توصيه به ديگران
۰
شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۱۸
امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است // قُنداقه‌ی حسین، به دست پیمبر است
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است // سجده کنید، روح عبادت رسیده است // نور خدا، چراغ هدایت رسیده است // باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است //  قُنداقه‌ی حسین، به دست پیمبر است
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ ماه شعبان المعظم، ماه شادی آل و الله می باشد و سومین روز از این ماه مصادف است با سالروز ولادت میلاد جان علی و زهرا؛ ذکر اهل ولا؛ عزیز مصطفی حضرت اباعبدالله الحسین علیهم السلام.

ضمن عرض تبریک به ساحت مقدس امام زمان ارواحناه فداه و نایب بر حقش وهمه ارادتمندان، اشعار زیر را تقدیم شما خوبان می نماییم:




#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلام



زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا

تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان

در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر

از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که همتای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
"زینب" همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین

ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشت

افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است

از اشک روضه، چشم مگر سیر می‌شود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"

احسان نرگسی




#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلام



جبرئیل آمد از سما امشب ،
می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها ،
صف زده گرد خانه ی حیدر

هر چه در آسمان ستاره که هست ،
می درخشند کنار یکدیگر
نکند حق برای دوم بار ،
کرده کوثر عطا به پیغمبر

که نهیبی به خود زدم گفتم ،
من به بیداریم و یا خوابم
که ز گهواره این ندا آمد ،
تو مرا نوکری ،من اربابم

فُطرس از بعد این همه حسرت ،
صاحب بال و پر شد از کَرَمَش
می برد لذت دو عالم را ،
به دو چشمش اگر نهد قدمش

گرچه نا قابلم ولی قلبم ،
شده مشتاق یک نگاه کَمَش
به خدا عاقبت به خیر شود ،
پاگذارد هر آنکه در حرمش

هر که دارد به سینه مهرش را ،
جایگاهش بود بهشت برین
تا قیامت گدای در گاهش ،
پادشاهی کند به عرش و زمین

هر چه در چهره اش نگاه کنی ،
چهره اش جلوه ای ز روی علیست
از میان ملائکه یکسر ،
با نگاهش به جستجوی علیست

خنده اش مو نمی زند با مادر ،
خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست
می گشاید همین که آغوشش ،
بوی خوش می دهد که بوی علیست

به علی رفته هر که می نگرد ،
جود و احسان و هم مرام حسین
با دل شیعه می کند بازی ،
از همین کودکی مرام حسین

می کند مثل لاله پیغمبر ،
نوه ی نو رسیده را بویش
به چه عشقی و از تمام وجود ،
شانه مادر زند به گیسویش

هر چه نور بوده در عالم ،
تابَد از پشت پرده ی رویش
اگر این پرده را کنار زند ،
آسمان ها شوند پی جویش

دین و دنیا ببازد آنکس که ،
دوست دارد کسی به غیر حسین
از قیامت دگر نمی ترسد ،
هر که دارد به سینه مِهر حسین
 
به مسیحی بگو بیا و ببین ،
جلوه ای از خدای عیسی را
ای یهودی ببین به گهواره ،
باعث معجزات موسی را

پیر عیسی بود همین کودک ،
که شفا می دهد مسیحا را
به روی دست مصطفی بینید ،
این تجلی طور سینا را

هر که شد عاشق حسین هرگز ،
حرفی از عشق دیگری نزند
هر که شد گدای کوی حسین ،
در خانه ی دگری نزند

او ردم گر کند خدا نکند ،
یا که از خود جدا ،خدا نکند
هر چه دارم من از عنایت اوست ،
دل به او بسته ام رها نکند

گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ،
نکند او مرا دعا نکند
شب میلاد می زنم صدا او را ،
جان دهم گر مرا صدا نکند

جمع ما یک شب از عنایت او ،
اگر او از همه رضا باشد
سال دیگر ولادت ارباب ،
وعده ی ما به کربلا باشد

نگران بود مادرت تا دید ،
بوسه زد مصطفی به حنجر تو
پدرت با خبر از این که شود ،
قطعه قطعه تمام پیکر تو

گریه می کرد مجتبی به آن روزی ،
که جدا می شود زتن سر تو
سر و جان تمام علمیان ،
به فدای تن مطهر تو

شده از کودکی به هر محفل ،
گریه کردن به تو سعادت من
من ز خاک کمترم اگر که شود ،
سر موئی کم از ارادت من

🔸شاعر: #سعید_خرازی






#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلام



شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد
در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد
بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد
کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد

دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد
جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد

گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد
برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد
بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد
چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد

رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها
همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها

سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها
پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها
امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها
چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها

تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند
غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند

سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها
سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها
سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها
سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها

تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی
چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی

تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت
تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت
نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت
نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت

نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی
نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی

فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش
فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش
منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش
خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش

تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی
تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی

من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم
حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم
چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم
چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم

تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست
عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست

محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد
به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد
همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد
زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد

تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند
چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند





