توصيه به ديگران
۰
يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۴۶
گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم // بپوشان هر چه را می‌بینی ای ستار ارحم
شب قدر شب اندازه ‏گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می ‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى از این قبیل را در این شب مقدر می ‏گرداند.
گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم // بپوشان هر چه را می‌بینی ای ستار ارحم
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصر امروز شب قدر شب اندازه ‏گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می ‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى از این قبیل را در این شب مقدر می ‏گرداند.

ضمن التماس دعا و آرزوی تقدیری زیبا همراه با عنایت الهى به این که امشب رحمت واسعه پروردگار شامل همه بندگان بشود که به سوى او روى می ‏آورند اشعار زیر را تقدیم حضور شما عزیزان می نماییم:



#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر

باز هم عاشق و دلخواهِ علی آمده‌ام
نور می‌خواهم و در ماهِ علی آمده‌ام

کوهی از معصیت آورده‌ام از راهِ نیاز
تا مقرّب شوم از راهِ علی آمده‌ام

تا اجابت بشود توبهٔ نیمه شبِ من
در مناجاتِ سحرگاهِ علی آمده‌ام

طعنهٔ خلق زمینم زده و دنبالِ
لطفِ بی منّتِ أللهِ علی آمده‌ام

گرهِ کور بر این بندگی‌ام افتاده ست
باز محتاج به مفتاحِ علی آمده‌ام

قفلِ دیرینه به بازارِ کسادم خورده
با غمی کهنه به درگاهِ علی آمده‌ام

تا که قدرِ "منِ" غفلت زده را بشناسم
شبِ قدر آمده؛ همراهِ علی آمده‌ام

تشنهٔ معرفتم! ظرفِ وجودم خالی‌ست
به امیدِ نَمی از چاهِ علی آمده‌ام

چاه...آن سنگِ صبوری که ترک خورد از "آه"
اشک می‌ریزم و با آهِ علی آمده‌ام

بِعلیٍ بِعلیٍ بِعلیٍ العفو
با دلِ خسته و آگاهِ علی آمده‌ام
**
سحرِ نوزدهم فرقِ سرش سخت شکافت
با همان سجدهٔ جانکاهِ علی آمده‌ام!

✍️ #مرضیه_عاطفی




دو بیتی های شب قدر با گوشواره پیشنهادی
(کجا قرآن به سر می گیری آقا)

بر آیات کرم تفسیری آقا
اگر از دست من دلگیری آقا
شب قدر آمدم با دست خالی
مدد کن تا کنم تغییری آقا
*
تو امضا می کنی تقدیرها را
مُعَجَل می کنی تاخیرها را
به زنجیر گنه گشتم زمین گیر
نگاهت بشکند زنجیرها را
*
زمن امشب خبر میگیری آقا
خبر با چشم تر میگیری آقا
کشیدم دست از دست تو صدبار
ولی بار دگر میگیری ٱقا
*
امید آخر مادر کجایی
دعای دست آب آور کجایی
 نه تنها مرتضی کرده صدایت
تو را خوانده علی اصغر کجایی

*
شب قدر و بیا امشب خدا را
نکن جان علی رد این گدا را
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
مقدر کن برایم کربلا را
*
گذشت عمرم رسیده پیری آقا
برایم چاره کن تدبیری آقا
که تا رخت کفن بر تن نکردم
ببینم از رخَت تصویری آقا
«حسین رئوفی»




#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر

 
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حُر و زهیر و عابس و اَسلم بسازد

باید مفاتیح الجنانِ "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد

یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده‌ات میثم بسازد

چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد

دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم

پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم

دل می‌کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بِده اما نه دیگر تاج و تختی

میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم

عزمی بده آماده‌ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم

نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن

جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت

هر کس به نوعی می‌کند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه

زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست

جزءِ مجاهدهای در راه خدایم
سجاده‌ام حکم کفن دارد برایم

بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم

بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهرها در پیش داریم

رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست

ما را سفارش می‌کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
**
درس دبستان امیرالمؤمنین است
گوشم به فرمان امیرالمؤمنین است

نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمؤمنین است

حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمؤمنین است

هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمؤمنین است

عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمؤمنین است

در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمؤمنین است

ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمؤمنین است

حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمؤمنین است

با دست او حق سفره‌اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمؤمنین است

زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمؤمنین است

شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می‌بارد برایش

مرغ دلم پر می‌زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه

می ریزد از غم‌های خود در جان دختر
وقتی که بابا می‌شود مهمان دختر

از غصه دیوارِ دلِ دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد

آماده دارد می‌شود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد

سی سال پیش، از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد

دلواپس فردای بابا اُم کلثوم
باید بخواند روضه‌ها را اُم کلثوم

از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه‌ی روی سرم رفت

دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت

دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت

زیر سر سیلیِ سنگینِ سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت

چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت

✍️ #علیرضا_خاکساری




#مناجات #شب_قدر


چنان زلفی که در باد صبا گردد رها یک شب
گره وا میشود از پیچ و تاب کار ما یک شب

به شوق روزه، آغوش سحرگاهان به ما واشد
که می افتد گذار روسیاهان تا خدا یک شب

به دریای ندامت غرق شد اعمال ما شاید
به ساحل آورند ایمان ما را موج ها یک شب

امام عصر هر شب در مناجات است و میدانم
بگیرد دست ما را لطفِ آن دستِ دعا یک شب

خدا هم خجلت ما روسیاهان را نمی خواهد
شب قدر است در بین تمام روز ها، یک شب

خدای مهربانم زود می‌بخشد گناهم را
فقط باید بکوبم حلقه ی این خانه را یک شب

شب احیاست مهدی جان! دلم را زنده کن باعشق
بیا ای خسرو خوبان به دیدار گدا یک شب

قدم بر چشم من بگذار تا قرآن به سر گیرم
چه خواهد شد ببینم آن جمال دل ربا یک شب؟

خدایا رحم کن بر ما به حق سِرّ مستورت!
همان سِرّی که شد در دیر راهب برملا یک شب

همان سِرّی که سَر زد از فراز نیزه ها یک روز
همان سِرّی که در ویرانه شد مشکل گشا یک شب

حرم پُر می شود از عطر سیب حضرت زهرا
که می آیند در کرببلا آل عبا یک شب

کند ذکر مصیبت، مادری داغ پسر دیده
به آه و ناله می‌گریند جمع انبیا یک شب

گنهکارم ولی نور امیدی هست در قلبم
که می آید به فریادم علی مرتضی یک شب

التماس دعا
سید روح الله موید




#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر

کیستم من؟ بنده‌ای بی چشم و رو و خودپرست
بنده‌ای که حرمت نان و نمک را بد شکست

بنده‌ای که آن‌همه لطف و محبت را ندید
بنده‌ای که رو به عصیان، چشم‌هایش را نبست

دوری از تو جز ضرر چیزی برای ما نداشت
لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است

این شب قدری گناهان عظیمم را ببخش
ای بزرگی که مرام تو بزرگی بود و هست

یا اله العالمین، اغفر ذنوبی بالحسین
من بلی گفتم به عشق شاه از روز الست

✍️ #محمود_یوسفی




#شب_قدر #شب_نوزدهم


گناه آورده ام بسیار یا غفار ارحم
بپوشان هر چه را می‌بینی ای ستار ارحم
کنار این همه گل آمدم چون خار ارحم
تمنا میکنم همواره پُر تکرار ارحم
نبخشی میروم سر به بیابان می‌گذارم
طلب کن هر چه خواهی تو بگو جان می‌گذارم

شب قدر آمد و من همچنان پشت درم وای
شکسته از گناه و معصیت بال و پرم وای
به دست غم چه خاکی پس بریزم بر سرم وای
اگر با دست لطف خود نگیری در برم وای
حسابم را نده دست کسی غیر از امیرم
اگر چه از خجالت پیش مولایم بمیرم

من از دست امام مهربانم مطمئنم
که از همدردی صاحب زمانم مطمئنم
خودش یک عمر داده آب و نانم مطمئنم
نمیاندازد آتش را به جانم مطمئنم
میان سینه طرح آه میاندازد امشب
دعایش کار ما را راه میاندازد امشب

#محمد_علی_بقایی ✍️
کد مطلب : 322730