سایت تحلیلی خبری عصر امروز - آخرين عناوين تاريخ و حماسه :: rss_full_edition http://asremrooz.ir/history Sun, 09 Feb 2025 20:29:39 GMT استوديو خبر (سيستم جامع انتشار خبر و اتوماسيون هيئت تحريريه) نسخه 3.0 {FILE_SERVER_DOMAIN}/skins/default/fa/{CURRENT_THEME}/ch01_newsfeed_logo.gif تهیه شده توسط سایت عصر امروز http://asremrooz.ir/ 100 70 fa نقل و نشر مطالب با ذکر نام سایت عصرامروز آزاد است. Sun, 09 Feb 2025 20:29:39 GMT تاريخ و حماسه 60 بلند مرتبه بود و بلند بالا بود // امامزاده ی آقا چقدر آقا بود http://asremrooz.ir/vdcc4iq1e2bq0i8.ala2.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ یازدهم شعبان المعظم مصادف است با سالروز میلاد با سعادت سرور جوانان، اشبهُ النّاس به نبی، شهزاده و سرو بوستان باغ حسین علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام.ضمن تبریک این فرخنده میلاد مبارک به ساحت قدسی بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب بر حقش و شما خوانندگان عزیز اشعار زیر را تقدیم نگاهتان می نماییم:#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلامبلند مرتبه بود و بلند بالا بودامامزاده ی آقا چقدر آقا بودکدام واژه تواناست وصف دریا راکه آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بودپیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردوکه نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بودهمیشه بر سر دیدار او جدل می شدبرای دیدن رویش همیشه غوغا بودعلیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون همبرای دیدن او در صف تماشا بودعلیّ اکبر زهراست این که یوسف همبه عشق نوکریش خسته از زلیخا بودبرای بردن نامش وضو بگیر ای شعرقلم بایست که وصفش نه حدّ املا بودبرای گفتن أن علی ولی الله بگو کدام مؤذّن چنین توانا بودعصای دست حسین است این پسر اماشکسته دیدمش آنجا که عشق تنها  بودکدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بودحسین بود و عبایی پُر از علی اکبرحسین بود و عصایی که إرباً إربا بود#محسن_ناصحی#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلامروشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است به تمنّایِ علی(ع) خیل گدا آمده استگفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده استنوهٔ فاطمه(س) و شیر خدا آمده استرنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر داردعلی اکبر(ع) لقبِ شبه پیمبر(ص) داردداده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا(س)بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا(س)قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا(س)چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا(س)کعبه را گل زده و بازگشایی کردهآن خدایی که علی بن حسین(ع) آوردهصوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگرددقبله حیران شده و دورِ سرش میگردددورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگرددپدرش هم که به دورِ پسرش میگردددلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگوأشهدُ أنّ علیا ولی الله بگودر اصالت علوی، خَلقاً و خُلقاً نبویدر سخاوت حسنی، صاحبِ گفتارِ قویشده شهزاده ای از طایفهٔ مرتضویهست با سیدِ سجّاده نشینان؛ أخَویوقتِ جاری شدنِ چشمهٔ احساس رسیدقامتش تا که به سرشانهٔ عباس(ع) رسیددرس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموختراهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموختسبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموختاز عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت یاعلی(ع) گفته و شمشیر گرفتند به دستعمه زینب(س) به تماشایِ دو آیینه نشستخوش عمل کرد به قولِ ازلی روز دهمبود، دور و برِ ناموسِ علی(ع) روز دهمدر جواب پدرش گفت: بلی... روز دهمماند، بی چون و چرا پایِ "ولی" روز دهمبسکه از هر چه به جز؛ عشقِ پدر دست کشیدرزقِ پرواز رقم خورد و به شهزاده رسید*رفت از خیمه و با آه نمیرفت ایکاشبا لبِ تشنه و جانکاه نمیرفت ایکاشطرفِ لشکرِ بدخواه نمیرفت ایکاشپیش چشمانِ پدر راه نمیرفت ایکاشدوره کردند و همین خورد زمین؛ جانِ حسین(ع)حلقه زد اشک، سراسیمه به چشمانِ حسین(ع)نفس ِ تازه-جوانش نفسی-دائم بودغرقِ خون در وسطِ هلهلهٔ ظالم بودچند مردِ قدَر و تازه-نفس لازم بودبُردنش کارِ جوانانِ بنی هاشم بودشد سراپایِ تنش یکسره إرباً إرباجمع شد عشقِ حسین بن علی(ع) بینِ عبا!#مرضیه_عاطفی#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلامظهور کردو تجلی نام مولا شدعلیِ اولِّ ، دوم عزیز زهرا شدز خلقت نبوی اش چنان به جلوه نشستکه پیش پای قدومش حسین هم پا شدنه اینکه آمده تا جلوه ی ولی باشدنبی به جلوه د‌رامد علی که پیدا شد((حسینُ و منی انا من حسینِ)) پیغمبرنظاره کن که چه زیبا دوباره  معنا شدقمر به طایفه ی هاشمی اباالفضل استبه انعکاس قمر از کرم چو دریا شدچنان به وقت اذان عارفانه از او گفتحسین گفت که ممسوس ذات اعلی شدز قدرت حسنی درس رزم طوری بردمیان معرکه گویا حسن هویدا شدنجف به یاد قتالش علی علی گفتمبه کربلا که رسیدم ز گریه  غوغا شدعلی که جمع همه پنج تن به یک جا بودز صدر زین به زمین آمدو  مجزا شدقدی که سایه ی  اهل حرم به میدان بودفقطعوه ُ بسیّوف اربا اربا شد#محمد_جواد_مطیع_ها#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلامصدف در خویش، گوهر می پسندددلم دریاست، کوثر می پسندد لبم چون ذکر حیدر می پسندد ...مرا بابای اکبر می پسنددصدای گریه اش پیچیده اینجااذان گوی حسین آمد به دنیادهد ذکر علی جان، جان به لیلارسیده جزئی از قرآن به لیلاسلام خالق منّان به لیلاقریش آورده است ایمان به لیلاببین در طور، نور منجلی راعلی بن حسین بن علی راهمین در را بزن، باب المراد استگدایی پشت این در، فوق العاده استکسی که پای سائل ایستاده است ...علیِّ اوّلِ این خانواده استخدا تا که خدای عالمین است ...علی اسم پسرهای حسین استعجب شوری همین آغاز داردپیمبر زاده است، اعجاز دارددو تا چشمِ کرامتْ ساز داردبه دوش عمه زینب، ناز داردکسی که بر لبش صدآفرین استبجای فاطمه، ام البنین استخریدارش اویس صد قرن شدقدش طوبای جنات عدن شدمقامش رفت بالا، پنج تن شدعلی بن الحسین، ابن الحسن شدهمیشه سفره دار مجتبی بودوجودش خرج آن دولتسرا بودنگاهش نور مصباح الهدی داشتبه دستش پرچمِ صاحب لوا داشتاز اول در مدینه، کربلا داشتعبا از خامس آل عبا داشتببین یکجا در این شهزاده اکبرجوانی علی را با پیمبرسحرگاهان دعا را دوست دارمغم خون خدا را دوست دارماگر کرببلا را دوست دارمهمان پایین پا را دوست دارممیان زائرانش در خروشمصدای اکبرش خورده به گوشممیان آنهمه غوغای مرکببمیرم، پیکرش شد نامرتبهمینکه مو پریشان کرد زینبمعذب شد، معذب شد، معذبحسین آنجا نمی دانم چه ها دید؟صد و ده تا علی را در عبا چید#رضا_دین_پرور#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلامروی تو شد یوسف و لبَت شده کوثر موی تو قدر و قدت قیامتِ اکبرچهره ات آئینه ای ز روی پیمبر احمد دیگر تویی و حیدر دیگرخَلق تو و خُلق توست یکسره احمد  آینه ی کاملی برای محمدای سبب خنده ی مکرر بابا مادر و پیغمبریّ و حیدرِ بابا بین علی ها عليِّ اکبر بابادر دو سرا همچو تاج ، بر سر بابافاطمه ، احمد ، علی و یا حسن استی یک بدن استی و جمعِ پنج تن استی سروَر بالا بلند یا علی اکبرشهدی و شیرین چو قند یا علی اکبربر يَد حق پایبند یا علی اکبربنده به هر بند بند یا علی اکبر آینه ی حیدری ، محمد  مطلقنام تو چون مرتضی ز حق شده منشقاُسوه ی تقوا به کل عصر و زمانیمقصد سیر و سلوکِ پیر و جوانی قوَت قلب امامِ حق طلبانیجان جهانی علی و جانِ جنانیبا تو قرار من است اولِ برزخ گر که نباشی یکی است جنت و دوزخگفته معاویه مِدحتت که به عِین است این علی اکبر امامِ بعدِ حسین استنام علی رمز راه ، بر ثقلین است تا ابد از تو ، به دین ، هر آینه دِین است معرفتت درس اول است ، ز عرفانجان تو جاری به آیه آیه ی قرآنلیلیِ لیلا! ، ز چشم تو همه مجنونروی تو صبحِ امید و موی تو شبگون‌رزم تو شد اُسوه ی همه علویوننام تو کابوس گشته بر سلفیوننام علی ، چون شهاب ، بر سپه شب تاخت و شد تار و مار دشمن زینبنام تو نیروی هرچه مرد علی جانگرم شود با تو هرچه سرد علی جانیک حرم این میهن است و درد ، علی جاننقطه ی اوج است این نبرد ، علی جانقلب «رئوفی» ببین و پنجه ی غم را روزیه او کن همیشه کنج حرم را حسین رئوفی ]]> تاريخ و حماسه Sun, 09 Feb 2025 10:49:01 GMT http://asremrooz.ir/vdcc4iq1e2bq0i8.ala2.html افتخار عجم است این که علی بن حسین // سر به دامان همین مادر ایرانی داشت http://asremrooz.ir/vdcc0iq1s2bq0s8.ala2.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز، پنجم شعیان المعظم مصادف است با سالروز ولادت، سجاده نشین عرش الهی، امام العارفین، پسر خامس اصحاب کسا، سید الساجدین، حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشد.