به گزارش
سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز پنجم جمادی الاول مصادف است با ولادت دردانه علی و زهرا علیهما السلام تجسم عشق و ایثار حضرت زینب کبری سلام الله علیها.
ضمن تبریک این روز به همه آزادگان و پرستاران اشعار زیر را تقدیم نگاه خوب شما می نمایم:
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاالسلام ای دخترِ والا مقامِ فاطمه
زینب ای آیینه دارِ صبح و شامِ فاطمه
جلوه کرده در وجودِ تو تمامِ فاطمه
آمدی دنیا و دنیا شد به کامِ فاطمه
گرچه ای بانو تو سر تا پا شبیهِ مادری
در زمین و آسمان زینت برای حیدری
جمعِ زهرا و علی ، بالاتر از باور تویی
وارثِ حجب و حیا و عصمتِ مادر تویی
کوهِ صبری که بُوَد از کوه محکم تر تویی
زینتِ حق حیدر است و زینتِ حیدر تویی
نامِ زیبای تو را خالق معین کرده است
با تو یا زینب ، ولایت را مزیّن کرده است
کیستی بانو؟ تویی جمعِ صفاتِ پنج تن
در شجاعت چون حسین و در کرامت چون حسن
دیده ی تاریخ مثل تو ندیده شیر زن
کفر می لرزد به خود هر گاه می گویی سخن
هر زمان مثلِ علی تفسیر قرآن می کنی
با کلامت نامسلمان را مسلمان می کنی
دفترِ عمرِ تو غرقِ عشق باشد خط به خط
هر زمان حرفِ فداکاری است می آیی وسط
بارها و بارها در وصفِ تو گفتم غلط
چون که اوصافِ تو را معصوم می فهمد فقط
انبیا و اولیا را برده صبرت زیرِ دین
ما کجا و مدح تو! مدحِ تو باشد با حسین
ثبت گشته مدحِ تو در متنِ دیوانِ حسین
آمدی دنیا که باشی روح و ریحانِ حسین
روز اول تا رسیدی روی دامانِ حسین
رازِ لبخندِ تو را فهمید چشمانِ حسین
بینِ آغوشِ حسینت چشم هایت باز شد
از همان دم عاشقی بینِ شما آغاز شد
با نگاهت قول دادی تا که باشی یاورش
عهد بستی با حسینت تا شوی پیغمبرش
نذر کردی تا شوی پروانه ای دورِ سرش
هم که بعد از فاطمه باید تو باشی مادرش
کربلایی شد دلم با اشک می گیرم وضو
یادم آمد از وداع و بوسه ی زیر گلو
یادم آمد جای مادر بوسه بر حنجر زدی
یا که در گودال بر او مادرانه سر زدی
ناله ها با دیدن آن لاله ی پرپر زدی
رو به یثرب حرف هایی را به پیغمبر زدی
یا رسول الله، یا جَدّا ، حسینت را ببین
زینتِ دوش تو افتاده رها روی زمین
#رضا_یزدی
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاهرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
«اَمَّن یُجیب» را تو بخوان، بانوی دمشق!
ای مُضطری که پیش تو شد سربریده، عشق...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
✍: #قاسم_صرافان
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاالسلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
نوه ی دختری پیغمبر
نور چشمان سید بطحا
مثل آیینه ی تمام نما
روی تو شد خدیجه در زهرا
خوش به حال علی که گردیده...
...نام پاک تو زینت بابا
صد هزاران فرشته می خواهد
تا کشد ناز دختر مولا
بال جبریل بالش سر تو
سایه بان تو قامت طوبی
دور گهواره ات چه می بینم
لشگری صف کشیده از حورا
همه در نوبت اند تا گیرند
بوسه از خاک زیر پای شما
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
هرکه گِرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با...
...گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا
مادر عشق دختر حیدر
لب کنم باز بهر مدح و ثنا
در طریق تو مست باید شد
از طهوران باده ی اِلآ
هر دلی شد دخیل کوی تو
در قیامت نمی شود رسوا
ما گدایان بین راه توایم
علیا حضرتا تصدقنا
کرم ِتوست ورنه کاسه ما
به خدا نیست مستحق عطا
من چه گویم که آیه ی قرآن
ز کراماتتان بود گویا
قرص نان تو می کند نازل
هل اتی بر سرای آل کسا
چه سحرها نماز شب خواندم
تا که شاید تو را کنم پیدا
همه شب های تو مسیحه ی عشق
می دهد بوی لیلةُالمحیا
در قنوت تهجدت دیدم
رتبه های «مقام محمودا »
در رکوع تو جلوه های خضوع
سجده ات مست ربی الاعلی
در نماز شبت چه ها می دید
که حسین گفت التماس دعا
نفحات مقدست بانو
زنده سازد دو صد مسیحا را
شصت و نه بار ذکر یا زینب
رمز توحید را کند افشا
هرکه آواره ی حسینت شد
در حریم تو می کند ماوا
خاطرت را ز بس خدا می خواست
با حسین آفرید قلب تو را
السلام ای شریکه الارباب
فانیا للحسین سر تا پا
تا که مهر تو در دلم باشد
سایه ی عشق؛ بر سرم بادا
