به گزارش
سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ آخرین روز ماه صفر مصادف است با سالروز شهادت سلطان ایران زمین، غریب طوس مولانا علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه السلام.
ضمن عرض تسلیت به ساحت قدسی حجت ابن الحسن ارواحناه فداه و نایب بر حقش وشما خوانندگان عزیز اشعار زیر را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلامصحن هایت بهشت این دنیاست
چون حریم تو جنت الزهراست
کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست
چون نسیمش نسیمِ کرببلاست
درحرم هرغروب ،بی تابم
یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور وبرت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی زکوچه بال وپرت
سرِ پا بودی وزمین خوردی
ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یادِ گودالِ کربلا هستی
کِی گرفتار عده ای مستی
بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد
جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هرطرف میبُرد
گُل لبهاش با لگد پژمُرد
نیزه داری گلویِ او آزُرد
عده ای صبر ِ خواهرش بُردند
دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد
وقت دیدار، نیمة شب شد
از حسینی که نامرتب شد
حنجری پاره سهم زینب شد
چه حسینی مرمل بدماء
چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر
نیمه شب خواهرآمد و مادر
دوزنِ مو سپید ویک پیکر
وانمودند تا زسر معجر
ناگهان ساربان زراه آمد
بهرِ غارت به قتلگاه آمد
قاسم نعمتی
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلام
غربت شاه خراسان روضه خوانم كرده است
واژه واژه شعر من را نذر سلطان كرده است
نذر مولاي سرير ارتضا شمس الشموس
مي تپد قلبم به عشق ديدن سلطان طوس
پر كشيده اين دل دريايي ام تا مشهدش
برده دل را صحن زيباي رضا و مرقدش
مرقدش باشد مطاف اولياء و أنبياء
صحن بوسش حضرت جبريل با ذكر رضا
هم گدا و هم توانگر خاك بوسان درش
هر كه مي گويدرضا دست عنايت بر سرش
عود مي گويد رضا ، موعود مي گويد رضا
مادري در پنجره فولاد مي گويد رضا
نور مي گويد رضا، مستور مي گويد رضا
يك مسيحي در حرم با شور مي گويد رضا
كيست اين اقا ولي نعمت ايرانيان
جاي جاي صحن او بوسه گه صاحب زمان
بندگي در اين حرم تفسير و معنا مي شود
و همين جا حضرت عيسي مسيحا مي شود
صحن سقا خانه اش دل را هوايي مي كند
عاشق ارباب را كرب و بلايي مي كند
هر كسي دَارد گره در اين حرم وا مي شود
با نگاهش كور مادر زاد بينا مي شود
كور بينا مي شود نقاره خانه مي زند
تا حرم زيبا شود نقاره خانه مي زند
صحن گوهر شاد او دل از دل من برده است
هر دل بي مهر او دل نيست بي شك مرده است
مهربان است و خداي مهربانيها رضاست
پاره قلب أميرالمؤمنين و مصطفي است
من چگونه وصف ان شاه كرامت را كنم
وصف بي مثل رضا شمس امامت را كنم
گفت سلمان افتخار من غلامي رضاست
شيعه مولا رضا محبوب قلب مرتضاست
قاسم قاسمي بيدهندي (سلمان)
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلامدر این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی
کم نیست در صحنت نفس های مسیحایی
هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد...
اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی
از کودکی با پنجره فولاد مانوسم
وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی
از آب سقاخانه هر کس خورده ، می فهمد
زمزم ندارد این چنین آب گوارایی
وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر
در صحن غوغا می شود آن هم چه غوغایی
وقتی برای دستگیری می رسی از راه
صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی
حاجات سائل را نگفته می دهی، یعنی
در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی
چشم انتظارت می نشینم در صف محشر
بی شک به دیدار منِ سرمست می آیی
احسان نرگسی رضاپور
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلامبا خودم یک کوله باری از گناه آورده ام
بر امام هشتمین امشب پناه آورده ام
چون که میدانم جلا میبخشد او بر جان و دل
قلبی از سنگ و سر و رویی سیاه آورده ام
من گدایی خسته و درمانده و خار و بدم
با همان حال گدایی رو به شاه آورده ام
خسته و شرمنده ام از این همه بار گناه
با خودم بر حال خود صد حیف و آه آورده ام
قطعه ای هست از بهشت این بارگاه معنوی
رو به سوی قرص نورانی ماه آورده ام
دست خالی آمدم ای شاه خوب و مهربان
با خودم پرونده ای پر اشتباه آورده ام
وحید زحمت کش شهری
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلاممن دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو
از هر دری من رانده ام ، من رانده ی وامانده ام
یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟
حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو
استاد علی انسانی
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلام#عبا که بود!؟ همان که به #وقت_اهل_کسا
بلند شد که بگوید، که بود #آل_عبا...!
همان #عبا که #حَجَر را میان خود دیده
رسیده با #ید_بیضا به #عالیِ_اعلی
همان #عبا که به اشک و عرق، #علی با آن
رساند، خوشه انگور و لیفه ی خرما
همان #عبا که به سر کرد #فاطمه گاهی
به جای #چادر_خاکی به #بیتالاحزان ها
همان #عبا که #حسن بارها به مردم داد
و مایه ی برکت بود و #بوریای_شفا
#عبا به #کربوبلا، چادری ست خاک آلود
که روضه ی پسری بود پشت آن پیدا
همان عبا که #علی را رساند تا خیمه
همان عبا که چه ها کرد #روز_عاشورا!
#عبا همیشه در این خاندان، بجا بوده
چه قصه ها که نوشته خدا برای #عبا
#رضا به #نیشابور آمد و عبایش دید
#حدیث_سلسله را که... نگفت غیر خدا
#عبای او تاریخ است و معرفت، یعنی
دو زندگی، جان دارند در #عبای_رضا
یکی که آرزوی شاعری ست چون #دعبل
که شعر خواند و گرفت از امام، آن #صله را
یکی به وقت رسیدن به خانه اش از قصر
همان #عبا که به سر داشت #یوسف_زهرا
همان #عبا که #اباصلت دید و بر سر زد
همان #عبا که شد از لخته های خون، دریا
#محمد_عابدی
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلامساحتِ عرش ، غرق غم ها بود
جگری در حصار سَمها بود
ناله ی او به آه بند شده
دادِ انگورها بلند شده
هرچه را خورده بود ، پس می زد
من بمیرم! نفسنفس می زد
هی نشست و بلند شد در راه
تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه!
آه! با مادرش چه بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
خاتمِ عشق بی نگین افتاد
با سر و صورتش ، زمین افتاد
در دل شیعه ها شرر انداخت
با عبایی که روی سر انداخت
سینه ی او مسیر سوختن است
اثر زهر ، تشنهلب شدن است
لااقل داده اند تسکینش
پسرش آمده به بالینش
این غریبی که سخت ، بیحال است
کُنج حجره به یاد گودال است
یاد آن تشنهای که عریان شد
بدنش پایمال اسبان شد
باز هم شکر پا نخورده تنش
نوک نیزه نرفته در دهنش
قدرِ یک نصفه روز پیر نشد
شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد
پای قاتل در آستانش نیست
زجر دنبال دخترانش نیست
همسرش این همه عذاب نداشت
خواهرش غصه ی حجاب نداشت
اهل بیتش ندیده بددهنی
وسط بزم مِی نرفته زنی
#بردیا_محمدی
#شهادت #امام_رضا_علیه_السلاممانده ام مثل کجا می شود ایران بی تو
یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو
مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند
نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو
در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم
چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو
حرف دیروزم و امروزم و فردای من است
کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو
ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم
مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو
رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم
حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو
آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد
شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟
به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق
هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو
باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما
هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو
مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم
نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو
#حسن_کردی