فاطمه یعنی که شیعه شد یتیم // تا قیامت ما دچار ماتمیم

15 دی 1400 ساعت 17:56

فاطمه سلام الله علیها را فاطمه نامیدند، زیرا در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان حضرت فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنار خواهند بود.


به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز امشب مصادف است با شهادت پاره تن پیامبر رحمت  برترین بانوی جهانیان کسی که در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

زهرای اطهر علیها السلام شخصیتی است که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند متعال است.

فاطمه سلام الله علیها را فاطمه نامیدند، زیرا در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان حضرت فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنار خواهند بود.

با زمزمه زیارتنامه ایشان اشعاری در وصف حضرتش تقدیم شما خوبان می نماییم:

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛

أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.




#حضرت_زهرا_سلام الله علیها    


فاطمه   یعنی   امیرالمومنین


فاطمه  یعنی  خدا  را بُد نشان
مادر  مهدی  بود  صاحب زمان

فاطمه    یعنی     امیرالمومنین
بر  محمد  دختر  و حب المتین

فاطمه  یعنی     قرار    مرتضی
مادر     سادات   و   فخر  انبیا

فاطمه    یعنی‌   زکیه    راضیه
زهره   باشد او بتول و مرضیه

فاطمه    یعنی   مطهر   طاهره
علت  هستی به   غایت   باهره

فاطمه  یعنی که  غمخوار  پدر
بعد   مادر   او    پرستار    پدر

فاطمه  یعنی ز  سر  تا   پا نبی
نور حق از تار و پودش منجلی

فاطمه   یعنی   نجابت  بندگی
او  چراغ  رهروان  در   زندگی

فاطمه    یعنی     عزیز   کبریا
پاره     قلب     علی    مرتضی

فاطمه یعنی   که   ماه  عالمین
مادر طاها حسن باشد   حسین

فاطمه یعنی که باشد بس مِهین
افتخار خلقت  است و بی قرین

فاطمه  یعنی   مدینه   شهر  غم
در بقیع مدفون ولیکن  بی حرم

فاطمه یعنی   فدک   ارثِ    پدر
ضرب سیلی زد به جان او شرر

فاطمه یعنی   سپر   بر   مرتضی
پشت درب شدمحسنش ناگه فدا

فاطمه یعنی   لگد  بر   شانه اش
آتش آن   ناکسان    بر  خانه اش

فاطمه یعنی    فشار   در   بر  او
استخوان  سینه  بشکسته   عدو

فاطمه یعنی     بیا     فضه    بیا
کن   مرا   از  دست  نامردان رها

فاطمه یعنی  که  شیعه شد یتیم
تا    قیامت    ما    دچار   ماتمیم

فاطمه یعنی که اومشکل گشاست
درد   بی  درمان  ما  را او دواست

فاطمه یعنی     کرم    دارد   بسی
از   چه   غمگینی   چرا.  دلواپسی

فاطمه یعنی   که  گیرد   دست ما
رزق   ما   را   واسطه   نزد   خدا

فاطمه یعنی      عزیز.       کردگار
گفته   باغم  مدح  او  را  (بیقرار)

بیقرار اصفهانی





#حضرت_زهرا_سلام الله علیها    


قرار  ما  نبود

رفتی از دستم چه آسان  این قرار ما نبود
از چه بشکستی تو پیمان این قرار ما نبود

گفته  بودی  تا  ابد  هستی  کنارم   فاطمه
رفتی و گشتم  پریشان این  قرار  ما نبود

ای  تمام  هستیم   زهرای   من  ای نازنین
مانده ام با چشم  گریان این  قرارما نبود

سوسنم  نیلوفرم  ای نسترن  یاس   کبود
شد بهارم چون زمستان  این قرار ما نبود

مهربان دلدار  من ای هستی و ای جان من
سوختم  از درد  هجران  این قرار ما نبود

(بیقرارم ) که  قرارم  به  عزای  تو  برفت
رفتی از دستم چه آسان این قرار ما نبود

پرویز بیابانی






#حضرت_زهرا_سلام الله علیها 


زهرا جان تنها شدم

رفته ای  زهرا کنون   تنها شدم
همنشین   غصه   و   غمها شدم

خاطراتت   با   من و  همراه من
دل  بُریده   از خود و دنیا شدم

مانده  از تو  یادگاران ات کنون
همدم   مرغ   سحر  شیدا شدم

همسفر  بی من  چرا رفتی سفر
شب نشین  بی توشب یلداشدم

ساحل    آرامشم    بودی   دریغ
مرغ    بوتیمار   این   دریا شدم

(بیقرارم )   بی قرارت     بیقرار
بی تو زهرا  من  تک و  تنها  شدم

بیقرار اصفهانی




#حضرت_زهرا_سلام الله علیها   




انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
نقطه‌ی"فا"علی و نقطه‌ی"با"فاطمه است

کیست او حضرتِ حق یا که نبی یا که علی
کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است

بارها محضرِ او خورد زمین ، جبرائیل
بارها گفت محمد به حرا فاطمه است

بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت
یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است

گرچه این خانه مفاتیح جناند ولی
بیشتر بین همه کارگشا فاطمه است

سه امام است همیشه سرِ سجاده‌ی او
گرچه مجروح ولی دستِ دعا فاطمه است

در بقیع  بودم دیدم که غریبی می‌خواند
یارالی آی یارالی دردَ دوا فاطمه است

من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم
حجت‌الله عَلی  حُجَّتُنا فاطمه است

گفت سوگند به مظلومیِ تو کم نشود
یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است

آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که
همه گفتند مگر شیرِخدا فاطمه است

همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد
همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است

مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند
که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است

چادرش را نتکاند   آخ ببینید همه
نامِ او مردمِ نامرد  چرا فاطمه است

روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است
که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است

تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد
تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است

حسن لطفی





#حضرت_زهرا_سلام الله علیها 
 

همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند

داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد

هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است

خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده

سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید

آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد

داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است

حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید

دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست

سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود

داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید

داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت

بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان، گریه فقط می کردند

بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند

اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد

یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش

دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت

خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند

خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد

خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...

#محمدجواد_شیرازی




#حضرت_زهرا_سلام الله علیها 


تازه میان کوچه، قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود
 
از بس که قطره قطره، بر پایِ تو چکیدم
تابوت من سُبک تر، حتی زِ بوریا بود

 ای آخرت وفا کن، با ما شکسته دلها
با ما شکسته دلها، دنیا که بی وفا بود

دست ها را بُرده بر ابرو چرا؟
از علی، زهرا گرفته رو چرا؟

ساخته معمارِ یثرب اینقدر
کوچه ها را تنگ و تو در تو چرا؟

عادت شمع است از سَر سوختن
شمع من می سوزد از پهلو چرا؟

با تنِ تب دار با حالِ خراب
خانه را خود میکنی جارو چرا؟

مجتبی قبل از همه فهمیده بود
راه می رفتی تو با زانو چرا؟


کد مطلب: 306789

آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcaaineo49nw01.k5k4.html

عصر امروز
  http://asremrooz.ir