ضمن عرض تبریک این میلاد خجسته به محضر شریف صاحب الامر و زمان بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب بر حقش و شما خوانندگان عزیز اشعار زیر را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامای سجودت،جنّت سجّاده هاتا خدا نور تمام جاده هابرده ای دل از همه دلداده هادستگیری کردی از افتاده هامی رود با بال پروازت به عرشهر شکسته بال ِ مانده روی فرشساختی با یک صحیفه راه راراه قرب حضرت الله راپرکشیدن از زمین تا ماه راتا بگیری دست هر گمراه رایک صحیفه نه بگو خطّ امانجان قرآن و مفاتیح الجناناشک هم زانو زده در محضرتای فدای گریه ی چشم ترتشهریاری و دو عالم نوکرتمن توسل میکنم بر مادرتمادرت الگوی عفّت بر همهاز لیاقت شد عروس فاطمهمادرت آن گوهر والا سرشتآن که دل داده به آقای بهشتبرده او را عرش،دست سرنوشتنام او را پیش اربابش نوشتماه رویش ماند مخفی از نظراین صدف که چون تویی دارد گهرشهربانو نه! که بانوی جهاندعبلان در وقت مدحش بی زبانبا وساطت از امام مهرباناوست بر ایرانیان باب الجنان هست ایران عزّتش از نام توشکر! ما هستیم از اقوام تومصلحت این بوده وقت انتقاماز همان‌کربوبلا تا شهر شامذوالفقار تو بماند در نیاممی شود برنده تر تیغ کلامتو نجنگیدی اگر در کربلازندگی بخشیده ای بر کربلاکم نشد از شوکتت با کوه دردکوفه را آتش زدی با آه سردچه نیازی هست دیگر به نبردتیغ صبرت شام‌ را ویرانه کردخطبه هایت ضربه های ذوالفقار کربلا با خطبه ات شد ماندگارخطبه ی تو کار صد شمشیر کردقلب شام و کوفه را تسخیر کردشامیان را یک به یک تحقیر کردعرشیان را غرق در تکبیر کردشام را صحرای محشر کرده ایکار ده ها فتح خیبر کرده ایوای  ِمن از تازیانه و تنتسایش زنجیر و زخم گردنتاز فراز ناقه ها افتادنتقاتلت شد خیزران  ِدشمنتخیزرانی که میان بزم شامبی هوا می خورد بر لعل امام✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامبوی عود وعبیر می آیَدعطر نعم الأمیر می آیَدشَه روشن ضَمیرمی آیَدبَهرسُلطان وزیر می آیَداینکه دل ازوجودش آباداستنورچشم حسین.سَجاّد استنغمهٔ شادی وطرب آمدگل ناز شَه عَرَب آمدنورچشمان اُمُّ واَب آمَدفاطمی خوعلی نَسَب آمدفاطمیوّن زجا قیام کنیدبه ولّی خدا سلام کنیدای سَروجان مابقُربانتعالم امشب شدست حیرانتآفَرینش شده مُسَلمانتپدَرَت کرده بوسه بارانتپای تاسَرقَرین احساسیچقَدَرتوشَبیه عَباسّی نام تونقش وثبت دفترماستپدَرتو شَفیع مَحشرماستاَزاَزل دست توروی سَرماستمَی عشقَ وغَمت بساغَرماستمادرت آبروی ایران استهَرچه داریم اَزحسین جان استمابلطف توسَربراه شدیمغَرق درنعمت اِله شدیمصاحب قَدروعِزّوجاه شدیمنوکرآستان شاه شدیماَزتوداریم اشک نَم نَم ماشوروشیدائی مُحَرَّم راتوبجان ودلَم صفادادیکربلا رانشان ما دادیبَرق اَشکی به چشم مادادیاذن رَفتن به کربلا دادیغم ماباحضورتوکَم شددل ما عاشق محَرَّم شدهرکه درکوی تومُقَرَب شدعاشق این مرام ومکتب شدسائل آستان زینب شدشکرللَّه حسینی مذهب شدنرود تا اَبَداَزاین درگاهکه صراطُ النعیم ماست این راهاَهلبیت نبی همه شادنددل به این طفل نازنین دادندهمه اَزمحنت وغم آزادندهمه سرمست جام میلادنداَزیَم دیده آب می پاشندپیش پایش گلاب می پاشندگربیاید امام خوبی هابهرتوگنبدی بسازیم ماپَرززائرشود بَقیع شماگنبدی بهرتوشود بَرپاماگدائیم گدای دربارتبوسه گیریم زپای زَوارَتخسروی فَر#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامارادت به نام علی دارم وپناهی به بام علی دارم ودلی مست جامِ علی دارم ومدال غلامِ علی دارم وبه این نوکری و ارادت خوشمخوشم در هوایت نفس می کشمدخیلم به موی تو یا بن الحسیندو دستم به سوی تو یابن الحسینمن و آرزوی تو یابن الحسینفدای عموی تو یابن الحسیندخیلم دخیل ضریحی که نیستپناه من خسته غیر از تو کیستبه نام ابالفضل راهم بدهنگاهی دمی بر نگاهم بدهببین خسته جانم، پناهم بدهبرات خلاص از گناهم بدهفدای تو و نام تو یا علیرسیدم سر بام تو یا علیتو که آمدی سجده ها پا گرفتعبادت به لطف تو معنا گرفتدعا با دعای تو بالا گرفتدعای قنوت تو ما را گرفتبه یک ربّنایت حسینی شدیمبه لطف دعایت حسینی شدیمخودت حیدری، خطبه ات حیدریتو خود در عمل حیدر دیگریلبی تر کنی، بس که دل می بری،به پا می کنی در دلم محشریاگرچه تو را بین زنجیر دیدتو را کوفه در هیبت شیر دیدشب ظلمت و غم به سر می رسدزمان طلوع سحر می رسدشبی از مدینه خبر می رسداز این خاندان یک نفر می رسدکه بانی ایوان طلا می شودمدینه خودش کربلا می شود#وحید_محمدی#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلام دل از خدا نَبَرد کس مگر علی باشد و بر شکوهِ محمد نگر علی باشد حقیقت است که زهرا چنان علی شده که....برای فاطمه نام دگر علی باشد علی و فاطمه، احمد شدند این سه نفر کمیست فاطمه و بیشتر علی باشد میان خلقت حق دوزخی نخواهی یافت امامِ جمعِ خلائق اگر علی باشدقرار هست که در خانه‌ی حسین از عشقپدر چنان که علی شد پسر علی باشد کم است هرچه بگویم، کم است پیش حسین میان خانه‌ی او هر قدر علی باشدرسید مثل پیمبر  رسید عین علیسلام ای علی  دوم حسین علیمدینه است اسیر حدیث گیسویش و مکه غرق نماز است رو به اَبرویش سلامِ صبح و شبِ شهرها و بانوها نفَس نفَس به حسین و به شهربانویشعروس، فاطمه  آورده است از ایران که گشت کل جهان و  ندید چون رویش علی‌است عاقد و شاهد علی‌است رو به عروسحسین این طرفش زینب است آن سویش به جای فاطمه، ام‌البنین بغل کردش شده است هدیه‌ی ام البنین النگویش بهشت با همه خوبی  هلاک ایران است حسینِ فاطمه داماد خاک ایران استاگر حسین علی ضرب در حسن بشودامام بعدی‌اش از هر نظر حسن بشود امام چهارم ما لب به لب حسین است وامام چهارم ما سر به سر حسن بشود عزیز فاطمه داماد مجتبی گردیدپدر حسین و پدرزن اگر حسن بشودامام‌ها همگی بعد از این  حسن زاده‌اندکه هشت امام از این رهگذر حسن بشودقسم به فاطمه بنت‌الحسن که فاطمه خواستزِ هشت امام اگر جلوه‌گر حسن بشودامامِ راه حسن، ای  دوامِ راه حسینسلام حضرت سجاد خانه‌ی حسنینبنا نبود بجنگی اگر بنا می‌شد تمام قامت تو شکل مرتضی می‌شد بنا نبود وگرنه زمان رزم تو هم زمین کرب و بلا غرق لافتی می‌شد چه سخت است علی باشی و نگیری تیغ که با تو تیغ دودَم غرق مرحبا می‌شد اگر علَم به زمین می‌زدی به تو سوگند که کوفه با همه‌ی شام جابجا می‌شد خدا نخواست وگرنه خدای شاهد هست زمین کرب و بلا تازه کربلا می‌شدو امتحان تو از جنگ سخت‌تر شده بود همان زمان که حسین از حرم جدا می‌شد شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفتمن از تبار کویرم از این سفالی‌ها تو از دیار خدایی از آن حوالی‌هاکریم هرچه بریزد دوباره می‌‌ریزدتصدقت نظری کن به دستْ خالی‌ها بکش عبای سپیدت شبی به روی سرم که صبحدم بشوم من هم از ثمالی‌هاچه حیف شد که برایت حرم درست نشد که سر به سجده گذاریم روی قالی‌هاچه حیف شد که نداری ضریح تا برسد مسیر برکه‌ی اشکت به خشکسالی‌ها اگر ضریح نداری صحیفه که داری هنوز حضرت اشکی هنوز می‌باریکنار گریه‌ی تو صبح و شام  کم آورد دو چشم زخمی تو نه، غلام کم آورد همه به روی حسین و حسین زیر قدم که سینه‌اش نفَس از ازدحام کم آوردرسید عمه ولی تازه سر جدا شده بود دوید سمت حرامی... دوگام کم آورد زِ پشت، ضربه‌ی سنگ و زِ پیش رو شلاق بگو عزیزِ دلِ ما کدام کم آورد رها نمود و خودش رفت از میان گذر که نیزه‌دار هم از سنگِ بام کم آورد نه کربلا و نه کوفه  نگفت زینب هیچ ولی حراجیِ بازارِ شام کم آوردهنوز در جگر شیعه  های هایِ تو استو کربلا همه مدیون گریه‌های تو است#حسن_لطفی#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامدل ما خورده گره بر ورق دفتر عشقدرس ها یاد گرفتیم از این منبر عشقکسب تکلیف نمودیم اگر از در عشقعشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشقعشق با عاشق دلداده ی تو همزاد استآری آری به خدا عشق همه"سجاد" استمرد شبهای مناجات علی بن حسینای برآورده ی حاجات علی بن حسیننوه ی مادر سادات علی بن حسینذکر ما درهمه اوقات علی بن حسینای به قربان تو و سفره ی با اکرامتای علی بن حسین بی علی میخوامتشده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تواثر  خوف  خدا  هست  به  پیشانی توو زمین  تشنه لب گونه ی بارانی توعزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق استپسر بانوی ایران نسبت را عشق استتو چه سوزی و چه حالی به عبادت داریزینت سجده - به سجاده ارادت داریبه روی شانه ی خود شال سیادت داریگفتنی نیست چه اندازه رشادت داریمصلحت بود که شمشیر نگیری آقاورنه اندازه ی حیدر تو دلیری  آقاقسمتت  بود  پیام  آور  قرآن باشیدور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشیبا صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشیسال ها گریه کن داغ شهیدان باشیکربلا بود ولی شام امانت را بردخنده های سر بازار دلت را آزرد#محمد_حسن_بیات_لو #ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامماه در حاله خود اختر ایرانی داشتساحل فاطمه یک گوهر ایرانی داشتچه خوشایند تر از این که عجم میبالدپسر فاطمه یک همسر ایرانی داشتحسن از همسر خود هر چه جفا دید . حسیندر دل خانه خود یاور ایرانی داشتمونس دختر زهرا شده ، یعنی زینب ....میتوان گفت که یک خواهر ایرانی داشتانتخاب علی و فاطمه بود و زهرا ...چشم امید بر این دختر ایرانی داشتافتخار عجم است این که علی بن حسینسر به دامان همین مادر ایرانی داشت#محسن_ناصحی#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلامارادت به نام علی دارم وپناهی به بام علی دارم ودلی مست جامِ علی دارم ومدال غلامِ علی دارم وبه این نوکری و ارادت خوشمخوشم در هوایت نفس می کشمدخیلم به موی تو یا بن الحسیندو دستم به سوی تو یابن الحسینمن و آرزوی تو یابن الحسینفدای عموی تو یابن الحسیندخیلم دخیل ضریحی که نیستپناه من خسته غیر از تو کیستبه نام ابالفضل راهم بدهنگاهی دمی بر نگاهم بدهببین خسته جانم، پناهم بدهبرات خلاص از گناهم بدهفدای تو و نام تو یا علیرسیدم سر بام تو یا علیتو که آمدی سجده ها پا گرفتعبادت به لطف تو معنا گرفتدعا با دعای تو بالا گرفتدعای قنوت تو ما را گرفتبه یک ربّنایت حسینی شدیمبه لطف دعایت حسینی شدیمخودت حیدری، خطبه ات حیدریتو خود در عمل حیدر دیگریلبی تر کنی، بس که دل می بری،به پا می کنی در دلم محشریاگرچه تو را بین زنجیر دیدتو را کوفه در هیبت شیر دیدشب ظلمت و غم به سر می رسدزمان طلوع سحر می رسدشبی از مدینه خبر می رسداز این خاندان یک نفر می رسدکه بانی ایوان طلا می شودمدینه خودش کربلا می شود#وحید_محمدی ]]> تاريخ و حماسه Mon, 03 Feb 2025 14:02:11 GMT http://asremrooz.ir/vdcc0iq1s2bq0s8.ala2.html زبانزد همه خوبان عالمی عباس // اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس http://asremrooz.ir/vdchzinxw23nkzd.tft2.