توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۴
دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین // می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس // همراهی حسین به سنخیت است و بس // شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس // اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین // می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز شعبان المعظم ماه شادی و سرور آلُ الله علیهم السلام می باشد.

ضمن تبریک سوم شعبان روز ولادت حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اشعار زیر را تقدیم نگاه خوب شما می نماییم:




ولادت #امام_حسین_علیه_السلام


مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست
بیدل از عشق شدن شیوه ی دلداری ماست

مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم
درد بیچاری این لذت بیماری ماست

بیدلی اول راه است خدا را عشق است
دل ز ما دلبری از یار ز همکاری ماست

هو کشان قد علم اندر صفِ رندان کردیم
چوبة دار فقط مسند سرداریِ ماست

هرکجا جلوه ی یاراست همانجا عرش است
نمک خانه اش اسباب گرفتاری ماست

دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین
می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین

هنرِ عشق به تصویر کشیده آهی
دلِ مارا به حریم تو نموده راهی

نوکر خانة تو عارفِ بالله شود
علی اکبربشود «جُونِ» سیاهی گاهی

نوکرت پیر که شد دلبری اش بیشتراست
ماجرایی شده این قصة خاطرخواهی

زلف ِ خود پهن نمودی و شکارم کردی
به هدایت برسد صید تو از گمراهی

خاطرم نیست چه شد دل به تو دادم آقا
بی سر و پا چو منی در ره تو شد راهی

دردودل کردنِ با تو چقَدَر می چسبد
چون کریمی و زاحوال گدا آگاهی

خون من نذر نگاهت لک لبیک حسین
شاهِ عاشق کُشی و حضرت ثارالهی

چه کسی فکر غلام است به غیر از ارباب
پسرِ فاطمه این سائل خودرا دریاب

اثر بارش باران به چمن می ماند
عشق بازی که سر افتاد ،سخن می ماند

از گل تربت تو بوی حرم می آید
عطر سجاده سحرگاه به تن می ماند

خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم
چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند

چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدند
بشود دوستی آن دم که کهن می ماند

  با گنهکاری من دیدن تو ممکن نیست
  بر ترانی دلم پاسخ لن می ماند

بوی سیب از همه ی کرببلا می آید
اشک مادر اثرش روی بدن می ماند

  هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود
  پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند

صدهزاران چواویس ،خاک ره زینب نیست
عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند؟؟


  (به عشق مدافعان حرم:

گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق
چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند

یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت
بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت


  گریه دار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله

هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله

هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله

خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله

غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله

کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من
می شود حوله ی احرام اباعبدالله

نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد
زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله

مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله


#قاسم_نعمتی







ولادت #امام_حسین_علیه_السلام



غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند

هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود

آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست

در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است

گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند

فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است

بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس

اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین

در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است

این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت

غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد

قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود

بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود

غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن

ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
حتی خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین

از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را

#محسن_ناصحی







ولادت #امام_حسین_علیه_السلام



ملائک مست جام تو خلایق جلد بام تو
سند خوردند امشب عالم و آدم به نام تو

قدم بر چشم این دنیا نهادی چشم ما روشن
جهان آفرینش چیست غیر از رزق عام تو

جوانان بهشتی را چه زیبا سروری دادند
به قربان تو و قربان آن دارالسلام تو

معظم کرده شعبان المعظم را نفس‌هایت
تمام انبیا در حسرت شأن و مقام تو

نبی گهواره جنبانت حسن می‌رفت قربانت
علی و فاطمه بودند هر دم هم کلام تو

تویی سرچشمه عزت تویی اسطوره غیرت
هر آیینه قوام ماست از لطف قیام تو

در آن ثانیه‌ها حتی به فکر قاتلت بودی
فدای مهربانی‌هات قربان مرام تو

دلیل دلخوشی‌هایم همیشه دوستت دارم
الهی کم نگردد از سرم لطف مدام تو
....
که هستی تو که هستی تو امام من امام من
که هستم من که هستم من غلام تو غلام تو

#محمود_یوسفی






ولادت #امام_حسین_علیه_السلام



ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی

در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی

ای العطش ترانه ی قبل از ولادتت

مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی

ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد

از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی

گریه مکن که کشته اشک خدا شدی

خون خدا! به جمع شهیدان خوش آمدی

اشک تو از تلاطم دریاست بیشتر

ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی

میلت لبن زدست پیمبر مکیدن است؟

ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی

اینجا مدینه است سر آغاز کربلا

شش ماهه! آمدی؟ چه شتابان؟ خوش آمدی

اینگونه که تو سر زده از ره رسیده ای

گویا حدیث غربت مادر شنیده ای

دریای رحمتی که به آیات گفته اند

چشمان تست جان روایات گفته اند

طوفان ترنُمی ز نفسهای گرم تست

این را یکی زخیل کرامات گفته اند

چشم طمع به دست کریم تو بسته اند

آنانکه از بضاعت مزجات گفته اند

صدها هزار حور و ملک مدحت ترا

با صد هزار فخر و مباهات گفته اند

آئینه را مقابل بابا گذاشتی

وقتی سخن زمومن و مرآت گفته اند

پیش از فَیاسُیوف خُذینی به محضرت

شمشیرها سلام ملاقات گفته اند

آنانکه با نوای تو پیمان گذاشتند

لبیک تو به نغمه ی هیهات گفته اند

ای عالمی فدای تو لبیک یا حسین

گوید به تو خدای تو لبیک یا حسین

تو کوه نور را به تماشا کشیده ای

موسی و طور را به تماشا کشیده ای

باید حدیث عشق تو فهمید و جان سپرد

درک و شعور را به تماشا کشیده ای

از بس نبی به غبغب تو بوسه بوسه زد

جشن و سرور را به تماشا کشیده ای

استادگی کوه ز اوج وقارتت

مجد و غرور را به تماشا کشیده ای

با استقامتی که تو داری به راه عشق

قلب صبور را به تماشا کشیده ای

هر کس تو را شناخت خدا را شناخته

درک و حضور را به تماشا کشیده ای

بعد از پدر وجود امامان ز نسل تست

صبح ظهور را به تماشا کشیده ای
کد مطلب : 333393