توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۷
عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین // احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین
ای ابتدا محمد و تا انتها علی // ای انتها محمد و از ابتدا علی // ای بین کعبه احمد و ای در حرا علی // یعنی که یک حقیقتِ مَحضید با علی // در باطنِ ظهور تو در اِختفی علی
عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین // احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ بیست و هفتم ماه رجب روزی است که بهتر از آن خورشید بر آن نتابیده است زیرا وجود نازینین پیامبر نور و رحمت، رحمت للعالمین، صاحب خلق خوش و لطف عمیم، حضرت محمد مصطفی (صلی الله و علیه و آله) به پیامبری و رسالت برگزیده شد.

ضمن عرض تبریک و تهنیت این عید بزرگ به ساحت مقدس قطب عالم، حضرت بقیت الله العظم ارواحناه فداه و نایب بر حقش و شما خوانندگان عزیز اشعار زیر را تقدیمتان می نماییم:



#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آله



ای ابتدا محمد و تا انتها علی
ای انتها محمد و از ابتدا علی
ای بین کعبه احمد و ای در حرا علی
یعنی که یک حقیقتِ مَحضید با علی
در باطنِ ظهور تو در اِختفی علی

یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


در جوش آمده‌است خُم خانگی ما
در چشمِ ماست سرمه‌ی مستانگی ما
بیرون زده است  یک  رگِ دیوانگی ما
نورِ نبی است کعبه‌ی پروانگی ما
از مرتضاست نعره‌ی مردانگی ما

اِلّایِ مانده در پسِ اظهار لا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


باید به دشتها برود چوپان شود
باید سفر رَود نَفس راهبان شود
تاجر شود مسافرِ یک کاروان شود
باید میانِ مکه امین و امان شود
باید از آنچه فکر کنی بیش از آن شود

تا که شود پیامبرِ مرتضی علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


چل سال انتظارِ زمین و زمان بس است
چل سال پشت پرده برای جهان بس است
چل سال منتظر شدنِ آسمان بس است
چل سال  بین خلوت کروبیان بس است
حالا خدا نوشت که ای بی نشان بس است

برخیز  با ملائکه  برخیز  با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


از عشق از حضور  لبالب نشسته بود
در خلوتی شگفت و مقرب نشسته بود
بین حرا به چله‌ی یارب نشسته بود
اشراقِ نور بود اگر شب نشسته بود
جبریل پیش روش مودب نشسته بود

ای بازویِ نبوتِ تو هرکجا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


خورشیدِ مکه بر تنِ ظُلمتکده بتاب
بر مردمان منجمدِ شب زده بتاب
صبرِ زمینِ یخ زده  سرآمده بتاب
تنها به مکه نه که بر هر بُتکده بتاب
هرچند مشکل است به دل غم مده بتاب

غم نیست تا که ذوالفقارِ نبی هست با علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل اگر کار مشکل است
اصرار در مقابل انکار مشکل است
گیرم  میان مشرک و کفار مشکل است
ماندن ولی مقابلِ کرار مشکل است
بودن به پیش ضربِ علی‌وار مشکل است
 
 مرحب که هست پیش تو ای مرحبا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی


وقتش رسیده است  از این پس علی بگو
امشب نجف برو شبِ مبعث علی بگو
 در  صحنِ آن سرای  مقدس علی بگو
بین رواقهای مُقَرنَس علی بگو
آری کَسم علی است نه هرکس ، علی بگو


نَفسِ محمد است به نَصِ خدا علی
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی

#حسن_لطفی






#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آله



از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مژده آن جان جهان از بر جانان آورد

مژدۀ وحی و نبوت دل عالم را برد
هر که دل داشت به آن آینه ایمان آورد

همه دیدند که انفاس مسیحایی او
روح در کالبد خستۀ دوران آورد

دردمندان، طلبِ عافیت از او کردند
که طبیب از ره دور آمد و درمان آورد

در کویری که در اندیشه به جز خار نداشت
یاس و نسرین و گل و لاله و ریحان آورد

دشت را تشنۀ سرسبزی و بیداری دید
با زلال سخنش رحمت باران آورد

شب بیداد و ستم را شب تنهایی را
با فروغ سحر خویش به پایان آورد

سبب روشنی چشم خداجویان شد
بوی پیراهن یوسف که به کنعان آورد...