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ چهارم شعبان المعظم مصادف است با سالروز ولادت یَل ام البنین، علمـدار وفادار حسین ابن علی علیهم السلام، سید و سالار انصار ابی عبدالله علیه السلام، گل بوتراب، حضرت ابالفضل العباس علیه السلام.ضمن تبریک و تهنیت به ساحت مقدس مولی و مقتدایمان بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب بر حقش و شما عزیزان اشعار زیر را تقدیم نگاه مهربانتان می نماییم:ولادت #حضرت_عباس _ علیه السلام  جبریل آمده خبر دادهبه همه مژده سحر دادهخبر از فیض مستمر دادهنغمه ای عاشقانه سر دادهکه خدا رزق بیشتر داده(نخل ام البنین ثمر داده)نسل عشق است و پا به پای ادبمادرش هم شده خدای ادبروشنی بخش کوچه های ادب(پسر کعبه) نا خدای ادبماه شب های عشق آمده استپاسدار دمشق آمده استهر کسی بوسه از لبش می چیددر نگاهش حسین را می دیدبغل شاه لافتی که رسیددست و بازوش را علی بوسیدمادرش گفت او فدای حسینپسرم نذر بچه های حسینعبد صالح شد و خدایی شدبس که مشغول دلربایی شدروی خورشید از او طلایی شدسبک جنگش که مجتبایی شدبا حسن گشت و عاقبت یل شدکسب بازار عشق مختل شدخطبه ای خوانده در سفر با عشقاز کلامش رسیده ام تا عشقپای وعظش نشسته حالا عشقعشق هم داد میزند: یا... عشق!باب نه، نه، نه، که بیت حاجاتیتو مفاتیحی از مناجاتیبیکرانی شبیه دریاییخوش قد و قامتی و بالاییقبله گاه هزار لیلاییدر نمازت عجیب شیداییدرس غیرت به آب میدادیآب را پیچ و تاب میدادیجرعه جرعه حیات می ریزدیک نظر... کائنات می ریزدپای مشکت فرات می ریزداز نگاهت صفات می ریزدباد و باران مسخّرت هستندجمله سرباز لشگرت هستندتو که بازوی حیدری داریوای اگر تیغ و نیزه بردارینیزه را توی خال می کاریتو تگرگی که سخت میباریدشمنان از تو سخت میترسندپیش تو مثل بید میلرزندیاعلی یاعلی رجز خواندیجای شمشیر چشم چرخاندیخیل سگ های کوفه را راندیبرنگشتی و علقمه ماندیخواستی از همه جدا بشویمنشی صحن کربلا بشویروز آخر رسیده... بیماریحال عشق و تب سفر داریتوی خیمه نگاه تر داریمی روی تا که مشک برداریجای دستت دو بال میخواهیرخصت اتصال میخواهیبر تن تو برو بیا شده استجای شمشیر و نیزه ها شده استدشمن تو چه بی حیا شده استقصد اصلیش خیمه ها شده استفصل عشق و جنون سرازیر استاز نگاه تو خون سرازیر است🔸شاعر: #ایمان_کریمی   ولادت #حضرت_عباس _ علیه السلام  نیست کم مادر، که در عالم پسر داردجای آن، ام‌البنین قرص قمر دارددر میان هاشمی‌ها، شاخ شمشاد استاز جوانی، در کنار پیر و استاد استهم معلم، هم پدر، وقتی علی باشدآن پسر باید که یک همچون یلی باشدکم در این عالم، به غیر از او برادر نیستهست، از عباس اما، باوفاتر نیستاو نه تنها برده با نامش، دل ما راعاشق خود کرده حتی، ارمنی‌ها رااین جهان کوچکتر از درک مقام اوستاین که عالم دید، یک مو، از مرام اوستدر جوانمردی، جوانمردی نظیرش نیستهیچکس چون او، علمدار امیرش نیستعشق مثل عقل، حیران مقامش بوداین برادر، کاشف الکرب امامش بودکیست این ساقی؟ که گشته عالمی مستشاو که زد دست خدا هم، بوسه بر دستشاو نمی‌نوشد، از آبی که به لب داردچون که یکجا، قد یک عالم، ادب داردعشق اگر دارد بهایی، آبرویش اوستیوسف زهرا، بنازد که عمویش اوستبر لب مستان عالم، یا اباالفضل استخوش به حال آن دلی که با اباالفضل است🔸شاعر: #قاسم_صرافان   ولادت #حضرت_عباس _ علیه السلام  زبانزد همه خوبان عالمی عباساگر غلط نکنم اسم اعظمی عباسبرای شاه شهیدان تو کاشف الکربیکه مانع محن و رافع غمی عباسسرت گرفته به زانو به کربلا زهراکه پیش او تو یکی بس مکرمی عباسنظر به صورت ناموس کبریا کردیقسم به عصمت زهرا که محرمی عباسبه رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورندچرا که تاج شهیدان عالمی عباسکسی ندید برای حسین پشت و پناهکه از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباساگر هلال محرم به نیمه کامل شدتو ماه کامل ماه محرمی عباساگر که مرده بود زنده میشود بی شکنفس به صورت هر کس که میدمی عباستمام اهل حرم چشم شان به دست تو بودکه ساقی همه از نهر علقمی عباسعجیب نیست امید حرم شدی زیراتو قرص ماه در آن روز مظلمی عباسبه زیر آنهمه باری که روی دوش تو بودبه ابروان تو نیاورده ای خمی عباسایا منادی انی احامی عن دینیکه در رکاب امامت مصممی عباسخدا قلم کند آن دست بی مروت راکه زد به دست تو شمشیر محکمی عباسبه روضه ی شهدا بعد سیدالشهداتو در مقام مصیبت مقدمی عباسنگفته بود که پشتم شکست اما گفتحسین دید چو بی دست و پرچمی عباسهمینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشتنشست بر دل زینب چه ماتمی عباساز آنچه بر سرت آمد خدا خبر داردهنوز راز مگوی محرمی عباسز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسینهنوز راز مگوی محرمی عباسخدا به نام تو کم عزتی نبخشیده استچه میشود که ببخشی به ما کمی عباسمسیح هر چه سرود از تو کم سروده هنوزکه در تمام فضائل مسلمی عباسازین دو چشم که دارم چه طرف بربندمکه من بمردم و رویت ندیدمی عباس🔸شاعر: #مرتضی_جام_آبادی   ولادت #حضرت_عباس _ علیه السلام     ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل بسپار دل خویش به دستان اباالفضلسر می‌رود از خاطره‌ها عطر گل یاس هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضلامواج عجیبی‌ست در این دشت عطش‌نوش گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضلهر حلقه‌ی آن زلف پر است از دل پر خوندر بند و رها گشته‌ی درمان اباالفضلدل‌داده و جان‌داده و سرداده و سرمست این است فقط حال محبان اباالفضلشب مُردم و در صبح جنون زنده شدم بازعشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل "بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است "این رزق حلالی‌ست ز دستان اباالفضل می‌گریم و می‌میرم و سر می‌کشم از خاکهر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است شرمنده شد از دیده‌ی گریان اباالفضلبسیار گدا شاه شد از دست کریمشدریای عطا سفره‌ی احسان اباالفضلیارا برسان منتقم خون خدا را یارا بگشا این گره را جان اباالفضل 🔸شاعر: #محمد_حسین_صفاریان   ولادت #حضرت_عباس _ علیه السلام  حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمدهیا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمدهلرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیتحامی اولاد پیغمبر به دنیا آمدهای فدائیان دربار حسین و مجتبیچشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمدهرفت دوران سراب و عالمی سیراب شدتشنگان سقای آب آور به دنیا آمدهدرد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازینسر پناه سائل این در به دنیا آمدهای پریشان , ای گرسنه , ای گرفتار , ای فقیرآمده باب الحوائج , هر چه می خواهی بگیرالسلام ای زاده ی آزاده ام البنینای مسیح سفره های ساده ی ام البنینچشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجابآن دعاهای سر سجاده های ام البنینروز میلادت علی آن قدر از تو گفت کهشد زمین و آسمان دلداه ام البنینعالمی را مست کردی ساقی مشکل گشابس که گشتی مست مست از باده ام البنینمستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شدتا به تو گفتیم , آقازاده ام البنیندشمنت هم دست خالی برنگشته از درتهر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرتتو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان توتا ابد هم اولیا هم انبیا حیران توما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیمگفته وقتی که امامت , 《جان من قربان تو》تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکستتو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تومی زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بردست هر کس که گره خورده است بر دامان توبین عالم هر کسی را بهر کاری ساختندتو بلاگردان زینب من بلا گردان توای ابالغوث , ای ابالقربه , امیر علقمهمن تو را دارم فقط , پس بی نیازم از همهای ستون کربلا , ای قرص مهتاب حسینحضرت صاحب علم , ای یار نایاب حسینآن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدیاز همه محبوب تر در بین اصحاب حسینای کسی که کاشف الکرب امامت می شوینام زیبای تو گشته نقش محراب حسینبا نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنیبعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسینای خداوند کرم با تو رفاقت کرده استهر که نوشیده در عالم از می ناب حسیناعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر استغم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر استای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدیبا همه نیروت حامی بنی الزهرا شدیتا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیانتو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدیای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفاآخرین ساعات هم گریه کن آقا شدیبشکند دستی که پاره پاره کرده مشک رااز همه شرمنده تر در روز عاشورا شدیفکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفتتو همانی که کفیل زینب کبری شدیتا خبر پیچید افتاده عموی خیمه هاحرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه هامحمد حسین رحیمیان ]]> تاريخ و حماسه Sun, 02 Feb 2025 13:15:56 GMT http://asremrooz.ir/vdchzinxw23nkzd.tft2.html امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است // قُنداقه‌ی حسین، به دست پیمبر است http://asremrooz.ir/vdcgyx9wqak9tz4.rpra.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ ماه شعبان المعظم، ماه شادی آل و الله می باشد و سومین روز از این ماه مصادف است با سالروز ولادت میلاد جان علی و زهرا؛ ذکر اهل ولا؛ عزیز مصطفی حضرت اباعبدالله الحسین علیهم السلام.