گُلشهرِ مدینه نورباران شده است // از وصلتِ هور و ماه ،تابان شده است // در جشنِ پُراز صفای زهرا و علی(ع) // خندیده خدا، شَعَف نمایان شده است
19 خرداد 1403 ساعت 11:57
خدا برای علی آستین که بالا زد // ز اوج عرش در خانه ء نبی را زد // بدون واسطه ناز کنیز خویش کشید // تمام کون و مکان را به نام زهرا زد
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ اول ماه ذی الحجه بنا به نقلی مصادف است با سالروز ازدواج آسمانی حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما.
ضمن تبریک این روز به همه محبین مولا امیرالمومنین علیه السلام اشعار زیر را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:
سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما
ماه ذی الحَجّه رسیداَزراه وشوری درجهان اَست
شام تَزویج دویار بی نَظیرومهربان است
آفَرینش غَرق شادی است آسمان پُراَز مُنادی است
دَر دل هَفت آسمان اَنوار این دوگُل عیان اَست
عَرش وفَرش آئینه بَندان گَشته اَزلُطف خداوَند
آسمان اَزشوق می خَندَد وَلی اَختَرفشان اَست
دَست حَوراء گُل فشانَد دَرقُدوم کوثَرحَق
هَرکُجاپا میگُذارَدمُلک هَستی گُل فشان اَست
این عَروس آسمانی دُخت خَتمُ المرسَلین است
که به پایش نخلهٔ طوبای هَستی دُرفشان اَست
خُطبه خوان راحیل گَشته.واسطه جبریل گشته
شادوخَندان شاه مَردان هَمسَرفَخرزَنان است
بَرلَب حورومَلائک ذکر یازَهراست امشَب
شَهریَثرب درنَظَرها بهتَر اَز رَشک جنان است
باغبان گَرم نظاره گَشته بَراین ماه پاره
شام پیوَنددودَریاست شادوخندان باغبان است
مهرومَه آئینه داراین دومَه رُخسار هَستَند
نورباران مُلک هَستی کَهکشان دَرکَهکشان اَست
این عَروس آفَرینَش گَرنقاب اَزچهره گیرَد
پیش اَنواررُخَش خورشیدبی نام ونشان است
گُل بریزیدای مَلائک دَسته دَسته بَر قُدومَش
که پُراَز عطربَهارانی زَمین وآسمان اَست
خسروی فَر
سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما
در آسمان مدینه ستاره باران بود
ستاره بود و همه کوچه ها چراغان بود
خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم
عجیب نیست اگر شهر نور افشان بود
ملائکه همگی آمدند روی زمین
از ازدحام ملک شهر راه بندان بود
فرشته ها هم از آن سفره شام میخوردند
ولیمه علی و فاطمه فراوان بود
شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود
چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود
چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد
عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود
در آسمان و زمین شور و جشن و همهمه است
شب عروسی و عقد علی و فاطمه است
شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست
همه مخارج این جشن با حساب خداست
اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود
علی میان همه اول انتخاب خداست
برای دادن پاسخ اگر تامل کرد
رسول منتظر دیدن جواب خداست
سزات مهریه فاطمه، علی باشد
برای اینکه علی مظهر کتاب خداست
ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید
چرا که نزد علی هست و در حجاب خداست
کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد
همیشه مستحق آتش عذاب خداست
به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد
به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد
از این به بعد تو همخانه علی هستی
علیست شمع و تو پروانه علی هستی
نبی سپرد به دست وصی نگینش را
از این به بعد تو دردانه علی هستی
اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر...
تویی و صاحب میخانه علی هستی
بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد
تو رزق و روزی روزانه علی هستی
اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر
بدون شک که تو هم شانه علی هستی
فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند
خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند
خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد
شب عروسی او پیش دخترش باشد
خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را
خدیجه نیست که همراه همسرش باشد
چه روسری و لباس عروسیش ساده است
خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد
کنار چادر او میکشد به روی زمین
خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد
چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست
کنار سفره عقدش برابرش باشد
خدیجه نیست برایش حنا درست کند
برای شام عروسی غذا درست کند
#آرش_براری
سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما
گُلشهرِ مدینه نورباران شده است
از وصلتِ هور و ماه ،تابان شده است
در جشنِ پُراز صفای زهرا و علی(ع)
خندیده خدا، شَعَف نمایان شده است
از ماه و ستاره ، نور جاری شدهبود
با مِهر ، جوابِ ماه ، آری شدهبود
از برکتِ ازدواجِ زهرا و علی (ع)
با لُطفِ خدا ، زمان بهاری شدهبود
شد ماه ، عروسِ مهربانِ دلِ او
او هم چو ستاره ، نیمهی کاملِ او
با یاسِ نبی چو زندگی کرد علی (ع)
گُلهای قشنگِ نور شد حاصلِ او
#حسن_یزدان_پناهی
سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد، علی پشت در بود
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم، تر بود
گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
علی خواست لب وا کند، لب فرو بست
نگفت و محمّد خودش باخبر بود
«فداها ابوها»، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانهاش جلوهگر بود
به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
علی رفت و زهرا جهیزیّه میخواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
زره شد جهیزیّۀ عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
#محسن_ناصحی
سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما
خدا برای علی آستین که بالا زد
ز اوج عرش در خانه ء نبی را زد
بدون واسطه ناز کنیز خویش کشید
تمام کون و مکان را به نام زهرا زد
برای اینکه بخندد عروس؛روی حریر
هرآنچه خواست نوشتند و مهر و امضازد
نوشت حیدر و زهرا همیشه مال همند
کنار صفحه ء این روز را خودش تا زد
کد مطلب: 336445
آدرس مطلب: http://asremrooz.ir/vdcc0eq1p2bq108.ala2.html