توصيه به ديگران
۰
پنجشنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۲۵
مهربان‌ماه من! خداحافظ! // اشکِ من! آهِ من! خداحافظ
ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ // لحْظاتِ نابِ أدعیه‌خوانی خداحافظ // ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت // شب‌زنده‌داری‌هایِ طولانی خداحافظ
مهربان‌ماه من! خداحافظ! // اشکِ من! آهِ من! خداحافظ
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز امشب آخرین شب از ماه مبارک رمضان و شب جدایی از ماه خوب خدا می باشد. ماهی که با رحمت و مغفرت الهی همراه بود. به همین مناسبت اشعاری را از شعرای کشورمان تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:


#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

صد حیف که ایام مناجات و دعا رفت
شب های پر از فیض ز دست همه ما رفت

افسوس که این سی شب مخصوص خداوند
چون پلک به هم خورده به هنگام دعا رفت

سی شب که به چشم همه مهمانی فیض است
چون وقت سحر همسفر باد صبا رفت

چشمان پر از اشک گنهکار که بارید
از بند معاصی یِ خود آزاد و رها رفت

گر در شب قدر از دل خود آه کشیدی
خوش باش که قدر تو به درگاه خدا رفت

هر دانه ی اشکی که ز چشمان تو افتاد
آبی ست که بر آتش عصیان و خطا رفت

آمرزش هر بنده در این ماه یقینی ست
بر آنکه دلش وقت دعا کرب و بلا رفت

با روضه ی گودال پر از نیزه و شمشیر
زهرا شده در ناله و خنجر به قفا رفت

زینب چه کشیدست در آن لحظه ی جانسوز
وقتی که نفس از بدن خون خدا رفت

محمد حسین علیرمضانی



#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام

خداحافظ ای سفره‌های سحر
نماز و دعا و قعود و قیام

رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حُسن مطلع به حُسن ختام

چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام

چه شب‌های اُنسی، چه حال خوشی
که پُر می‌شد از عطر رحمت مشام

چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام

اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام

به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"

بگو مهر او هست در سینه‌ام
به اولاد زهرا غلامم، غلام

اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام
**
دو چشمم عزادار آن تشنه‌ای‌ست
که بر زخم او نیزه شد التیام

عقب مانده‌های حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام

تنش پایمال سُم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام

فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام

✍حجت‌الاسلام #سیدروح_الله_مؤید




 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛


شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است
که عاشق خوب می‌داند سحر هنگامِ پرواز است

اگر این است آقایم! ندارد سفره‌اش پایان
ضیافت‌خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است

خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد
همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است

 خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم
چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است

خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم
که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است

و شب‌ها جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آن‌جا
کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است

توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافی‌ست
چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است

خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما
امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است
**
حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب
کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است

الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد
رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است...

✍ #حسن_لطفی



#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان


دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما

ماند در خاطره‌اش آن همه پرواز از ما


رمضان دیده‌ی ما را به خدا بینا کرد

اشک‌ها ماند در این ماه پس‌انداز از ما


نیمه‌شب دل بکن از بستر و بسیار مگو

دور شد فرصت پیدایی آن راز از ما...


رمضان رفت ولی روزه و قرآن باقی‌ست

چهره کی پوشد این پنجره‌ی باز از ما؟


تو اگر قدر بدانی همه شب‌ها قدر است

نگرفته‌ست خدا فرصت ابراز از ما...


تا نفس هست، خدا هست که برکت بدهد

که فقط می‌طلبد غیرت آغاز از ما


باز هر صبح و شب آفاق پر از جلوه‌ی اوست

هر اذان دعوت عشق است به آواز از ما


الوداع ای عطش و گریه و لبخند و سکوت

هر سحر یاد کن آه ای رمضان باز از ما

✍ #علی‌محمد_مؤدب




#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان



آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفسِ وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلانِ شهر هم خوابند این ساعاتِ شب
آن‌قَدَر درمانده‌ام، این‌گونه بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره‌ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته‌اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می‌خواهی بخوان، اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده‌ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروعِ ماه، گریانِ وداعش بوده‌ام
شد تمام این ماهِ رحمت، سخت می‌بارم هنوز
**
یاد زینب بوده‌ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام‌تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه‌ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه‌ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی‌دانی مگر_
می‌دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز

✍ #محمدجواد_شیرازی



#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

مهربان‌ماه من! خداحافظ!
اشکِ من! آهِ من! خداحافظ

ای تو اندوهِ تا ابد شیرین
غم دل‌خواهِ من خداحافظ

باز بُغض یتیمی‌ام گل کرد...
پرورش‌گاه من! خداحافظ

باید اینجا جدا شویم از هم
یار هم‌راهِ من! خداحافظ

نرسید آخرش به دامنِ تو
دستِ کوتاهِ من... خداحافظ

من ستاره ستاره دلتنگم
ماه من! ماه من! خداحافظ

✍ #فاطمه_عارف‌_نژاد




#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان



ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ
لحْظاتِ نابِ أدعیه‌خوانی خداحافظ

ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت
شب‌زنده‌داری‌هایِ طولانی خداحافظ

ای سُفره‌ی افطار! ای شوق ِ لکَ صُمتُ
ای بهترین معنایِ مهمانی خداحافظ

ای اشکِ جاری در مناجاتِ أبوحمزه
ای چشم‌های خیس ِ بارانی خداحافظ

ای جنّتِ جوشن کبیر، ای ذکرِ خَلّصنا
شب‌های قدر، ای حالِ عرفانی خداحافظ

خوف و رجایِ دلنشینِ وقتِ استغفار
ای حسّ بی‌تابی و حیرانی خداحافظ

ای فرصتِ انفاق در پس‌کوچه‌ی اخلاص
ای نان و خرماهایِ پنهانی خداحافظ

ای روضه‌ی فُزتُ و ربّ العکبه در محراب
ای فَرقِ خونین! زخم ِ پیشانی خداحافظ
**
می‌گفت شاید بی رمق حیدر شبِ آخر
ای عمرِ سرتاسر پریشانی خداحافظ!

✍ #مرضیه_عاطفی
کد مطلب : 323189