ضمن عرض تبریک به ساحت مقدس امام زمان ارواحناه فداه و نایب بر حقش وهمه ارادتمندان، اشعار زیر را تقدیم شما خوبان می نماییم:#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلامزیباترین ستاره ی خلقت رسیده استسجده کنید، روح عبادت رسیده است نور خدا، چراغ هدایت رسیده استباید قیام کرد، قیامت رسیده استامشب که مست می شوم از بوی کربلافطرس! ببر سلام مرا سوی کربلاتاج سر ملائکه ی آسمان حسینتنها دلیل خلق زمین و زمان حسینذکر زمان سختی پیغمبران حسینزهرا سپرده است بگوییم: جان حسینگفتم حسین و ولوله افتاد در جهان گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان در مشکلات پشت و پناهم حسین شدبیراهه رفته بودم و راهم حسین شدتنها دلیل گریه و آهم حسین شدزهرا اجازه داد که شاهم حسین شدفهمیده ایم طبق روایات معتبراز کشتی حسین نباشد بزرگتراز کودکی "حسین" مسیحای زینب است یعنی تمام لذت دنیای زینب استغیر از حسین کیست که همتای زینب استکنج دل حسین فقط جای زینب است"زینب" همان که سیطره دارد به عالمینزینب نگو، بگو همه ی هستی حسینما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا ما سائل ایم سائل سلطان کربلا دل برده از ملائکه ایوان کربلا دست تمام عالم و دامان کربلابی صبح کربلا شب عالم سحر نداشتدنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشتافلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوستجبریل معتکف شده کربلای اوستدنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوستاصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوستعشق "حسین" در دل ذرات عالم است دنیای بی حسین شبیه جهنم استاز اشک روضه، چشم مگر سیر می‌شود؟بی کربلا زمانه زمین گیر میشود خوشبخت آن که پای علم پیر میشودعالم به آب علقمه تطهیر می شودامشب بساط گریه برایت فراهم است "باز این چه شورش است که در خلق عالم است"احسان نرگسی#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلامجبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپرهمه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگرنکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابمکه ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ،من اربابمفُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَشمی برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش گرچه نا قابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَشبه خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمشهر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برینتا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمینهر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیستاز میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست خنده اش مو نمی زند با مادر ، خُلق و خویش به خُلق و خوی علیستمی گشاید همین که آغوشش ، بوی خوش می دهد که بوی علیست به علی رفته هر که می نگرد ، جود و احسان و هم مرام حسینبا دل شیعه می کند بازی ، از همین کودکی مرام حسین می کند مثل لاله پیغمبر ، نوه ی نو رسیده را بویشبه چه عشقی و از تمام وجود ، شانه مادر زند به گیسویشهر چه نور بوده در عالم ، تابَد از پشت پرده ی رویشاگر این پرده را کنار زند ، آسمان ها شوند پی جویش دین و دنیا ببازد آنکس که ، دوست دارد کسی به غیر حسیناز قیامت دگر نمی ترسد ، هر که دارد به سینه مِهر حسین به مسیحی بگو بیا و ببین ، جلوه ای از خدای عیسی راای یهودی ببین به گهواره ، باعث معجزات موسی راپیر عیسی بود همین کودک ، که شفا می دهد مسیحا رابه روی دست مصطفی بینید ، این تجلی طور سینا راهر که شد عاشق حسین هرگز ، حرفی از عشق دیگری نزندهر که شد گدای کوی حسین ، در خانه ی دگری نزند او ردم گر کند خدا نکند ، یا که از خود جدا ،خدا نکندهر چه دارم من از عنایت اوست ، دل به او بسته ام رها نکندگر چه خوارم اگر چه پَستَم من ، نکند او مرا دعا نکندشب میلاد می زنم صدا او را ، جان دهم گر مرا صدا نکند جمع ما یک شب از عنایت او ، اگر او از همه رضا باشدسال دیگر ولادت ارباب ، وعده ی ما به کربلا باشد نگران بود مادرت تا دید ، بوسه زد مصطفی به حنجر توپدرت با خبر از این که شود ، قطعه قطعه تمام پیکر توگریه می کرد مجتبی به آن روزی ، که جدا می شود زتن سر توسر و جان تمام علمیان ، به فدای تن مطهر توشده از کودکی به هر محفل ، گریه کردن به تو سعادت منمن ز خاک کمترم اگر که شود ، سر موئی کم از ارادت من🔸شاعر: #سعید_خرازی#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلامشب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمددر این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمدبخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمدکرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمددوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن داردجناب حیدر کرار از امشب دو حسن داردگنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمدبرای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمدبگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمدرسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران هاهمان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران هاسلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی هاپر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی هاچه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی هاتو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرندغلامانت چو اربابان، رها از منت غیرندسلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی هاسلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی هاسلام ای یوسف مصر بقای کربلایی هاسلام السابقون السابقون ِ مجتبایی هاتو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هاییچه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هاییتو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانتتو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانتنبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانتنبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانتنبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودینبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودیفدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوششفدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوششمنم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوششخوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوششتو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادیتو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادیمن آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایمحلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایمچه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایمچه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایمتمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توستعوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توستمحرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد به گِرد روز عاشورا تمام سال می گرددهمین که بین ما حرف از غم گودال می گرددزبان ها از بیان ماجرایت لال می گرددتو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلامبیت وحی از قدمت غرق سرور و نور استدیده ها با نفست غرق می پر شور استاحمد از دیدن رویت به لبش لبخندیستو تمامیِّ نگاهش به دمت پر نور استمادرت فخر به عالم کند از آمدنتآنکه در مقدم تو چشم ترش مسرور استاز دل گلشن حیدر نغماتی خیزدنغمه در نغمه ی آن ماهیتش منصور استبلبل از عشق تو در پرده دلکش نالیدبا نوایی که پر از آه دل ماهور استتو همان لیله ی قدری که پس از این همه سالقدر والای تو از چشم همه مستور است(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)تو نسب از علی و حضرت زهرا داری------------صبح میلاد تو آوای بهاری داردآسمان شوق تماشای نگاری داردگوهر عشق به خود نازد و بالد دیگرتا ابد توسن دل یکه سواری داردفطرس از عرش به زیر آمده تا گوید کهبهر دیدار تواش لحظه شماری داردآمدی آمدنت شور به بار آوردهکه از این شور دلم باده گساری داردبلبلان با غزل انگار که غوغا کردندعاشقانند، و هر کس که شعاری داردیا حسین بر لب من لذت جامی داردکه لبم تر نشده باز خماری دارد(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)چون نسب از علی و حضرت زهرا داری------------ای زبانزد به عطا پنجه ی بیضا داریسایه ساری ز کرم بر سر دنیا داریآنقدر خوب و کریمی که به میدانگاهتعاشقانی همه فرزانه و شیدا داریهر کسی آمده شاید که کبوتر گردد در فضایی که شما سایه ی طولا داریمن بدم لیک کریمانه تو نانم دادیبس کرامت که تو ای زاده ی طاها داریخار گلزارم و با اینکه بدم میدانمتو به هر بی سر و پا لطف چو دریا داریدر خیالات خودم روی تو را میبینمکه رخی پاک چو زیبایی رویا داری(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)چون نسب از علی و حضرت زهرا داری---------روشن از مقدم تو چشم جهان است حسینقاصر از مدح تو هر لفظ و بیان است حسینجلوه در جلوه ی رخسار تو ای خون خداهم چو مرآت خدا نور نشان است حسینآنقدر آمدنت شور به پا بنمودهکه ز چشمان همه اشک روان است حسینخاک کویت که به عالم شرر انداخته استاز نگاه همه انگار جنان است حسیندست بخشنده ات ای نور خدای ازلیاز همه سوی چنان هور عیان است حسینگر گنهکارم و درمانده و بی توشه مالعطر کوی تو مرا وجه ضمان است حسین(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)چون