دستگردان شدی میان حرم
تا رسیدی به دامن لیلا
کُشتی ارباب عشق بازان را
ناز دار خدا دودیده گشا
بین هر تار معجرت بینم
آیه ی کاملی ز حجب و حیا
چادرت محترم تر از کعبه
صورتت در حجاب بی همتا
در چهل سال گفته همسایه
که ندیده است سایه ات حتی
کسب فیض از تو کرده ام ِبنین
تا که گردیده مادر سقا
آمدی تا که پُر کنی جای
مادرت را میان بیت ولا
آمدی و چه زود می پیچد
بین خانه صدای «وا اُمّا»
کاش این جا تمام می شد کار
تازه آغاز می شود غمها
دومین داغ داغ محراب است
فرق منشق و ناله ی ابتا
سومین غربتت به یک تشت است
لب خونین و ذکر واحسنا
مادر درد السلام علیک
صاحب هر مصیبت عظما
جبرییل دلم خبر داده
می شوی از حبیب خود تو جدا
چه می آید سرت خدا داند
الامان الامان ز عاشورا
بین گودال بنگری زینب
یک گلویی که گشته منحورا
ناله هایی ضعیف می آید
گوییا در میان هلهله ها
هاله ی نور گوشه ی مقتل
ناله های غریب واغوثا
مادرت بود و دور تا دورش
آسیه، مریم، هاجر و حوا
ناله می زد حسین را کشتند
با لب تشنه بر لب دریا
یک سوالی برای من مانده
بی جواب ای عقیله ی دنیا
تو چه دیدی کسی نمی داند
که زدی ناله آه «یا جدا»
از چه بر جد خود نشان دادی
تن بی سر دو بار با هذا
این حسینت مرمل بدما
گشته جسمش مقطع الاعضا
مو کنان سوی خیمه گاه مرو
بهر بوسیدن گلو بازآ
سر خود را بلند کن بنگر
روی نیزه سری رود بالا
کاش دشمن دگر حیا می کرد
ختم می شد مصیبتت اینجا
بوی جسم حسین می آید
ازچهل نعل تازه در صحرا
بعد از آن شد رسالتت آغاز
ای علمدار صبر روح وفا
تویی آن اولین ولی فقیه
در زمان امام کرب و بلا
این قصیده دگر کنم کوتاه
با تمام قصور ای والا
دامنت را به گریه می گیرم
تا نمایی برات ما امضا
نذر کردم اگر رسیدم من
زنده در آن حریم و صحن و سرا
هر قدم نام تو فقط ببرم
تا کنم در حرم به پا غوغا
در شب عید خواهشی دارم
می پذیری ز نوکرت آیا؟
آبرودار بر گل نرگس
بنما تو سفارش ما را
از حبیبم بخواه برگردد
از سفر آن امام خوبی ها
با تمام وجود می گویم
اعتقادم میان لوح قضا
کافر عشقم و خراب خراب
عاشق زینبم به اذن شما
✍: #قاسم_نعمتی
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاشیعیان حیدریم و خاک پای زینبیم
با نگاه لطف زهرا مبتلای زینبیم
برکت یک عمر گریه بر برادرهای او
لطف فرمودند و حالا ما گدای زینبیم
کربلا از ابتدا تا انتها میدان اوست
از محرم تا صفر غرق عزای زینبیم
در نماز وتر دست گریه کن ها را گرفت
ما حسینی گشته از فیض دعای زینبیم
رازق چشم تر عشاق تنها زینب است
اشک اگر داریم مرهون عطای زینبیم
از نجف تا کربلا هر سال جمع زائران
میهمان سفرۀ صحن و سرای زینبیم
روز محشر لحظۀ یوم یفر من اخیه
با نشان سینه زن تحت لوای زینبیم
هر مدافع تا زمین افتاد با خونش نوشت
تا نفس در سینه ها باقیست پای زینبیم
کثرت ایرانیان لشگرش معلوم کرد
بیش از هر قوم دیگر ما فدای زینبیم
او اسارت رفت تا دین خدا احیا شود
ما مسلمانان رنج و غصه های زینبیم
تازیانه خورد اما چادرش را پس گرفت
تا ابد حیران این حجب و حیای زینبیم
✍: #مصطفی_هاشمی_نسب
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاگفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
✍: #سیدحمیدرضا_برقعی
#ولادت_#حضرت_زینب_سلام الله علیهاکیست این زینب که دنیا را مسخر کرده است
دست بسته در اسارت فتح خیبر کرده است
کیست این بانوی والا کز عفاف و حجب خویش
چهره ظلمات را چون مه منور کرده است
در اسارت هم نگهبان حجاب خویش بود
عفتش را برتر از ارزنده گوهر کرده است
کیست این مادر که در راه خدا طفلان خویش
راهی میدان جنگ نابرابر کرده است
کربلا را پشت سر بنهاد با سیل بلا
دیده اش را دمبدم با اشک غم تر کرده است
قامتش از غصه خم شد گیسوانش شد سپید
باغ را خار جفا تا دید پرپر کرده است
زنده شد از همت و ایثار زینب ثار حق
کربلا را تا ابد سرخط دفتر کرده است
با بیانی کاخ استبداد را در هم شکست
دختر حیدر ببین کاری چو حیدر کرده است
با جمیلا گفتنش بر ظالمان ثابت نمود
دین حق را با یقین و عشق باور کرده است
در جهان زینب همیشه زینت نام علیست
با قدومش دهر را امشب معطر کرده است
در دل محشر شفاعت می کند مدهوش را
چون که عمرش را به شوق کربلا سر کرده است