توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۱
هرچند که غریب‌نواز مدینه‌ای // ماندی غریب در وطنت أیها الکریم
با تیر آمدند به تشییع پیکرت // خون می گریست در غم تو چشم خواهرت // عمری ست روبه روی تو و چشم های توست // تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
هرچند که غریب‌نواز مدینه‌ای // ماندی غریب در وطنت أیها الکریم
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ هفتم صفر المعظم بنا بر روایتی مصادف است با سالروز شهادت غریب مدینه، کریم اهل بیت(س) حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام.

ضمن عرض تسلیت و تعزیت به ساحت ملکوتی بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب برحقش و شما خوانندگان عزیز، اشعار زیر را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:




#شهادت#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام



با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت

عمری ست روبه روی تو و چشم های توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت

ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت

در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت

فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت

معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفس های آخرت

در کربلا اگر چه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گل های پرپرت

تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت

احسان نرگسی رضاپور






#شهادت#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام


فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید

از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره‌ی کرمش را به مجتبی بخشید

غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید

کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید

گمان دیگرم این است لحظه‌ی آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید...

✍ #علی_ذوالقدر







#شهادت#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام


در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را

زینب رسید ناله‌کنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را

تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
می‌خواند جای او جگرش  درد واره را

در کوچه دید ضربه‌ای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربه‌ی دستی دوباره را

سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را

می‌رفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیه‌ی آن گوشواره را

هفتاد تیر بر کفننش زار می‌زدند
تا که کنند یاد تنی تکه‌پاره را

لایوم مثل کرببلا ، نیزه می‌زدند
کم‌کم زیاد کرد حرامی شماره را

انگار حرصِ حرمله خالی نمی‌شود
پیش رُباب می‌شکند گاهواره را

دارد حسین رو به حرم گریه می‌کند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...

#حسن_لطفی








#شهادت#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام



جنت، بهارِ پیرهنت أیها الکریم
از نور جامه‌ای به تنت أیها الکریم
 
ای همدم تو زمزمه‌های زلال وحی!
ای جبرئیل هم‌سخنت أیها الکریم
 
شب‌زنده‌دار، دیدهٔ دلخستگان شهر
هر شب به شوق آمدنت أیها الکریم

نشنید آن‌که بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم
 
هرچند که غریب‌نواز مدینه‌ای
ماندی غریب در وطنت أیها الکریم
 
حتی شهادت تو نداده‌ست خاتمه
بر روضه‌های دل‌شکنت أیها الکریم

جا مانده بود هر کسی از کوچه‌‌ها، رسید
تشییع شد چگونه تنت؟ أیها الکریم

حتی هزار تیرِ به تشییع آمده
بردند سهمی از کفنت! أیها الکریم
 
 #یوسف_رحیمی







#شهادت#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام



داغی نهفته است در این قلب پاره ام

همچون حباب منتظر یک اشاره ام

عمریست لحظۀ گذر از کوچه هایِ تنگ

آن صحنه غرور شکن در نظاره ام

گفتم به زهر: خوب اثر کن بر این جگر

در دست های توست فقط راه چاره ام

در ظلمت همیشۀ شب های کوچه ها

در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام

چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا

امّا به سینه است تمامِ شراره ام

اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی

راویِ این حقیقت پر استعاره ام

یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم

بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم

#قاسم_نعمتی
کد مطلب : 338316