نسب از علی و حضرت زهرا داریمحمد حسین علیرمضانیسرو شکسته#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلامفطرس رو بین داره پر میگیرهبرگ آزادی از این در میگیره"منم از گناه پرم سوخته شدهچشم من به دست تو دوخته شدهبی تکلم بی ریا آغاز شدشعر با لطف خدا آغاز شدتا زبان از حرف ما و من بریدذکر آن نام آشنا آغاز شدنه که از بدو تولد نه نهاز الست ماجرای عشق ما آغاز شدنه که از بدو تولد از الستماجرای عشق ما آغاز شددر رسیدن به حیات طیبهزندگی از کربلا آغاز شدحاء و سین و یاء و نون پیوند خوردشورشی در واژه ها آغاز شزهر چه دیدم بود واهی جز حسیندر دو عالم نیست شاهی جز حسینما از اول دور مولا گشته ایممست صهبای تولا گشته ایمنوکرانه گرد بیت الفاطمهبا تولا و تبریٰ گشته ایماز نخست زندگی قنبر صفتخنده ی اولاد زهرا گشته ایمهر زمان مارا به خاک انداختندبه کمی تربت مداوا گشته ایمگوش کن از ما که دنیا دیده ایمما كه در هر سوی دنیا گشته ایمای برادر نیست راهی جز حسیندر دو عالم نیست شاهی جز حسینسِرُّ الاسرار خدا این است اینکُنتُ کنزاً مخفیا این است اینکعبة العشاق امان الخائفینجان پناه انبیا این است اینمحجه ی قلب امام المرسلینبضعه‌ی خیرالنسا این است ایناشک چشم مومنین و مومناتباطن آب بقا این است ایندین ندارد تکیه گاهی جز حسیندر دو عالم نیست شاهی جز حسینمنجی توحید بی تردید اوستپادشاه تا ابد جاوید اوستآنکه صدها قرن پیش از خلق شمسبر بلند عرش می تابید اوستآنکسی که در مدار چشم هاشچرخ عرش و فرش میچرخید اوستکوه امیدی که با برخاستنیأس را از بین ما برچید اوستبا حدیث انَّ لِقَتلِ الحُسینشک ندارم چشمه ی خورشید اوستدر دل شب نیست ماهی جز حسیندر دو عالم نیست شاهی جز حسینچَشم او خُم چَشم های ما سبوستدر میان چشم ها رازی مگوستنَخنما شد آبرومان از گناهاین لباس کهنه محتاج رُفوستما بدون اشک بی حیثیتیماشک ما در عین قلِّت آبروستوقت گریه،گریه کن حس میکندپای حوض صحن مشغول وضوستشکر مخصوص خداوندی است کهنوکران را آفرید ارباب دوستسعید آبیاری ]]> تاريخ و حماسه Sat, 01 Feb 2025 14:48:50 GMT http://asremrooz.ir/vdcgyx9wqak9tz4.rpra.html روایتی از شهید امنیت در استان ایلام http://asremrooz.ir/vdchqinxk23nkvd.tft2.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز در آستانه چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، یادی کنیم از شهدای والا مقامی که با نثار خون خود، درخت تنومند انقلاب را آبیاری نمودند و امنیت و آسایش را به مردم عزیزمان هدیه نمودند.یکی از این دلاور مردان سرهنگ دوم پاسدار، رزمنده دوران دفاع مقدس، جانباز سرفراز، شهید ابراهیم باقری یکی از شهدای ترور در استان ایلام می باشد، که پای انتخاب خود ایستاد و در این راه تا آخرین لحظه به راه خود ادامه داد.شهید ابراهیم باقری یکی از شهدای استان ایلام، شهرستان چرداول و شهر آسمان آباد (روستای کُل کُل) است که در راه خدمت به آرمان های انقلاب اسلامی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.شهید باقری فرزند قاسم علی، اولین روز از شهریور ماه، سال۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی در شهرستان چرداول شهر آسمان آباد، از توابع استان ایلام دیده به جهان گشود. وی دانش آموز مقطع دبیرستان بود و با شروع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۰ سنگر علم و مدرسه را ترک و عازم خدمت سربازی شد.بعد از دوره آموزش سربازی به کردستان اعزام، و در همان سال ها طی درگیری با نیروهای کومله و دمکرات بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پای چپ به افتخار جانبازی نائل آمد و به ایشان دیپلم افتخار اهداء شد.شهید ابراهیم باقری همواره در طول زندگی تا زمان شهادت انسانی متدین متعهد، پر تلاش و خدا ترس و با انگیزه و معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران، و وفادار به انقلاب و پیرو ولایت فقیه و صله ارحام و کمک به بستگان و مردم محل و حل مشکلات آنان را سرلوحه زندگی خود قرار می‌دادند. شهید ابراهیم باقری پس از اتمام دوران خدمت سربازی تشکیل خانواده داد و ثمره این ازداوج چهار فرزند هست، سپس با اینکه جانباز بود و از لحاظ جسمی مشکل داشتند، در راستای رهنمود ها و فرمان حضرت امام و احساس وظیفه نسبت به دفاع از سرزمین ایران اسلامی، از سال ۱۳۶۲ یعنی بعد از خدمت سربازی تا سال ۱۳۶۵ به صورت داوطلبانه و در لباس بسیجی وارد سپاه پاسداران شد، و در جبهه های گیلان غرب، سومار ،سرپل ذهاب و کرند غرب، جبهه میانی خود ایلام (مهران) و در مناطق عملیاتی جنوب استان خوزستان و اکثر عملیات های متعدد شرکت داشته، و به دفاع از میهن اسلامی پرداختند. وی در سال ۱۳۶۶ به همرا ه لشکر ۱۱میرالمومنین(ع) استان ایلام، در عملیات حلبچه و در منطقه کردستان شرکت کرده و برای چندمین بار از ناحیه چشم، ریه، مجروح شیمیایی شده و با این اوصاف به خدمت در مناطق جنگی  ادامه دادند، حتی بعد از پایان جنگ هم، در دفاع از این مرز و بوم لحظه ای درنگ نکرده و به راه خود ادامه دادند.شهید باقری در سال ۱۳۷۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تیپ ۱۱ امیرالمومنین(ع)درآمدند و در حالی که در گردان ۱۱۱ امام سجاد(ع) خدمت می‌نمودند، به ادامه تحصیل پرداختند و در رسته فرعی(بهداری) و در رسته اصلی (پیاده) خدمت می کردند.در سال ۱۳۸۸ به علت ناامن بودن منطقه مرزی کردستان جهت امنیت منطقه و مبارزه با گروهک ضد انقلاب، منافقین، قاچاقچیان سلاح و مهمات و اشرار مسلح به نوار مرزی شيخ صله ارتفاعات بمو، منطقه عمومی اورامانات اعزام شدند و با وجود سالها خدمت در مناطق جنگی و چندین بار مجروحیت در زمان جنگ و داشتن مشکل جسمی به خاطر عشق به وطن و تلاش برای امنیت مردم و کشور عزیزمان تا سال ۱۳۸۸ در این منطقه به خدمت ادامه دادند.شهید باقری در ساعت یک‌ و سی دقیقه بامداد پنجشنبه و در پنجمین روز از شهریور ماه سال ۱۳۸۸ پس از برخورد با گروهک های ضد انقلاب، قاچاقچیان سلاح و مهمات و اشرار، با کمین شبانه، در منطقه عمومی اورامانات، شيخ صله و ارتفاعات بمو، همزمان با ششمین روز از ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت چندین گلوله، از ناحیه سینه، پهلو، قلب، دست راست، به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت در راه خدا بود، نائل آمد. مزار این شهید بزرگوار در زادگاهش، روستای کُل کُل، از توابع شهر آسمان آباد شهرستان چرداول استان ایلام قرار دارد.روحش شاد و یادش گرامیبا قلم: احسان باقری برادر سرهنگ پاسدار شهید ابراهیم باقری ]]> تاريخ و حماسه Fri, 31 Jan 2025 08:08:03 GMT http://asremrooz.ir/vdchqinxk23nkvd.tft2.html عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین // احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین http://asremrooz.ir/vdcevz8xwjh8eoi.b9bj.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ بیست و هفتم ماه رجب روزی است که بهتر از آن خورشید بر آن نتابیده است زیرا وجود نازینین پیامبر نور و رحمت، رحمت للعالمین، صاحب خلق خوش و لطف عمیم، حضرت محمد مصطفی (صلی الله و علیه و آله) به پیامبری و رسالت برگزیده شد.ضمن عرض تبریک و تهنیت این عید بزرگ به ساحت مقدس قطب عالم، حضرت بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب بر حقش و شما خوانندگان عزیز اشعار زیر را تقدیمتان می نماییم:#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آلهای ابتدا محمد و تا انتها علیای انتها محمد و از ابتدا علیای بین کعبه احمد و ای در حرا علییعنی که یک حقیقتِ مَحضید با علیدر باطنِ ظهور تو در اِختفی علییا مرتضی محمد و یا مصطفی علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیدر جوش آمده‌است خُم خانگی مادر چشمِ ماست سرمه‌ی مستانگی مابیرون زده است  یک  رگِ دیوانگی مانورِ نبی است کعبه‌ی پروانگی مااز مرتضاست نعره‌ی مردانگی مااِلّایِ مانده در پسِ اظهار لا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیباید به دشتها برود چوپان شودباید سفر رَود نَفس راهبان شودتاجر شود مسافرِ یک کاروان شودباید میانِ مکه امین و امان شودباید از آنچه فکر کنی بیش از آن شودتا که شود پیامبرِ مرتضی علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیچل سال انتظارِ زمین و زمان بس استچل سال پشت پرده برای جهان بس استچل سال منتظر شدنِ آسمان بس استچل سال  بین خلوت کروبیان بس استحالا خدا نوشت که ای بی نشان بس استبرخیز  با ملائکه  برخیز  با علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیاز عشق از حضور  لبالب نشسته بوددر خلوتی شگفت و مقرب نشسته بودبین حرا به چله‌ی یارب نشسته بوداشراقِ نور بود اگر شب نشسته بودجبریل پیش روش مودب نشسته بودای بازویِ نبوتِ تو هرکجا علی صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیخورشیدِ مکه بر تنِ ظُلمتکده بتاببر مردمان منجمدِ شب زده بتابصبرِ زمینِ یخ زده  سرآمده بتابتنها به مکه نه که بر هر بُتکده بتابهرچند مشکل است به دل غم مده بتابغم نیست تا که ذوالفقارِ نبی هست با علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیيَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل اگر کار مشکل استاصرار در مقابل انکار مشکل است گیرم  میان مشرک و کفار مشکل استماندن ولی مقابلِ کرار مشکل استبودن به پیش ضربِ علی‌وار مشکل است   مرحب که هست پیش تو ای مرحبا علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علیوقتش رسیده است  از این پس علی بگو امشب نجف برو شبِ مبعث علی بگو در  صحنِ آن سرای  مقدس علی بگوبین رواقهای مُقَرنَس علی بگوآری کَسم علی است نه هرکس ، علی بگونَفسِ محمد است به نَصِ خدا علیصَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی#حسن_لطفی#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آلهاز حرا آمد و آیینه و قرآن آوردمژده آن جان جهان از بر جانان آوردمژدۀ وحی و نبوت دل عالم را بردهر که دل داشت به آن آینه ایمان آوردهمه دیدند که انفاس مسیحایی اوروح در کالبد خستۀ دوران آورددردمندان، طلبِ عافیت از او کردندکه طبیب از ره دور آمد و درمان آورددر کویری که در اندیشه به جز خار نداشتیاس و نسرین و گل و لاله و ریحان آورددشت را تشنۀ سرسبزی و بیداری دیدبا زلال سخنش رحمت باران آوردشب بیداد و ستم را شب تنهایی رابا فروغ سحر خویش به پایان آوردسبب روشنی چشم خداجویان شدبوی پیراهن یوسف که به کنعان آورد...