ناخدای سفر عشق به ایمان و امید
تا به ساحل همه را از دل طوفان آورد

رشک فردوس برین شد همه‌جا از قدمش
با خودش رایحۀ روضۀ رضوان آورد

داشت انگشتری‌اش خاتم پیغامبری
باغ در مقدم او فرش سلیمان آورد

بر لبش بود حدیث «وَ لَقَد کَرَّمنا»
مژدۀ عزت و آزادی انسان آورد

تا بسنجند عیار شرف و وجدان را
آیه معرفت و حکمت و میزان آورد

سایه پروردۀ این مهر جهانتاب علی‌ست
که به این آینه پیش از همه ایمان آورد

عجب این نیست که سلمان شود از اهلُ البیت
مکتبش گوهر از این دست فراوان آورد

گرچه خاموش شد آتشکدۀ فارس ولی
پرتوش مشعل توحید به ایران آورد

جلوۀ روشن آن ماه شب چهاردهم
قرص خورشید شد و رو به خراسان آورد

#محمدجواد_غفورزاده






#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آله


شب است و مست سجده گشته احمد
که سر بر آستان حق بساید
امینِ وحیِ ذاتِ اقدس آمد
که غار را به شوق در بکوبد
به رادمردِ عاشقی بگوید؛
بخوان به نام کبریا محمد !

حرا گرفته رنگِ بی‌قراری
تمامِ کوه گشته نقره‌کاری
سبد سبد ستاره گِردِ غاری
به عاشقی که دارد اعتباری
ندا رسیده از خدای سرمَد؛
بخوان به نام کبریا محمد !

بخوان به نام آن‌که داده جانت
نموده برتر از فرشتگانت
خدای بی‌نظیر مهربانت
گره گشوده است از زبانت
زمان انتظارت آخر آمد
بخوان به نام کبریا محمد !

اگرچه نورِ ممتد است کعبه
اگرچه بیت ایزد است کعبه
غلامِ کوی احمد است کعبه
حرا حرم ، محمد است کعبه
کند طوافِ خطّ و خالِ احمد
بخوان به نام کبریا محمد !

بخوان خدای پاک و ذات حق را
که داده حالِ عاشقی عَلَق را
ز تیرگی درآورَد شفق را
به اسمِ رَبّکَ الّذی خَلَق را ،
بخوان که آفتاب عشق سر زد
بخوان به نام کبریا محمد !

بخوان به اسم ربّ لایزالی
که نیست از برای او مثالی
دمیده روح را به جسم خالی
گرفته آسمان مکه حالی
که از تو نور ماه می‌درخشد
بخوان به نام کبریا محمد !

فرشته‌ها شدند هم‌نوایت
بخوان ، به عرش می‌رسد صدایت
زمینیان غبار و خاک پایت
تمام اهل آسمان فدایت
رخَت دل از ستاره می‌رباید
بخوان به نام کبریا محمد

