‌خواست به راننده بگویم که این کار را نکن. با این کار حق این‌همه ماشین دیگر را ضایع می‌کنی، ولی من تنها مسافر تاکسی نبودم و از سوی دیگر دقیقاً نمی‌دانستم موضوع چیست تا به انتهای خیابان فرعی رسیدیم. شاید هم ترس از ملامت شدن باعث شد سکوت کنم و چیزی نگویم. جالب اینکه یکی دو مسافر دیگر از اینکه راننده توانست آن‌ها را از قسمت سخت راه‌بندان بیرون بیاورد، سپاسگزار هم بودند. هنوز هم از یادآوری آن اتفاق احساس بدی پیدا می‌کنم. از اینکه سکوت کردم و اعتراضی نکردم و نشستم و بیننده آن ماجرا بودم احساس ناخوشایندی دارم. مخصوصاً وقتی به یاد می‌آورم که وقتی وارد خیابان اصلی شدیم، آمبولانسی پشت سر ما آژیر می‌کشید و نمی‌توانست از بین خودرو‌ها راهش را باز کند و به بیمارستان برسد.

 
تضییع حقوق دیگران با دور زدن صبر

 
خیلی وقت‌ها صبرکردن برای ما آن‌قدر سخت است که می‌خواهیم یک جوری از دست آن خلاص شویم. فکر می‌کنیم مشکلی که در آن قرار گرفته‌ایم یا مسئله دیگری که مجبوریم به خاطرش صبر کنیم، آن‌قدر دست و پای ما را گرفته است که باید سرانجام از خود دورش کنیم. اینجور وقت‌ها ممکن است بخواهیم صبر را بپیچانیم. مثلاً ممکن است دست به تخلفاتی بزنیم تا زودتر به نتیجه دلخواه‌مان برسیم یا کاری کنیم که صبر را از دور خارج کنیم. این‌جور وقت‌ها ممکن است دور زدن‌ها و تخلفات کوچک و بزرگی از ما سر بزند که خودمان هم فکرش را نمی‌کردیم.

 
این دور زدن‌ها را شما هم در گوشه و کنار و سطوح مختلف جامعه دیده‌اید. دور زدن‌هایی که از بی‌صبری ماست و تا جایی پیش می‌رود که راضی می‌شویم حقوق دیگران را ضایع کنیم. با ضایع کردن آن‌ها ممکن است کارمان همان طور پیش برود که انتظارش را داریم، ولی حواسمان نیست که قرار است بابتش تاوان بدهیم. این یک نظر شخصی نیست، می‌شود گفت: در تمام دنیا به اثبات رسیده است. ضرب‌المثلی هست که می‌گوید با هر دستی که بدهی با همان دست پس می‌گیری، پس دور زدن‌های ما در جایی به ما بازگردانده خواهد شد. درواقع در جایی دورمان خواهند زد. نتیجه این دور زدن‌های صبر را در تمام جوامع می‌توانیم ببینیم. در این باره می‌توان از مثال‌های ساده‌ای که در اطرافمان هست سود ببریم. مثلاً جوانی را در نظر بگیرید که از مشکلات اقتصادی رنج می‌برد. از سوی دیگر ظرفیت روحی و معنوی خود را هم به دلیل برخی از مشکلات از دست داده یا به سطح پایینی رسانده است، با این شرایط این جوان چندان حوصله صبر کردن برای پایان گرفتن مشکلاتش را ندارد. (این شخص ممکن است با تمرکز بر حل برخی مشکلات درونی و محیطی خود بتواند بر مشکل چیره شود و این مبحث مدنظر این نوشته نیست، از سوی دیگر این تمرکز نیز به خودی خود به صبر نیازمند است.) روی‌هم رفته این جوان در برابر صبری که لازم است تا مشکلاتش حل شود ممکن است احساس ناتوانی کرده و دست به اقداماتی بزند. مثلاً ممکن است به سراغ کار‌هایی برود که به او کمک کرده تا شرایط بهتری پیدا کند و در کارش گشایشی پیش آید، مانند جادو و دعانویسی. ممکن است این جوان با نیرو‌هایی که از این کار به دست می‌آورد سرعت بیشتری به حل مشکلاتش بدهد و به عبارت بهتر بدون صبوری کارش را پیش ببرد، ولی آیا این دور زدن بی‌تاوان خواهد بود؟ کسانی را می‌شناسم که با بهره‌گیری از این ترفند‌ها تاوان‌های زیادی را متحمل شده‌اند. یکی از این تاوان‌ها ممکن است از دست رفتن نیرو‌های حیاتی و وجودی افراد باشد که با بهره‌گیری از این ترفند‌ها که معمولاً غیرخدایی هستند رخ می‌دهد. بگذریم از حق و ناحق‌هایی که ممکن است در پی درست شدن کارهای‌مان با این روش‌ها برای دیگران پیش بیاید. ضایع کردن حقوق دیگران با دور زدن صبر، جملاتی از فلورانس اسکاول شین را یادآوری می‌کند. او در کتاب چهار اثر تأکید می‌کند هر چیزی را که می‌خواهید به دست آورید یا برایتان پیش بیاید، تأکید کنید که از راه عالی پیش بیاید. در این نوشته واژه درست را هم به آن اضافه می‌کنم. اکنون باید دید که این دور زدن‌ها که بسیاری از ما به آن آلوده شده‌ایم درست، عالی و خدایی است؟

