توصيه به ديگران
۰
چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۴۱
بهشت پاداش زیارت بانوی با کرامت ما
آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود. در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والا داشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود)معصومه خواند.
بهشت پاداش زیارت بانوی با کرامت ما
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در اول سال ۱۷۳ هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و مادرش حضرت نجمه بود كه به علت پاكي و طهارت نفس به او طاهره مي گفتند.

حضرت معصومه عليها السلام در ۲۸ سالگي و در روز دوازدهم ربيع الثاني سال ۲۰۱ هجري قمري در قم به شهادت رسيد كه امروز بارگاه ملكوتي و مرقد مطهرش همچون خورشيدي در قلب شهرستان قم مي درخشد و همواره فيض بخش و نورافشان دلها و جانهاي تشنه معارف حقاني است.

آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود. در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والا داشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود)معصومه خواند.
فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني»؛ كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است.

از آنجا كه سال ولادت حضرت رضا عليه السلام يعني سال 148 هجري قمري و سال ولادت حضرت معصومه عليها سلام سال 173 و بين اين دو ولادت بيست و پنج سال فاصله بود و از طرفي امام صادق عليه السلام ولادت چنان دختري را مژده داده بود، از اين رو خاندان پيامبر بي صبرانه در انتظار طلوع خورشيد وجود حضرت معصومه عليها سلام بودند.
 
هنگامي كه وي چشم به جهان گشود براستي كه آنروز براي اهل بيت عصمت بخصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله عليهما روز شادي و سرور وصف ناپذير و از ايام الله بود زيرا اختري از آسمان ولايت و امامت طلوع كرده بود كه قلبها را جلا و شفا مي داد و چشمها را روشن مي كرد و به كانون مقدس اهل بيت عليهم السلام گرمي و صفا مي بخشيد.

على بن ابراهيم، از سعد از حضرت علي بن موسى الرضا(ع) نقل مى کند که امام رضا(ع) مى فرمايند: «اى سعد ما پيش شما (مردم قم) قبرى داريم». گفتم فداى شما گردم. منظور شما قبر فاطمه معصومه(ع) دختر امام هفتم(ع) است؟ فرمودند:
 
«بله، کسى که با شناخت حقّ او، وى را زيارت کند بهشت براى اوست». بعد فرمودند: «وقتى براى زيارت آمدى در بالاى سر و رو به قبله بايست، 34 بار «الله اکبر»، 33 بار «سبحان الله» و 33 بار «الحمدالله» بگو و سپس بخوان:
 
السَلام‏ُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةَ اللهِ, الَسَلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللهِ, الَسَلامُ عَلَى إِبْراهيمَ خَليلِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَى مُوسى كَلِيمِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَى عيسى رُوحِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا صَفَيِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خاتَمَ النَبِيينَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا اَمَيرَ الْمُؤْمِنينَ عَليِ بنِ اَبيطالِب وَصيِ رَسُولِ الله, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا فاطِمَةُ سَيِدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ, الَسَلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَيْ نَبي الرَحْمَةِ, وَسَيِدَى شَبابِ اَهْلِ الْجَنَةِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَ بْنَ الْحُسَيْنِ, سَيِدِ الْعابِدينَ و قُرَةَ عَيْنِ الناظِرينَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَدٍ بْنَ عَلِيٍ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ الْنَبِي, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بن مُحَمَدٍ الصادِقَ البارَ الْأَمينَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا مُوسَى بْنَ‌ جَعْفَرٍ الطاهِرَ الطُهْرَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَ بْنَ مُوسى الرِضَا المُرْتَضي, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَدَ بْنَ عَلِيٍ التَقِيَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَ بْنَ مُحَمَدٍ النَقِيَ الْناصِحَ الأَمينَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ ياحَسَنَ بْنَ عَلَيٍ, الَسَلامُ عَلَى الْوَصِيِ مِنْ بَعدِهِ.
 
الَلهُمَ صَلِ عَلَى نُورِكَ و سِراجِكَ, وَوَليِ وَليِكَ, وَوَصِيِ وَصَيِكَ, وَحُجَتِكَ عَلى خَلقِكَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بنتَ رَسُولِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَديجَةَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بِنْتَ‌ أميرِ الْمُؤمِنينَ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بِنْتَ الْحَسَن وَالحُسَيْنِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بِنْتَ وَلِيِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا اُختَ‌ وَلِيِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا عَمَةَ وَلِيِ اللهِ, الَسَلامُ عَلَيْكَ يا بِنْتَ مُوسَ بْنِ جَعْفَرٍ, وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.
 