#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلام



بیت وحی از قدمت غرق سرور و نور است
دیده ها با نفست غرق می پر شور است

احمد از دیدن رویت به لبش لبخندیست
و تمامیِّ نگاهش به دمت پر نور است

مادرت فخر به عالم کند از آمدنت
آنکه در مقدم تو چشم ترش مسرور است

از دل گلشن حیدر نغماتی خیزد
نغمه در نغمه ی آن ماهیتش منصور است

بلبل از عشق تو در پرده دلکش نالید
با نوایی که پر از آه دل ماهور است

تو همان لیله ی قدری که پس از این همه سال
قدر والای تو از چشم همه مستور است

(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
------------
صبح میلاد تو آوای بهاری دارد
آسمان شوق تماشای نگاری دارد

گوهر عشق به خود نازد و بالد دیگر
تا ابد توسن دل یکه سواری دارد

فطرس از عرش به زیر آمده تا گوید که
بهر دیدار تواش لحظه شماری دارد

آمدی آمدنت شور به بار آورده
که از این شور دلم باده گساری دارد

بلبلان با غزل انگار که غوغا کردند
عاشقانند، و هر کس که شعاری دارد

یا حسین بر لب من لذت جامی دارد
که لبم تر نشده باز خماری دارد

(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)
چون نسب از علی و حضرت زهرا داری
------------
ای زبانزد به عطا پنجه ی بیضا داری
سایه ساری ز کرم بر سر دنیا داری

آنقدر خوب و کریمی که به میدانگاهت
عاشقانی همه فرزانه و شیدا داری

هر کسی آمده شاید که کبوتر گردد
 در فضایی که شما سایه ی طولا داری

من بدم لیک کریمانه تو نانم دادی
بس کرامت که تو ای زاده ی طاها داری

خار گلزارم و با اینکه بدم میدانم
تو به هر بی سر و پا لطف چو دریا داری

در خیالات خودم روی تو را میبینم
که رخی پاک چو زیبایی رویا داری

(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)
چون نسب از علی و حضرت زهرا داری
---------
روشن از مقدم تو چشم جهان است حسین
قاصر از مدح تو هر لفظ و بیان است حسین

جلوه در جلوه ی رخسار تو ای خون خدا
هم چو مرآت خدا نور نشان است حسین

آنقدر آمدنت شور به پا بنموده
که ز چشمان همه اشک روان است حسین

خاک کویت که به عالم شرر انداخته است
از نگاه همه انگار جنان است حسین

دست بخشنده ات ای نور خدای ازلی
از همه سوی چنان هور عیان است حسین

گر گنهکارم و درمانده و بی توشه مال
عطر کوی تو مرا وجه ضمان است حسین

(بی سبب نیست که در خانه ی دل جا داری)
چون نسب از علی و حضرت زهرا داری

محمد حسین علیرمضانی
سرو شکسته




#میلاد_امام_حسین _ علیه اسلام




فطرس رو بین داره پر میگیره
برگ آزادی از این در میگیره"

منم از گناه پرم سوخته شده
چشم من به دست تو دوخته شده
بی تکلم بی ریا آغاز شد
شعر با لطف خدا آغاز شد
تا زبان از حرف ما و من برید
ذکر آن نام آشنا آغاز شد
نه که از بدو تولد نه نه
از الست ماجرای عشق ما آغاز شد
نه که از بدو تولد از الست
ماجرای عشق ما آغاز شد
در رسیدن به حیات طیبه
زندگی از کربلا آغاز شد
حاء و سین و یاء و نون پیوند خورد
شورشی در واژه ها آغاز شز
هر چه دیدم بود واهی جز حسین
در دو عالم نیست شاهی جز حسین
ما از اول دور مولا گشته ایم
مست صهبای تولا گشته ایم
نوکرانه گرد بیت الفاطمه
با تولا و تبریٰ گشته ایم
از نخست زندگی قنبر صفت
خنده ی اولاد زهرا گشته ایم
هر زمان مارا به خاک انداختند
به کمی تربت مداوا گشته ایم
گوش کن از ما که دنیا دیده ایم
ما كه در هر سوی دنیا گشته ایم
ای برادر نیست راهی جز حسین
در دو عالم نیست شاهی جز حسین
سِرُّ الاسرار خدا این است این
کُنتُ کنزاً مخفیا این است این
کعبة العشاق امان الخائفین
جان پناه انبیا این است این
محجه ی قلب امام المرسلین
بضعه‌ی خیرالنسا این است این
اشک چشم مومنین و مومنات
باطن آب بقا این است این
دین ندارد تکیه گاهی جز حسین
در دو عالم نیست شاهی جز حسین
منجی توحید بی تردید اوست
پادشاه تا ابد جاوید اوست
آنکه صدها قرن پیش از خلق شمس
بر بلند عرش می تابید اوست
آنکسی که در مدار چشم هاش
چرخ عرش و فرش میچرخید اوست
کوه امیدی که با برخاستن
یأس را از بین ما برچید اوست
با حدیث انَّ لِقَتلِ الحُسین
شک ندارم چشمه ی خورشید اوست
در دل شب نیست ماهی جز حسین
در دو عالم نیست شاهی جز حسین
چَشم او خُم چَشم های ما سبوست
در میان چشم ها رازی مگوست
نَخنما شد آبرومان از گناه
این لباس کهنه محتاج رُفوست
ما بدون اشک بی حیثیتیم
اشک ما در عین قلِّت آبروست
وقت گریه،گریه کن حس میکند
پای حوض صحن مشغول وضوست
شکر مخصوص خداوندی است که
نوکران را آفرید ارباب دوست

سعید آبیاری
کد مطلب : 342091