به گزارش
سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز؛ سحرگاه جمعه ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ سردار قاسم سلیمانی در حمله مستقیم نیروهای آمریکاییها در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. در این حمله، ابومهدی المهندس، فرمانده حزب الله عراق و قائم مقام بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) و شمار دیگری از رزمندگان عراقی و ایرانی نیز به شهادت رسیدند.
در همین خصوص شعرای ایرانی نیز همگام با مردم دین خود را به این اسوه مقاومت ابراز نموده که بخشی از این ابیات را در زیر ملاحظه می نمایید:
#سردار_دلها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی زمان! به هوش آ، زمین! خبردار
که صبح برخاست، صبح دیدار
چه صبح نابی! چه آفتابی!
چقدر روشن، چقدر سرشار
قسم به والشمسهای قرآن
قسم به فانوسهای بیدار
قسم به از بندِ خویش رَستن
قسم به مردان خویشتندار
قسم به والعادیات ضبحا
قسم به آیات فتح و ایثار
قسم به بامرگزیستنها
به ایستادن میان رگبار
چه فرق دارد دمشق و غزه
عراق و ایران؟ یکیست پیکار
بلند بادا همیشه نامت
سرت سلامت سلام سردار
به جز تو اینسان، به جوهر جان
که داده پاسخ به أینَ عمّار
اگرچه بالاتری از آنان
به سرو میمانی و سپیدار
به یار میمانی و سپاهش
به سیصد و سیزده علمدار
خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست
خوشا اگر چون تو، هرچه دیندار
نه دینِ در شب گریختنها
نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار
تو سیفالاسلام روزگاری
ولی نه از دینِ خود طلبکار
به خویش میپیچی از لطافت
به پای طفلی اگر رَوَد خار...
تو اهل اینجا نه! از بهشتی
تو اهل پروازی و سبکبار
نه اهل آن سجدههای سطحی
نه اهل آن روزههای شکدار
قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو
قسم به این زخمهای بسیار
بلند بادا همیشه نامت
سرت سلامت سلام سردار
#میلاد_عرفانپور
#سردار_دلها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دِهشَت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقانزاده... از فضل پدر مهریست در جانت
که میروید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آنسان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
چه خوش رم میکند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجّیل است هر سنگی که برداری
دلت را سربلندیها، سرت را سربهزیریهاست
خوش آن معنا که بخشیدهست چشمانت به سرداری
ز ما، در گریههای نیمهشب یاد آور ای همدرد!
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری
#علی_محمد_مؤدب
#سردار_دلها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بیکرانی مانده است
در تنور سینهها آتشفشانی مانده است
مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است
حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است
تازگیها هرطرف رو میکنی روز خداست
مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست
حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست
با علی همراه شو، میزان علی مرتضاست
غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است
ای خمینیباوران! دنیا جمارانی شدهست
ای مسلمان! وقت تجدید مسلمانی شدهست
شهر را یکروز میبینی چراغانی شدهست
کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شدهست
منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است
نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد
دشمنی بسیار و فتنه بیحد و بدعت زیاد
بزدل و کجفهم و سازشکار و بیغیرت زیاد
کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم! عزّت زیاد!
در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است
حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین
خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین
لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا... حسین
هرکه عزم کربلا دارد بگوید «یا حسین»
بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است
#مهدی_جهاندار
#سردار_دلها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی افتخار ايرانى ؛قاسم سليمانى
ازتبار سلمانى ؛ قاسم سليمانى
تو مدافع دينى ؛ مرد رزم و ائينى
غرق شور وايمانى؛ قاسم سليمانى
در اطاعت از رهبر ؛این سلاله حيدر
شک نمى کنى آنى ؛قاسم سليمانى
وقت مشکلات خود؛ درتوسلات خود
آه، روضه مى خوانى قاسم سليمانى
نصرت از خدا خواهى ؛متکى به الهى
در پناه قرانى؛ قاسم سليمانى
نام تو به هر تحليل ؛خواب شوم اسرائيل
شیر مرد دورانى ؛ قاسم سليمانى
اى ستون حزب الله ؛اى رفيق نصرالله
يار مرد لبنانى؛ قاسم سليمانى
شوق پر زدن دارى ؛ تو شهيد ديدارى
همچو حاجى رضوانى ؛ قاسم سليمانى
از تبار عباسى ؛ روى زينب حساسى
بر حرم نگهبانى ؛ قاسم سليمانى
#قاسم_نعمتی
#سردار_دلها #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست
بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست
ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست
سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست
کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست
تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد
به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست»
نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی»
به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست
زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست
کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد
میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_
_میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت
میانِ آن در و دیوار محشری برپاست
به پیش چشم علی می زدند زهرا را
یگانه عصمت کبری به زیر دست وپاست
کسی که روی بگیرد زمرد نابینا
میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست
مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند
کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟
اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد
ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست
سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند
تمام درد سر او نبودن سقاست
کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را
برای غارت چادر میانشان دعواست
#قاسم_نعمتی