الَسَلامُ عَلَيْكَ عَرَفَ اللهِ بَيْنَنا و بَيْنَكُمْ فى الْجَنَةِ, وَحَشَرَنا فى زُمْرَتِكُمْ, وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِكُمْ, وَ سَقانا بِكَأْسِ جَدِكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِ بْنِ ابيطالِب, صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ, اَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُرِيَنا فيكُمُ السُروُرَ وَالفَرَجَ, وَاَنْ يَجْمَعَنا وَاِياكُمْ فى زُمْرَةِ جَدِكُمْ مُحَمَدٍ, صَلَى اللهِ عَلَيْهِ و آلِهِ, وَ اَنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ, اِنَهُ وَليٌ قَدِيرٌ, اَتَقَرَبُ اِلَى اللهِ بِحُبكُمْ وَ الْبَرائِةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ, وَ التَسليمِ اِلَى اللهِ, راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَلا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلى يَقينِ ما اَتى بِهِ مُحَمَدٌ وَ بِهِ راضٍ, نَطْلُبُ بِذلَكَ وَجَهَكَ يا سَيِدي, الَلهُمَ وَ رِضاك وَالدارَ الآخِرَةَ, يا فاطِمةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَةِ, فَاِنَ‌ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَأْنِ, اَللهُمَ اِنى اَسْئَلُكَ اَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَعادةِ, فَلا تَسْلُبْ مِنى ما اَنَا فيهِ وَ لا حَولَ وَلا قُوَه اِلا بِاللهِ الْعَليِ الْعَظيم, الَلهُمَ اسْتَجِبْ لَنا و تَقَبَلْهُ بِكَرَمِكَ و عِزَتِكَ, وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عافِيَتِكَ وَ صَلَى اللهُ عَلى مُحَمَدٍ و آلِهِ اَجْمَعينَ وَ سَلَمَ تَسْليماً يا اَرْحَمَ الراحِمينَ.

برخی از کرامات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام

يکي از خادمين حرم مطهر حضرت معصومه (س) به نام آقاي عبدا... افسا مي گويد: يک دختر نه ساله که لال مادرزاد و اهل زنجان بود، به همراه مادربزرگش به حرم آورده شد.
معلوم شد که والدين اين طفل از دنيا رفته اند و مادربزرگش او را از زنجان به قم آورده تا شفايش را از حضرت معصومه (س) بگيرد. مادربزرگ پير، در کنار ضريح ايستاده، خطاب به حضرت معصومه (س) مي گفت : اي بي بي ! اين دفعه من به زيارت نيامده ام، بلکه آمده ام شفاي اين دختر را از شما بگيرم.
من، تنها سرپرست او هستم. نمي دانم اگر بميرم، سرنوشت اين بچه چه مي شود ؟ شما مي دانيد من با چه سختي او را تا اينجا آورده ام. در همين حال که پيرزن با حضرت درد دل مي کرد، يک مرتبه دخترک که در کنار ضريح نشسته بود، بلند شد و با زبان ترکي مادربزرگش را صدا کرد.
پيرزن با يک دنيا خوشحالي او را در آغوش کشيد.  (1)

يکي از خادمين حرم حضرت معصومه (س) به نام آقاي ميرزا اسد ا... به سبب ابتلا به مرضي ، انگشتان پايش سياه شده بود . جراحان اتفاق نظر داشتند که بايد پاي او قطع شود تا مرض به اعضاي بالاتر سرايت نکند . شب قبل از عمل ، ميرزا اسدا... را مي شنوند که فرياد مي زند : در حرم را باز کنيد ! حضرت مرا شفا داد .
در را باز کردند و ديدند ميرزا خوشحال و خندان است و مي گويد : در عالم خواب ديدم خانمي مجلله به نزد من آمد و گفت : چه مي شود تور را ؟ عرض کردم : اين پا مرا عاجز کرده . زا خدا شفاي درد يا مرگم را مي خواهم . آن خانم مجلله گوشه مقنعه اش را چند بار روي پاي من کشيد و فرمود : شفا داديم تو را.
عرض کردم : شما کيستيد ؟ فرمودند : مرا نمي شناسي و حال آنکه خادمي ما را مي کني ؟! من فاطمه دختر موسي بن جعفرم . (2)
 
يکي از خادمين باوفاي کريمه اهلبيت (ع) که مايل نيست نامي از او برده شود، براي آقاي شريفي مسئول دفتر کفشداري، مطلبي را نقل کرده که نوار کاست آن نزد نگارنده اين سطور موجود است و ترديدي در صحت مطالب آن ندارم. ايشان نقل مي کند: ناراحتي کليوي آزارم مي داد و به دکترهاي متعددي رجوع کردم. بعد از عکسبرداري مشخص شد که سنگ بزرگي در کليه ام وجود دارد که بايد با عمل جراحي، يا از طريق سنگ شکن از ميان برداشته شود. به دکتر متخصص کليه گفتم: نيازي به اين کار نيست.
چون ما خودمان دکتر داريم! روزي براي زيارت و انجام کار به حرم آمدم. در بالاي بام اتاق انتظامات، وضو خانه اي بود. بعد از اينکه وضويم را گرفتم، در هنگام بازگشت، چشمم به گنبد حضرت افتاد، گفتم: بي بي جان! دکتر من تويي، خودت خوب مي داني که از لحاظ مادي برايم خيلي مشکل است که هزينه عمل را بپردازم. خودت عنايتي کن. از فرداي آن روز ، ناراحتي کليه ام آرام گرفت و اثري از سنگ نبود. وقتي که به دکتر مراجعه کردم ، عکسبرداري کردند و گفتند: سنگ دفع شده است و ديگر مشکلي نداريد. (3)

(1، 2، 3) منبع:كتاب عنايات معصوميه از زبان خادمين آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)
کد مطلب : 91334