توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۲۹
آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی // با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی
خداوند ارحم الراحمین برای اینکه خوبی ها را به ما یادآوری کند، ماهی را در نظر گرفته است. ماهی که در آن ضیافتی به پا می کند و ما بندگان مهمان او می شویم. در این ماه خدا است که با عشق از ما پذیرایی می کند تا ما خوبی ها را از یاد نبریم.
آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی // با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز خداوند ارحم الراحمین برای اینکه خوبی ها را به ما یادآوری کند، ماهی را در نظر گرفته است. ماهی که در آن ضیافتی به پا می کند و ما بندگان مهمان او می شویم. در این ماه خدا است که با عشق از ما پذیرایی می کند تا ما خوبی ها را از یاد نبریم.

در ماه مبارک رمضان خداوند بزرگ گناهان افراد را می بخشد و درهای رحمت را به روی بندگان مخلص خود باز می کند. شاعران بزرگ و نویسندگان در وصف این ماه عزیز، متن و اشعار زیادی سروده اند. بخشی از آن را تقدیم نگاه مهربانتان می نماییم:


#ماه_مبارک_رمضان  

پشت درب خانه ات بر خاک، صورت می کشم
تا که تحویلم بگیری، از تو منت می کشم

بندگان مخلصت آماده ی مهمانی اند
آن قدر خالی است دستانم، خجالت می کشم

غفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناه
هر چه خواری می کشم از دست غفلت می کشم

کور خوانده نفسِ اماره، دلم دست علی است
هرچه هم باشم مگر دست از ولایت می کشم؟!

با ولای مرتضی آقای این عالم شدم
بی علی یک لحظه هم باشم، حقارت می کشم

دور ماندم از وطن، از صحن ایوان نجف
یاد انگور ضریحش، آهِ حسرت می کشم

تا که چشمم تر شود یاد لب خشک حسین
جای سرمه، بر دو چشمم خاک تربت می کشم

دور از هیئت شدن یعنی نفس تنگیِ من
زیر این پرچم، نفس، آرام و راحت می کشم

یک توسل بر رقیه حاجتم را می دهد
بی خودی گاهی پیِ حاجت، ریاضت می کشم

دیده ای بابا مرا؟! همراه عمه های خود...
در سنین کودکی درد اسارت می کشم

چند جای استخوان های نحیفم له شده
هر تکانی می خورد جسمم، مشقت می کشم

چند روزی می شود چیزی نگفتم با کسی
من خجالت از سخن گفتن به لکنت، می کشم

محمدجواد شیرازی



#ماه_مبارک_رمضان

آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی
با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی

چشم امید مرا تار نکن یا الله
باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی

کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت
اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی

با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه
طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی

تا که آب از سر من رد نشده کاری کن
مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی

من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم
سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی

دم افطار فقط یاد لب عطشانم
به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی

قسمت می دهم اینبار به عباس علی
به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی

وحید محمدی



#ماه_مبارک_رمضان  

بارالها کوله باری از گناه آورده ام
بر حریم امن یزدانت پناه آورده ام

از تمام جرم و عصیان و خطایم در گذر
بنده ای آلوده ام آه ای خدایم در گذر

آمده وقتش که اظهار پشیمانی کنم
نفس را در لحظه ی افطار قربانی کنم  

هر چه دارم خوب میدانم تمامش مال توست
خوب میدانی اگر دورم دلم دنبال توست

آمدم تنها برای بندگی رخصت دهی
توبه کردم که مرا قدری دگر فرصت دهی

با نگاه خود کمی حال مناجاتم بده
تو کریمی و بیا اذن ملاقاتم بده

از خودم شرمنده ام روی سیاهم را ببخش
یا حسین میگویم و کوه گناهم را ببخش

علی علی بیگی



#ماه_مبارک_رمضان

روم نميشه باز بگم منو ببخش
غرق در نياز بگم منو ببخش

روم نميشه كه ازت چيزى بخوام
ديگه از حدش گذشته بديام

روم نميشه كه بازم صدات كنم
سر بالا بيارمو نگات كنم

مى دونم منو تو خلوت مى ديدى
دوباره پرده به روش مى كشيدى

يه دفعه به روم نياوردى خدا
منو از خودت نكردى تو جدا

حقمه اگر كه حال من اينه
رو دلم غبار غفلت مى شينه

من بهت حق ميدم اى خداى من
بى جواب بذارى هر دعاى من

حرف من حرف يه قلب عاشقه
شفيع امشب امام صادقه

اى خدا به سينه ى خون آقام
اى خدا به قبر ويرون آقام

اى خدا به صحنى كه بى مزاره
به همون ايوون طلا كه نداره

اى خدا به غم بى حساب شده
به همون ضريحى كه خراب شده

به همين اشک چشام منو ببخش
به غريبى آقام منو ببخش

رضا تاجیک

#ماه_مبارک_رمضان  

با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی

با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی

من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی

روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی

بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی

کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی

آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی

من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی

صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی

وحید محمدی


#مناجات_با_خدا

توشه‌ای هر‌چند از جرم‌ و‌ گناه آورده‌ام
باز بر درگاه عفو تو پناه آورده‌ام

عمر‌ من رفت و به‌جز حسرت ندارم کوله‌بار
دست‌خالی‌ آمدم پیش‌تو؛ آه آورده‌ام

یوسف خود را نشد بیرون کشم از چاه‌نفس
امشب اما خویش را تا پای‌ چاه آورده‌ام

عاقبت از چشم عاصی، قطره‌اشکی هم چکید
آخرش این چشمِ سرکش را به راه آورده‌ام

تا تو پای نامه‌‌ی‌من مُهرِ "بخشیدم"‌ زنی
مِهرِ شاه بی‌کفن را زاد‌ِ راه آورده‌ام

ای خدای مهربان، جان حسین و جون او
روسفیدم کن که من رویی‌سیاه آورده‌ام

شرمسارم باز پای روضه‌خوانیِ حسین
نام زینب را کنار قتلگاه آورده‌ام

ای ملائک! بار‌دیگر روی در هامون کنید
عمه‌ی سادات آمد، شمر را بیرون کنید

امیر عظیمی

#حضرت_قاسم

با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند
اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند

تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای
سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند

آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که
یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند

آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی
در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند

خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب
آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند

پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان
الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند

گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود
با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند

از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام
من غلام حضرت جانانِ عالم  قاسم ام

جابر عابدی

#مناجات_باخدا
#ماه_مبارک_رمضان

حتی اگر نبخشد این چشم تر می ارزد
این دور هم نشینی وقت سحر می ارزد

جای گدا نشستن در خانه کرم نیست
هر وقت می نشیند در پشت در می ارزد

گریه گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلی خون جگر می ارزد

من که توقع قرب از هیچ کس ندارم
اصلا همین که هستم این دور و بر می ارزد

چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن برای مهر پدر می ارزد

هر طور می پسندی بشکن دل گدا را
هر چه شکسته تر شد دل بیشتر می ارزد

فرموده اند روزه یعنی علی یقینا
کار علیست والله روزه اگر می ارزد

چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر می ارزد

یک یا علی به جای العفو پاکمان کرد
این یا علی برای ما انقدر می ارزد

هر چه خراب کردم دیدم درست کردی
ویرانه بودن من از این نظر می ارزد

گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
از کوی نیک نامان یک آن گذر می ارزد

حداقل به کار حسین که می آییم
این بار را ضرر کن ما را بخر می ارزد

علی اکبر لطیفیان

#مناجات_باخدا
#ماه_مبارک_رمضان

کارم شده گناه مرتب مرا ببخش
ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش

با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن
من نیستم اگر که مودب مرا ببخش

غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست
ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش

یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان
از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش

دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن
هستم میان جمع معذب مرا ببخش

عفو مرا حواله به روز دگر مکن
روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش

از مکتب عبودیت تو گریختم
راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش

بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم
یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش

مشمول رحمت است کسی که حسینی است
هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش

دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد
امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش

با «یاحسین» زینب کبری گریستم
یارب به حق ناله زینب مرا ببخش

آرش براری

#ماه_مبارک_رمضان

بیشتر گریه تسلای دل سوزان است...
چون بیابان که نیازش به نم باران است

میکده باز شد و زود دویدم داخل
گفته ساقی سه دهه نوبت سرمستان است..

گفتم اول نروم!آخر خطم دیگر!
مادرم گفت برو!خالق تو رحمان است

ما اگر آمده ایم از‌کرم آل علی ست
گله هر سمت رود مرحمت چوپان است

رمضان است خدا بنده نوازی کرده
سفره ها باز شده خانه پر از مهمان است

رب شهر رمضان!شهر مرا هم دریاب
این زمین مرکز عشاق حسین تهران است

خوب و بد ریزه خور حضرت حجت هستیم
پای باباست همش!طفل اگر نادان است

نوکر آن ست که از‌خویش دعایی نکند
آنچه‌ را‌ خواسته ارباب دعایم آن است

سی شب ماه خدا را به علی بخشیدند
گریه هرشب ما هدیه ی آقا جان است

ما دراین ماه مبارک به هوای نجفیم
دلمان وقت مناجات دم ایوان است

گره کور مرا دست رقیه بدهید
هرچه سختی ست به یُمن نفسش آسان است

روزه ام روضه اگر داشت خدا میخردش
خرم آن دیده که در روضه فقط گریان است

دم افطار من از آب سوالی دارم
آب!دیدی چقدر کام حسین عطشان است؟

تشنه ای ماند و سپاهی که همه سیراب اند
دشنه هم‌ سوخت  دلش!شمر ولی خندان است

سمت گودال نرو حضرت زهرا اصلا!
خاک‌ عالم به سرم، یوسف تو عریان‌ است

سیدپوریا هاشمی
کد مطلب : 322071