توصيه به ديگران
۰
شنبه ۱۶ تير ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۴۴
هم‌رنگِ شفق شد جگر «حضرت زهرا(س)» // شد ماه عزای «پسر حضرت زهرا(س)»
لطف کردی به من دوباره حسین // که رساندی مرا به هیئت و اشک // لطف کردی اجازه ام دادی // بزنم سینه پای صاحب مشک
هم‌رنگِ شفق شد جگر «حضرت زهرا(س)» // شد ماه عزای «پسر حضرت زهرا(س)»
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز؛ صور محرم در کشور دمید و ماه عزای محرم ماه قیام و پیام فرا رسید. حماسه کربلا حقیقتی را در کهکشان عشق و خون به تصویر کشید تا دیگر کسی برای چشم پوشیدن از آفتاب حقیقت، بهانه ای نیابد.

ضمن عرض تسلیت فرا رسیدن ماه شهادت آلُ الله به ساحت حجت ابن الحسن المهدی ارواحناه  فداه و نایب بر حقش و شما عزاداران حسینی، اشعار زیز را تقدیم نگاه خوبتان می نماییم:





صور مُحَرَّم

هم‌رنگِ شفق شد جگر «حضرت زهرا(س)»...
شد ماه عزای «پسر حضرت زهرا(س)»

«سرگشتهٔ هیئت‌شدن»، از بختِ بلند است...
خوشبخت شده «دربه‌در» حضرت زهرا(س)

فرقی نکند!... در همه‌جا: تکیه و مسجد...
گسترده شده بال و پرِ حضرت زهرا(س)

توفان عزا، از «شب اول» شود آغاز...
با یک نظرِ مختصرِ حضرت زهرا(س)

معنای پر از زمزمهٔ «روضهٔ صبح» است:
هم‌ناله‌شدن با «سحر حضرت زهرا(س)»!

با «دستهٔ شب‌ها» به خیابان برسانیم...
یک جرعهٔ مَشکِ «قمر حضرت زهرا(س)»!

در «خدمت خاتون»، نگرانیم که باشیم...
شرمندهٔ چشمانِ تَرِ حضرت زهرا(س)...!

خوشبختیِ محض است اگر خدمتِ خادم...
تأیید شود با نظر حضرت زهرا(س).

#سید_محمد_سادات_اخوی





صور مُحَرَّم


از هرچه به جُز سیرِ الی الله حذر کرد
خونی که درآینده ی ده نسل اثر کرد

او صحبت حق بود که در گوشِ زمان خواند
با تیغِ کلامش همه را زیر وزِبَر کرد

از کَثرتِ کُفران نهراسید و به میدان
با لشگر هفتاد و دو تا،کارِ دِگر کرد

شیطان هدفش بود مُکَدَّر کند او را
غافل شد و آن آینه را آینه تر کرد

جا دارد اگر روضه ی مکشوف بخوانیم
آنجا که تماشای بَدن های پسر کرد

شد باعث سو سو زدن شعله ی خورشید
ظلمی که خسوف آمد و در حق قمر کرد

لبهایِ ترک خورده ی حاجیِ حرم را
با تیر و کمان اَبرهه مهمان سه پَر کرد

گودال سرافکنده ترین جای زمین شد
چون فاطمه را گریه کن روضه ی سر کرد

تاریخ به تصویر کشیده است که شاهی
بر نیزه ی غربت،چه غریبانه سفر کرد

ای شعر ازین بیش به آتش مکشانم
با ریشه ی صبرم سخنت کار تبر کرد

صد سال دگر هم برود باز همین است
بی جامِ غم او نشود عُمر به سر کرد

این سلسه ی عشق عجب منشاءِ سود است
هرکس که در این حلقه نیفتاد ضرر کرد






صور مُحَرَّم


در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به زیر لحد عزا دارند
پدر و مادران خفته به خاک
که عزا دار روضه ی یارند
-
پدری که همیشه با اشکش
مشکی روضه را به تن می کرد
شب اول که می رسید از راه
یادی از غربتِ حسن می کرد
-
مادری که همیشه در طی سال
خانه اش بود با شما آباد
از پس انداز چند ماهه خودش
خرجیِ روضه ی تورا می داد
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به درد فراق مجبورند
بین بستر سیاه پوشیدند
ولی از روضه های تو دورند
-
لطف کردی به من دوباره حسین
که رساندی مرا به هیئت و اشک
لطف کردی اجازه ام دادی
بزنم سینه پای صاحب مشک
-
با خودم فکر می کنم...هیهات
هرچه بر سینه ام زدم کم بود
دوست دارم که خوب گریه کنم
شاید این اخرین محرم بود...

 🔸شاعر: #آرمان_صائمی
کد مطلب : 337340