ناخدای سفر عشق به ایمان و امیدتا به ساحل همه را از دل طوفان آوردرشک فردوس برین شد همه‌جا از قدمشبا خودش رایحۀ روضۀ رضوان آوردداشت انگشتری‌اش خاتم پیغامبریباغ در مقدم او فرش سلیمان آوردبر لبش بود حدیث «وَ لَقَد کَرَّمنا»مژدۀ عزت و آزادی انسان آوردتا بسنجند عیار شرف و وجدان راآیه معرفت و حکمت و میزان آوردسایه پروردۀ این مهر جهانتاب علی‌ستکه به این آینه پیش از همه ایمان آوردعجب این نیست که سلمان شود از اهلُ البیتمکتبش گوهر از این دست فراوان آوردگرچه خاموش شد آتشکدۀ فارس ولیپرتوش مشعل توحید به ایران آوردجلوۀ روشن آن ماه شب چهاردهمقرص خورشید شد و رو به خراسان آورد#محمدجواد_غفورزاده #مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آلهشب است و مست سجده گشته احمدکه سر بر آستان حق بسایدامینِ وحیِ ذاتِ اقدس آمدکه غار را به شوق در بکوبدبه رادمردِ عاشقی بگوید؛بخوان به نام کبریا محمد !حرا گرفته رنگِ بی‌قراریتمامِ کوه گشته نقره‌کاریسبد سبد ستاره گِردِ غاریبه عاشقی که دارد اعتباریندا رسیده از خدای سرمَد؛بخوان به نام کبریا محمد !بخوان به نام آن‌که داده جانتنموده برتر از فرشتگانتخدای بی‌نظیر مهربانتگره گشوده است از زبانتزمان انتظارت آخر آمدبخوان به نام کبریا محمد !اگرچه نورِ ممتد است کعبهاگرچه بیت ایزد است کعبهغلامِ کوی احمد است کعبهحرا حرم ، محمد است کعبهکند طوافِ خطّ و خالِ احمدبخوان به نام کبریا محمد !بخوان خدای پاک و ذات حق راکه داده حالِ عاشقی عَلَق راز تیرگی درآورَد شفق رابه اسمِ رَبّکَ الّذی خَلَق را ،بخوان که آفتاب عشق سر زدبخوان به نام کبریا محمد !بخوان به اسم ربّ لایزالیکه نیست از برای او مثالیدمیده روح را به جسم خالیگرفته آسمان مکه حالیکه از تو نور ماه می‌درخشدبخوان به نام کبریا محمد !فرشته‌ها شدند هم‌نوایتبخوان ، به عرش می‌رسد صدایتزمینیان غبار و خاک پایتتمام اهل آسمان فدایترخَت دل از ستاره می‌ربایدبخوان به نام کبریا محمد#ابراهیم_سنائی#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آلهآمد از یثرب ندای اقرأ روح الامینآیه های نور نازل گشته بر ،کهف الحصینسجده بر محراب ابروی محمد آمدهختم آل المرسلین از یثرب احمد آمدهجمله ارکان جهان استاده بر فرمان اوآیه های عشق نازل شد به جان جان اواز حرا باران رحمت میرسد اینک ، بخوانبسم ربک ، بسم ربی ، بسم رب دو جهانهل أتی را جرعه جرعه ، نوش جانت میکنندنرم نرم اینک به خالق ، آیه خوانت میکنندمور شد ملک سلیمان ها به خاک پای تونور شد "إقرأ" میان آیه ی لبهای تواز حرا "إقرأ" به گوش آمد ، جهان آواز کردجبرییل امشب به بوی پیرنت پرواز کردخلعت پیغمبری باشد مبارک بر شمارحمت للعالمین از یثرب آمد سوی ماچشمه ی توحید لبهای تو جوشیدن گرفتآیه های رحمت و رأفت خروشیدن گرفتآسمانها نور پاشیدند بر نور خدامنجلی شد کوه نور امروز ، از غار حراسفره دار خالقی و دست تو حاجت رواستآیه های روشن تو،جلوه ی شمس و ضحی ستعید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلیناحمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین#نرگس_غریبی#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آلهعجب عشق و جلال و جبروتینفسهایِ زمین شد مَلکوتیشده سبزتر از سبز...همین سینه یِ خشکِ برهوتیوَ از عرش ندایی به سویِ فرش می آیدبنازم چه هُبوطی!!!محمّد لبِ خود باز نموده که بخواندکه با خواندنِ آیات غبار از دلِ دنیا بتکاندو از گوشه یِ لبهایِ خودش شهد و عسل رابه کام و لب و لعلِ همه یِ ما بچکاندوَ طعمِ خوشِ شادی و حقیقت طلبی رابه جانها بچشاندشده اُمِّیِ مکه  امینِ حرمُ اللهمَلَک مست شده با دمِ نابِ نبیُ اللهببین تاجِ رسالت به سرِ یارِ خدیجه چه می آیدولی شرطِ خدا چیست؟!... شهادتشهادت به غدیر و به علیاً ولیُ اللهشده اوّل و ختمِ سخنش یااسداللهملائک به صف و غرقِ شعف با گل و تبریک می آیندو هر کس که مبارک به نبی گفت رسالتجوابِ لبِ احمد فقط این شد...مدد یاعلی مولانبی ذکرِ گل و عقلِ کُل و ختمِ رُسُل... هُوتمنّایِ تمامیِ رسولان شده عشقشزمین کف زند از شادی و افلاک هیاهوکند با زدنِ طبل و دَف  سنج و دُهل... هُوتمامیتِ حق هدیه به مخلوق شد آرینبی... عِین و اُذن... وَجه و یدالله... به کُل... هُوفرود آمده از کوه  زِ توحید بگویدکه پنهان و عیان جلوه کند با دمِ... قُل... هُوهُواللهُ اَحد عشقاَحد عشق و صمد عشقمحمّد به همه یکسره تعلیم دهد عشقمدد عشق  مدد عشقخودِ عشق شماییشما عشقِ خداییرسولِ دو سراییامیرِ علیِ عالیِ اعلایِ وِلاییوَ قالِ خودتان است که از جنسِ حسینیهمان شاه که افتاده به راهی که شود آهنوایِ لبِ مادرنوایِ لبِ حیدرنوایِ لبِ پیغمبر و فُلک و فَلَک و ماهوَ طفلی به رویِ دستِ رباب است که هر بارکشد آه... به سرعترسد بر لبِ او شیر... مباداکه لب تشنه بماند رَضیعِ حرمُ اللهچه مویی... چه گلویی...به لبهایِ علی غنچه یِ لبخند که باز استرقیّه شود آراموَ شاد است به واللهدعا کن نشود حرفِ گلو و نوکِ تیری که می آیدخدا نگْذرد از حرمله تا روزِ قیامتبیا منتقمِ خونِ علی اصغرِ ارباب...بیا یوسفِ زهرا#حسین_ایمانی ]]> تاريخ و حماسه Mon, 27 Jan 2025 05:27:44 GMT http://asremrooz.ir/vdcevz8xwjh8eoi.b9bj.html دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر // عالم فدای حضرت موسی بن جعفر http://asremrooz.ir/vdcftydmvw6dj1a.igiw.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ روز 25 ماه رجب المرب مصادف است با سالروز شهادت باب الحوائج حضرت موسی ابن جعفر علیهماالسلام.ضمن عرض تسلیت به ساحت فرزند برومندش امام رئوف حضرت سلطان، علی ابن موسی الرضا علیه السلام و عرض تسلیت به ساحت حجت ابن الحسن العسکری روحی و ارواحناه فداه و نایب بر حقش اشعار زیر را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:#شهادت #امام_موسی_کاظم_علیه_السلامشادی رسید دورِ عبایم  پرید و رفتآمد میان مَحبَس و من را ندید و رفتجز غم کسی برای عیادت ندیده‌امهرکس رسید از تنِ من لاله چید و رفتبدکاره‌ای به پشتِ سرم گریه‌اش گرفتبوسید خاکِ پایِ منِ ناامید و رفتاصلا نیامده به سراغم در این قفسجز جان که عاقبت به لبانم رسید و رفتمی‌خواستم به خواب رضا را بغل کنمچشمم که گرم شد زد و خوابم پرید و رفتسندی دوباره آمد و پهلوی من گرفتپا را گذاشت بر روی مویی سپید  و  رفتپا را گذاشت  ناله‌ی ساقِ مرا شنیدماند آنقدر  که دادِ مرا هم شنید و رفتزنجیرِ کهنه‌ایست فرو رفته  در گلومزنجیر را به دست گرفت و کشید و رفتبر تخته‌ای که می‌بَرَدَم کاش حک کنیداین پیرمرد دختر خود را ندید و رفتاُفتاده‌ام به یادِ یتیمانِ جَدِّ خود طفلی که زود داغ اسیری چشید و رفتوقتی که گفت عمه عَلَیکُنَّ بِاالفَراراز خیمه‌گاه شعله گرفته دوید و رفتاما چه زود سرخْ سواری از او گذشتدستی رسید و لاله‌ی گوشش درید و رفتآمد شکایتش به عمو‌جانِ خود کندیک سنگ ناگهان نفَسش را برید و رفت...#حسن_لطفی#شهادت#امام_موسی_کاظم_علیه_السلامکلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بودبه وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بودچنان آئینه‌ی « والکاظمین الغیظ» شد حلمشکه در خندیدنش آیات رحمانی مصور بودربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کردکه تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بودکرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بودبرای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج راکسی که روزی عالم به یمن او مقدر بودزبان روزه شب میکرد صبحش را میان بندو شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بودغلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفتکه زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بودیهودی زاده‌ای که دم به دم آزار داد او رامیان سینه‌اش بغض علی از فتح خیبر بودشکستند استخوانش را و رویش شد کبود اماتمام غصه‌اش از روضه‌ی پهلو و مادر بودخداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردندخداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود#میثم_کاوسی#شهادت#امام_موسی_کاظم_علیه_السلامدل مبتلای حضرت موسی بن جعفرعالم فدای حضرت موسی بن جعفرقلب تمام شیعیان گردیده امروزماتمسرای حضرت موسی بن جعفراشک از دو چشمم گشته جاری چون رسیدهروز عزای حضرت موسی بن جعفراین روز و شب کاری ندارم من به غیر ازگریه برای حضرت موسی بن جعفرمرغ دلم پر می زند امشب به سویصحن و سرای حضرت موسی بن جعفردوزخ نخواهد رفت آن چشمی که باشدگریان برای حضرت موسی بن جعفرمادربزرگم بارها حاجت روا شدبا سفره های حضرت موسی بن جعفرنالایقم اما درون سینه دارمشوق لقای حضرت موسی بن جعفرمثل شهیدان کاش من هم هستی ام راریزم به پای حضرت موسی بن جعفربا یاد صحن کاظمینش پر گرفتمدر روضه های حضرت موسی بن جعفرمی بُرد دشمن کاش در کنج سیه چالمن را به جای حضرت موسی بن جعفردر گوشه زندان دل سنگ آب می شدبا ناله های حضرت موسی بن جعفرحتی غل و زنجیر هم خون گریه می کردوقت دعای حضرت موسی بن جعفر#مهدی_شریفی#شهادت#امام_موسی_کاظم_علیه_السلامسرش گرم ِ عبادت بود و کارش خواندنِ قرانتمام روزهایِ هفته در هر گوشه از زندانزمین غرقِ تحیّر از خضوعِ سجده اش دائمدر و دیوار، از نورِ قنوتش آن به آن؛ حیرانبه ظاهر دست و پایش در غل و زنجیر بود امابدونِ إذنِ چشمانش نمی بارید که بارانمسلمان میشد و میرفت بعد از صحبتِ با اوکنارش لحظه ای میشد اگر که کافری مهمانخودش از رنج؛ رنگش زرد بود اما پس از لبخندغذایش را تعارف کرد در زندان به این و آناگر چه دست و پایش زخم و ردّی از کبودی داشتخودِ باب الحوائج بود؛ بر هر دردِ بی درمان فدای قدّ و بالایِ نحیفش که اذان گفت وشد از سرسختیِ غل هایِ سنگین؛ قامتش لرزانبه رویِ تکه ای از بوریا با اشک خلوت داشتبه زیرِ تابش ِ خورشید با یک داغ بی پایانبرایِ غارتِ پیراهن و انگشت و انگشتربرای جدّ عطشانش، برای پیکرِ عریانبه رویِ سینه می کوبید با دستانِ در زنجیربه یادِ عمه جان-زینب(س)، به یادِ "شام" شد گریانزمانِ احتضارش با شکنجه سخت تر جان دادزمانی که به جدّش ناسزا میگفت زندانبانبه مکرِ سندیِ إبنِ شاهک ملعون رها افتادتنش رویِ پلِ بغداد...