#ابراهیم_سنائی






#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آله



آمد از یثرب ندای اقرأ روح الامین
آیه های نور نازل گشته بر ،کهف الحصین

سجده بر محراب ابروی محمد آمده
ختم آل المرسلین از یثرب احمد آمده

جمله ارکان جهان استاده بر فرمان او
آیه های عشق نازل شد به جان جان او

از حرا باران رحمت میرسد اینک ، بخوان
بسم ربک ، بسم ربی ، بسم رب دو جهان

هل أتی را جرعه جرعه ، نوش جانت میکنند
نرم نرم اینک به خالق ، آیه خوانت میکنند

مور شد ملک سلیمان ها به خاک پای تو
نور شد "إقرأ" میان آیه ی لبهای تو

از حرا "إقرأ" به گوش آمد ، جهان آواز کرد
جبرییل امشب به بوی پیرنت پرواز کرد

خلعت پیغمبری باشد مبارک بر شما
رحمت للعالمین از یثرب آمد سوی ما

چشمه ی توحید لبهای تو جوشیدن گرفت
آیه های رحمت و رأفت خروشیدن گرفت

آسمانها نور پاشیدند بر نور خدا
منجلی شد کوه نور امروز ، از غار حرا

سفره دار خالقی و دست تو حاجت رواست
آیه های روشن تو،جلوه ی شمس و ضحی ست

عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین
احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین

#نرگس_غریبی






#مبعث #حضرت_رسول_اعظم_صلی الله و علیه و آله

عجب عشق و جلال و جبروتی
نفسهایِ زمین شد مَلکوتی
شده سبزتر از سبز...
همین سینه یِ خشکِ برهوتی
وَ از عرش ندایی به سویِ فرش می آید
بنازم چه هُبوطی!!!

محمّد لبِ خود باز نموده که بخواند
که با خواندنِ آیات غبار از دلِ دنیا بتکاند
و از گوشه یِ لبهایِ خودش شهد و عسل را
به کام و لب و لعلِ همه یِ ما بچکاند
وَ طعمِ خوشِ شادی و حقیقت طلبی را
به جانها بچشاند
شده اُمِّیِ مکه  امینِ حرمُ الله
مَلَک مست شده با دمِ نابِ نبیُ الله
ببین تاجِ رسالت به سرِ یارِ خدیجه چه می آید
ولی شرطِ خدا چیست؟!... شهادت
شهادت به غدیر و به علیاً ولیُ الله
شده اوّل و ختمِ سخنش یااسدالله

ملائک به صف و غرقِ شعف با گل و تبریک می آیند
و هر کس که مبارک به نبی گفت رسالت
جوابِ لبِ احمد فقط این شد...
مدد یاعلی مولا

نبی ذکرِ گل و عقلِ کُل و ختمِ رُسُل... هُو
تمنّایِ تمامیِ رسولان شده عشقش
زمین کف زند از شادی و افلاک هیاهو
کند با زدنِ طبل و دَف  سنج و دُهل... هُو
تمامیتِ حق هدیه به مخلوق شد آری
نبی... عِین و اُذن... وَجه و یدالله... به کُل... هُو
فرود آمده از کوه  زِ توحید بگوید
که پنهان و عیان جلوه کند با دمِ... قُل... هُو
هُواللهُ اَحد عشق
اَحد عشق و صمد عشق
محمّد به همه یکسره تعلیم دهد عشق
مدد عشق  مدد عشق

خودِ عشق شمایی
شما عشقِ خدایی
رسولِ دو سرایی
امیرِ علیِ عالیِ اعلایِ وِلایی
وَ قالِ خودتان است که از جنسِ حسینی
همان شاه که افتاده به راهی که شود آه

نوایِ لبِ مادر
نوایِ لبِ حیدر
نوایِ لبِ پیغمبر و فُلک و فَلَک و ماه
وَ طفلی به رویِ دستِ رباب است که هر بار
کشد آه... به سرعت
رسد بر لبِ او شیر... مبادا
که لب تشنه بماند رَضیعِ حرمُ الله

چه مویی... چه گلویی...
به لبهایِ علی غنچه یِ لبخند که باز است
رقیّه شود آرام
وَ شاد است به والله
دعا کن نشود حرفِ گلو و نوکِ تیری که می آید
خدا نگْذرد از حرمله تا روزِ قیامت
بیا منتقمِ خونِ علی اصغرِ ارباب...
بیا یوسفِ زهرا

#حسین_ایمانی
کد مطلب : 341982