 
رسیدن به مقصد با احترام به صبر

 
توجه به صبر شاید به ما بیاموزد که بیننده و ناظر باشیم و کمتر دست به دور زدن ببریم. این چیز کمی نیست که بتوانیم بنشینیم و نظاره‌گر باشیم. با احترام به صبر تلاشمان را در زمینه‌ای که مدنظرمان است انجام بدهیم. حواسمان به کارمان باشد، ولی از روی بی‌حوصلگی خودمان را از شر زمانی که باید صرف کار مورد نظرمان کنیم، خلاص نکنیم. آیا ممکن است بدون گذشت زمان و صبری که برای سپری شدن آن لازم است، درختی که در باغ کاشته است شده ثمر دهد؟ این درخت چند سالی زمان لازم دارد تا از دانه‌ای ریز به نهال و از نهال به درختی تنومند و پس از آن به درختی میوه‌دار تبدیل شود. اگر ما بیاموزیم که به صبر احترام بگذاریم خیلی از مشکلاتمان نیز از بین خواهد رفت. در این صورت راننده راه آمبولانسی را در راه‌بندان نمی‌بندد، نانی خارج از نوبت به دست خریداری نمی‌رسد و درختان ثمر بهتر و مفیدتری خواهند داد. شاید پذیرفتن عواملی که صبر برایشان لازم است و کنار آمدن با آن‌ها به جای ایستادگی در برابر آن‌ها یکی از نشانه‌های راه درست در صبوری باشد. خیلی‌ها اینجور وقت‌ها دست به گریز می‌زنند. درواقع با انتخاب راه‌ها یا انجام کار‌هایی می‌خواهند صبر را دور بزنند و راحت‌تر به نتیجه برسند. مانند کسی که به جای ایستادن پشت چراغ قرمز به خیابان فرعی کناری که ترافیک کمتری دارد وارد می‌شود تا از وسط خیابان اصلی بیرون بیاید. با این کار به خیال خودش ترافیک را دور زده و از بقیه اتومبیل‌ها جلو زده است. اتفاقاً فکر این راننده درست است، او توانسته از بخشی از ترافیک رها شود، ولی نتیجه چطور، آیا چیز خوبی خواهد بود؟ شاید لازم است به صبر نگاه تازه‌ای داشته باشیم. اگر تا به حال آن را سخت و مزاحم می‌دانستیم از هم‌اکنون آن را به چشم موجود زنده‌ای ببینیم که مانند همراه یا آموزگاری در کنار ماست و مانند خود ما کار و وظیفه‌اش را انجام می‌دهد.
مرجع : روزنامه جوان
کد مطلب : 252255