در بینِ گذر...عطشان!#مرضیه_عاطفی#شهادت#امام_موسی_کاظم_علیه‌_السلامکنج زندان شده روشن به دعای سحرم گرچه تاریکی محض است همه دور و برم خواستم خلوت و سِیر و سفرِ عرش و کنونچند سالی است که سجده است انیس سفرمچند سال است که اولادِ غریبم همگیچشمشان مانده به در تا که بیاید خبرم چه کنم با که بگویم چقَدَر دلتنگمکاش می شد که رضایم بنشیند به برم  در سیه چال بلا راه نفس نیست که نیستجز خدا با که بگویم که چه آمد به سرمنه هوایی نه غذایی ، هدف خصم این است:آنقَدر آب شوم تا که نماند اثرملاله لاله گل سرخ از بدنم می ریزدزخم شد از غل و زنجیر همه بال و پرمکاش اسیری به سیه چالِ مسلمان بودماین یهودی نکند رحم به چشمان ترممی زند هر شب و هر روز مرا ، می دانم.......جان سالم به وطن از دلِ زندان نبرمتازیانه زدنش کشت مرا ، پیرم کردتیره و تار شده هر دوجهان در نظرمسر من بر سرِ زانوی رضا بود رضاآن زمان که پسرم دید دگر محتضرمجان به قربان امامی که به صحرای بلاگفت ای اکبر من ای پسرم ای جگرمای تنِ غرق به خون آمده بابا برخیزخیز بابا که تو را خیمه ی عمه ببرمهفت بار از جگرم ناله و فریاد زنم: پسرم ای پسرم ای پسرم ای پسرم#مجتبی_شکریان#شهادت#امام_موسی_کاظم_علیه_السلامبه جنت فاطمه گرید به زندانی که من دارمدلش سوزد بر این اندوهُ سوزانی که من دارمندیده دیده‌ی انسان ستم‌هایی که من دیدمنبرده راه انسانی به زندانی که من دارمسحر با تازیانه میکند بیدار بختم رابه رویم میزند سیلی نگهبانی که من داردبه پایم بوسه زد زنجیر و خون جوشیده از پایمزمین خونرنگ گردیده از احسانی که من دارماگر معصومه‌ام آید به دیدارم شود گریاناز این احوال غمبار و پریشانی که من دارمدو چشمم بس که میبیند سیاهی‌های سلولمکند گریه بر این ایام ظلمانی که من دارممن آن صیدم که صیادم نبرده هیچ، از یادمستم‌ها دیده‌ام از دست دربانی که من دارمبه سختی دیده بگشودم که بینم من رضایم راکنار خود در این لحظات پایانی که من دارممحمد حسین علیرمضانیسرو شکسته ]]> تاريخ و حماسه Sat, 25 Jan 2025 16:26:41 GMT http://asremrooz.ir/vdcftydmvw6dj1a.igiw.html تایید هویت دو شهید انتظامی فارس پس از ۱۶سال http://asremrooz.ir/vdcdzf0snyt0on6.2a2y.html به گزارش عصر امروز، سردار رهام بخش حبیبی فرمانده انتظامی استان فارس به همراه تعدادی از معاونان با خانواده شهیدان تازه تفحص شده فراجا میثم زارع و علیرضا زارع دیدار کرد.وی در این دیدار‌ها گفت: شهدا با ایثار و فداکاری‌های مثال زدنی شجاعانه در راه اعتلای امنیت و آرامش کشور تا پای جان ایستادگی کردند؛ مرز‌های ایران اسلامی به برکت رشادت‌ها و غیرتمندی غیورمندان کشورمان که تحت عنوان مرزبان در خط مقدم تأمین امنیت کشورمان در حال جانفشانی هستند، از امنیت کامل برخوردار است.مراسم تشیع و تدفین این شهیدان والا مقام متعاقبا اعلام خواهد شد.در پی حمله گروه تروریستی جیش الظلم به «پاسگاه مرزی 181 شمس» سراوان استان سیستان و بلوچستان (بیست و چهارم خردادماه سال 1387) 16 نفر از جمله دو سرباز وظیفه به نام‌های علیرضا زارع و میثم زارع به اسارت عناصر این گروه تروریستی درآمدند؛ پس از 16 سال با انجام اقدامات اطلاعاتی بقایای پیکر این شهدا کشف و با انجام آزمایش DNA هویت آنان تایید شد. ]]> تاريخ و حماسه Thu, 23 Jan 2025 05:17:12 GMT http://asremrooz.ir/vdcdzf0snyt0on6.2a2y.html ناوشکن اطلاعاتی «زاگرس» به ناوگان دریایی ارتش ملحق شد http://asremrooz.ir/vdcai6neu49ny01.k5k4.html به گزارش عصر امروز، با حضور سردار سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح، سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده‌کل ارتش، نخستین ناو اطلاعاتی ـ سیگنالی کشور با نام «زاگرس» به ناوگان جنوب نیروی دریایی ارتش ملحق شد.در این مراسم امیر عزیز نصیرزاده وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش و جمعی از مقامات ارشد نیروهای مسلح حضور داشتند.بر اساس این گزارش؛ ناو اطلاعاتی ـ رزمی زاگرس به‌همت جوانان و نخبگان کشورمان در داخل ساخته شده است و نیازهای نیروی دریایی ارتش  را در ابعاد و اشراف اطلاعاتی در راستای امنیت دریایی تأمین می‌کند. ]]> تاريخ و حماسه Wed, 15 Jan 2025 12:33:00 GMT http://asremrooz.ir/vdcai6neu49ny01.k5k4.html در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند! // وقتی که هست بر همه مشکل‌گشا علی http://asremrooz.ir/vdcgxq9wxak9tu4.rpra.html به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ 13 رجب سالروز میلاد آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت، مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، مولانا امیر المومنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) را به ساحت قدسی بقیت الله العظم ارواحنا فداه و نایب بر حقش تبریک و تهنیت عرض نموده و بهترینها را برای شما خوانندگان عزیز آرزو  می نماییم.در همین خصوص اشعاری چند از برخی از شعرا را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلامعمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی:«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»...من کیستم که بر سر خوانت بخوانی‌ام؟شاهان عالم‌اند به خوانت گدا، علی...در راه عشق، غیر علی در میانه نیستاز ابتدا علی‌ست و تا انتها علی...با مهرش از عدم به وجود آمدیم مایعنی که هست رمز فنا و بقا علیچون خیر و شر رقم به یدالله می‌خوردحُسن‌القضاست از پس سوءالقضا علیدر حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند!وقتی که هست بر همه مشکل‌گشا علیعالم تمام خصم و فقط دوست حیدر استخلقی غریبه‌اند و فقط آشنا علی...خیبرگشا علی‌ست علی، ای خوشا علی!مرحب‌فِکَن علی‌ست علی، مرحبا علی!دل می‌برد به غمزه، ز خیل دلاورانوقتی زند به خوان دلیری صلا علیدر گویش ملائکه تغییر می‌کندحَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علیمی‌ایستند خیل ملائک به حرمتشهرچند می‌نشست روی بوریا علیارض و سما به دور علی چرخ می‌زنندفرمانبر است عالم و فرمان‌روا علی...هرچند ناخنش به فلک سر به سر رودبا کودکی یتیم رود پا به پا علیاز یُمن طلعتش همه را عفو می‌کنندآید اگر به جلوه به روز جزا علیهرگز نبوده است جدا از علی، خداهرگز نبوده است جدا از خدا، علیمشعر علی و کعبه علی و منا علیزمزم علی و مروه علی و صفا علیحیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضیصفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علینوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفیسرّ ظهور یک به یک انبیا علی...او را شناخت شام عروجش نبی که دیدصاحب سخن خداست و صاحب صدا علیآن شب که فاصله دو کمان بود تا خداخود را رسول گرم سخن یافت با علیچون روز روشن است پس از لیلة‌المبیتتنها یکی‌ست با نبی اهل وفا؛ علی... در کوچه شد ز جور، قدش گر دو تا علیدر خانه بود مِهر بتولش عصا علی... چشم خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی شیر خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟کز غم به حِرز او ببرد التجا علی وجه خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟کز عالمی کند به رخش اکتفا علی می‌خواستم که مدح علی سر کنم، ولیتا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمینوقتی که گفته حضرت او را ثنا علی گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمهگوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علیشادم که جز ولای تو و مهر فاطمهچیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی! عمری‌ست گفته‌ایم فقط «یا علی مدد»آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی!#محمود_حبیبی_کسبی#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلامروزی که پا به عرصه‌ی دنیا گذاشتیمبر هر چه غیر عشق علی پا گذاشتیمسرهای خویش را به امید کرامتشبرخاک او به چشم تمنا گذاشتیموقتی که میرسیم به صحن ابوترابانگار پا به عرش معلی گذاشتیمدر اولین زیارتمان قلب خویش را مابین کوچه‌های نجف جا گذاشتیممستی نداشت دیدن انگور بر ضریحاین رسم نیک را به جهان ما گذاشتیمباید مودبانه صدایش کنیم پسماقبل مرتضی علی «آقا» گذاشتیمدیدیم بوتراب امام است؛ دیده راهر طور در تمام زوایا گذاشتیمعمریست در فراق علی زمان خویشمابین لحظه‌های خوشی «نا» گذاشتیمهیهات اگر که گفته شود مثل کوفیانمولای خویش را تک و تنها گذاشتیم#میثم_کاوسی#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلامموجیم تا به سینه‌ی ما جز و مد که هستما عاشقیم ، عشق نفس می‌زند که هستآری خدا ندیده‌ام اما مقابلم آیینه‌ای برای خدای اَحد که هستدنبال قبله بودم و گفتند  کعبه نه...ایوان طلایِ شاهِ نجف تا ابد که هستشیر‌زنی که شیر خدا آورد کجاست؟ فرمود مکه فاطمه بنت‌اسد که هستدین من است دین ابو طالب ای جهاناین اعتقاد ماست قسم بر صمد که هستگفتند عرش لایق تو نیست گفته‌ایمقلبی میان سینه‌ی ما می‌تپد که هستسنگ تو می‌زنیم بر این سینه تا ابدحتی اگر به پات بمیرم لحد که هستما هیچ ، با رسولِ‌خدا وقتِ سختِ جنگمی‌گفت جبرئیل  علی‌جان مدد  که هستخاکیم اگر ، حرارت طوفان گرفته‌ایمگفتیم یا‌علی مدد و جان گرفته‌ایمتا هست عشق و رایحه‌ی بی کرانی‌اتما را نوشته‌اند اویسِ یمانی‌ات تو صاحبِ تمامِ جهانی ، عجیب نیستموسی نموده وقت جوانی شبانی‌اتتیغی زدی و آنهمه لشگر  دونیمه شدجانم فدای سر زدنِ امتحانی‌اتمی‌خواستی که ذوالفقار کمی گرمتر شوددید آسمان  شروع شده میدان تکانی‌اتتو تازه سرد بودی و لشکر به جوش بودکارش نمی‌کشید به آتش فشانی‌اتخیبر کجا و آن طرف کهکشان کجادر را بگیر با رجز پهلوانی‌اتجمع‌اند جبرئیل و خدا و پیمبرشتا حَظ برند موقع قلعه پرانی‌اتنشناخت جز خدا و پیمبر تو را کسیره بسته است هیمنه‌ی لَن‌تَرانی‌اتعالم کجا و نفس پیمبر شناختنباید روند در پی قنبر شناختنکعبه نَه  رویِ توست دلیل  طواف‌هاایوان طلاست معبدِ این اعتکاف‌هاما از شرابّ تاک ضریحت چشیده‌ایممائیم و عمر و سرخوشی و این خلاف‌هابا انبیا مقایسه‌ات هم نمی کنیم از عرش تا به فرش بود اختلاف‌هاتقصیرشان نبود به تو سجده کرده‌اندعمری نموده‌اند از این اعتراف‌هاتا نُطق می‌کند دو دمِ ذوالفقارِ تولالند لالِ لال ، اهالی لاف‌هاوقتی که می رسی و زمین لرزه می‌شود راهی نمانده است به غیر از قلاف‌هاآرامتر بزن ملک‌الموت هم رسدگم کرده است ردِ تو را در مصاف‌هابا عَمرو وَد  رسید تمامی کفر و شرکبا عَمرو وَد پرید سر اختلاف‌هادست خدا نوشت امیرِ همه علی استبا مرتضاست فاطمه با فاطمه علی استما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌هاما را ببر به  خاطره‌ای از کتاب‌هاهرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد استپهلو تُهی نموده‌ای  از رخت خواب‌هاهرگز ندید دیده‌ی لیل و نهار‌هاچون لیلت‌المبیتِ علی در حساب‌هایک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بودشامی که بود دور و برت التهاب‌هادر بستر برادر خود تا سحر بخوابای خوابِ تو عبادتِ اُمُ‌الکتاب‌هاتو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفرنیزه به دست  گِردِ تو همچون سراب‌هامکه شنید ناله‌ی واویلتایشاناین حیدر است حضرت عالی جناب‌هاتنها امیر ، نقش تو را تیشه می‌زندوقتی که بُت تراش کند انتخاب‌هاما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز#حسن_لطفی#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلامشکر خدا غیر از علی دلبر نداریمما جز نجف میخانه ای دیگر نداریمشد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زدپس خوش به حال ما که جز حیدر نداریمدست زمانه هر چه آرد بر سر مادست از علی و بچه هایش بر نداریم ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماستجانان به غیر از جان پیغمبر نداریمکوری چشم نحس ها بین عددهااز سیزده اصلا مبارک تر نداریم شکر خدا که های و هوی ماست حیدرمانند کعبه آبروی ماست حیدرباید که باشد در دو عالم بی برابرپیغمبری که چون علی دارد برادراینها که در مدح علی گفتند و گفتیمحتی نباشد ذره ای از مدح قنبرمدح علی مرتضی دارد شنیدنیا از خدا یا فاطمه یا که پیمبرهر کس که در این چند روز عمر دارد مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادرلعنت به هر دین و مرام و مسلکی کهدارد امیرالمومنینی غیر حیدرشاهی که نامش زینت عرش اله استبا انبیا حتی قیاسش اشتباه استاز قبل این خلقت فقط حق با علی بودمثل خدا پیدای نا پیدا علی بوددر آن زمانی که نه دنیا بود و نه دیندنیا و دین حضرت زهرا علی بودبا خط زهرا سر در ِ جنت نوشتنداینجاست تنها جای هر کس با علی بوددر هر نفس ذکر همه صاحب نفس هاهو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بودای کاش در دنیا به جای مولوی هاگوش همه بر امر مولانا علی بودمولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات استتنها علی تنها علی راه نجات است بر منکران حیدر کرار لعنتبر هر که با مولا ندارد کار لعنتبر هر کسی که با فلانی و فلانی در طول این تاریخ گشته یار لعنتبر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویرشد جانشین احمد مختار لعنتبر آن مسلمان که نباشد با دل و جاناز دشمنان مرتضی بیزار لعنتتا که خدا باشد خدا بر هر که داردبا شیعه حیدر سر ِ آزار لعنتما بچه های حضرت دلدل سواریمچشم انتظار انتقام دوالفقاریمما زیر دین رحمت نهج البلاغه جان ها فدای نعمت نهج البلاغه ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستیوقتی که داری ثروت نهج البلاغه داریم دریا باز دنبال سرابیمعالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه جز دین فروشی چاره ای دیگر نداردهر کس نداند قیمت نهج البلاغه جان علی هر چه در این عالم کشیدیمباشد فقط از غربت نهج البلاغه شرمنده ایم از این که روی منبر ماخالی است جای صحبت نهج البلاغهآن قدر گل پرپر شده در خاک ایرانگردیم تا ما ملت نهج البلاغه راه رهایی نهضت نهج البلاغه استرمز فرج خط به خط نهج البلاغه است#محمد_حسین_رحیمیان#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلامخواندن از محبوب خود منبر ندارد احتیاج عشق بازی شعرهای تر ندارد احتیاجمی نخورده عاشقانش امشب ازخود بی خود اندمست مستان ساقی و ساغر ندارد احتیاج یک نسیم از سوی گیسوی نگارم کافی استبزم امشب نافه و عنبر ندارد احتیاج در سر مرغان بامش حسرت پرواز نیستیاکریم جلد اینجا پر ندارد احتیاج فقر را از صاحبش هرشب گدایی می کندعبد مولا کیسه های زر ندارد احتیاج هرکه دارد سایه ی لطف علی را بر سرشمطمئنم به کسی دیگر ندارد احتیاج مثل پیغمبر که وقتی مرد میدانش علی ستدر میان معرکه لشگر ندارد احتیاج نیمه ی ماه رجب شد اعتکافش واجب استزادگاه مرتضی قطعا طوافش واجب است عید میلاد علی عید سعیدکعبه است آن که به پابوسی اش اول رسیده کعبه است کعبه را از لات و عزی و هبل خالی کند مرتضای بت شکن تنها امید کعبه است خشت خشت اش از علی گوید سخن بیت الحرامکودک بنت أسد تنها نوید کعبه است اینکه از دیوار بشکافد برای مرتضی اولین و بهترین کار مفید کعبه استاز جلالش از شکوه اش مکه می لرزد به خودشاهد حرفم تکان های شدید کعبه استسنگر شیر خدا بودن به امر ذات حقبی گمان از افتخارات جدید کعبه است میتوان فهمید از " سَمَّتنی اُمّی حِیدَرَه "حیدر کرار سردار رشید کعبه است جز به روی او برای هیچ کس در وا نشدپس علی بن ابیطالب کلید کعبه است سال های سال مشتاق طواف کعبه ایمبیشتر از هر کجا محو شکاف کعبه ایم جبرئیل از مقدم پاکش بشارت می دهد عالمی را مژده ی جشن ولادت می دهد از " لِیُذهِب عَنکُمُ الرِّجس " اینچنین پیداست کهبا نگاه خود دل ما را طهارت می دهد نور قرآن در دلش ؛  " قَد اَفلَحَ..." روی لبش به رسول اللهی احمد شهادت می دهد هم امیرالمومنین با حق و هم حق با علی ستمرتضی سر تا به پا بوی عدالت می دهد گر علی روزی به کرسی قضاوت رو کند به خطاکاران به یک اندازه فرصت می دهد هادی شهر است و دنبال هدایت کردن است چادر زهرای خود را گر امانت می دهد قصه وارونه ست در واقع خلیل بت شکن به علی بن ابیطالب شباهت می دهددر رکوع خود به سائل بذل و بخشش می کنداهل بیت اش را به این الطاف عادت می دهد من صد و ده تا گره وا می کنم با نام او بی گمان نادعلی همواره حاجت می دهد محشر آن وقتی تماشایی ست که آقای مندوستان خویش را اذن شفاعت می دهد آخرش یک روز خواهم رفت ایوان نجف ِآخرش یک روز توفیق زیارت می دهد هدیه ی روز پدر جان را کنم تقدیم او هر چه دارد شیعه در راه ولایت می دهد در میان قلب هر جنبنده ای یاد علی ست آفرینش در میان مشت مقداد علی ست دسته دسته راهبان هم بی قرار ایلیابا رسولان اولوالعزم اند یار ایلیا یوسف و الیاس و ابراهیم و اسماعیل و نوحهود و ادریس نبی میراث دار ایلیاابر و باد و ماه و خورشید و فلک در گردش اند از همان روز نخستین بر مدار ایلیا خط به خط هر خطبه ی نهج البلاغه خواندنی ستدر عجب اندیشه ها از شاهکار ایلیا جمله جمله در میان هر کتابی رخنه کردواژه در واژه کلام استوار ایلیاحضرت موسی کلیم الله ارادتمند اوحضرت عیسی بن مریم دوستدار ایلیا صد هزار انجیل امشب رونمایی میکنیماز حواریون مجنون دچار ایلیا مثل فردای فرج فردای رجعت دیدنی ست انبیا و اولیا چشم انتظار ایلیا مسیا ، طیطه و شبر و شبیر و سوشیانسعالمی ریزه خور ایل و تبار ایلیامرد و زن ؛ پیر و جوان هر شب گدایش می شوند انبیا در حشر محتاج عطایش می شوند در سلوک حیدریون در مرام شیعیان غیر نان مرتضی باشد حرام شیعیان با طلوع آفتاب از شوق هر یکشنبه ای می رود سمت نجف ذکر سلام شیعیان یاعلی روی لب ما تا قیامت باقی است یا علی تسبیح صبح و ظهر و شام شیعیان اشهد ان لاامیرالمومنین الا علی پر کند افاق را تکیه کلام شیعیان جز علی بن ابیطالب به شخصی دل مبند تکیه بر شاه نجف رمز دوام شیعیان همتی کن شامل " کونوا لنا زینا " شوینیست غیر خیرخواهی در پیام شیعیان#علیرضا_خاکساری#ولادت #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام آمدم باز کنم چشم پر از باران راو به عطر نجف آغشته نمایم جان راآمدم در طلب سورۀ والشمس و ضحییک دل سیر تماشا کنم این ایوان راآدم و نوح و محمد به حرم آمده‌اندتا به الگوی علی شرح دهند انسان راآیه آیه همه جا مدح علی می‌خواندندای دل غافل من باز بخوان قرآن راأَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ؟جز علی کیست که روشن کند این برهان راخواستم شمّه‌ای از رزم علی بنویسمنتوانم که به تصویر کشم طوفان رااو که از بدر و احد، خیبر و خندق آمدتا به شمشیر دودم مسخ کند شیطان را...شاخص عدل الهی بُوَد و می‌سنجندبه ترازوی مساوات علی، میزان را...آنچه گفتیم فقط قطره‌ای از دریا بودمن که نشناختم آن وسعت بی‌پایان را#محمد_غفاری ]]> تاريخ و حماسه Mon, 13 Jan 2025 12:48:32 GMT http://asremrooz.ir/vdcgxq9wxak9tu4.rpra.html