توصيه به ديگران
۰
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۱
حیاتی و کلیدواژه «ارادت به ابی»
آیا بسامد بالای تکرار اسم «ابی» و شبکه‌های سعودی لندنی در پیوند با چهره‌های شناخته شده سینما و تلویزیون و موسیقی در داخل اتفاقی است؟
Share/Save/Bookmark
به گزارش عصر امروز محمدرضا حیاتی، کسی است که کل هویت خود را به عنوان «گوینده خبر»، مدیون سیمای جمهوری اسلامی است که حتی با وجود گذشت چند سال از بازنشستگی، او را به عنوان یک گوینده اصلی خبر حفظ کرده است. گرچه در مملکتی با جمعیت 85 میلیون نفر، که دریایی از استعدادهای جوان و تحصیل‌کرده در حوزه‌های مختلف را در خود جای داده و از قضاء علاقمندان به گویندگی هم در میان جوانان آن، بسیار زیاد است، حفظ حیاتی نوعی بی‌عدالتی توام با بدسلیقگی است. اما آن‌چه که اخیرا نام حیاتی را در روزهای اخیر بر سر نام‌ها انداخته، ادعای او مبنی بر ممنوع‌الکار شدن تلفنی توسط سازمان صدا و سیما است. ماجرا ظاهرا به این اظهار نظر حیاتی در یک مصاحبه بازمی گردد: «به ابی خیلی ارادت دارم»

ابراهیم حامدی، معروف به «ابی»، خواننده قدیمی لس‌انجلسی، در ماه‌های اخیر، به نحوی آهسته و پیوسته حضور پررنگی در اخبار فرهنگی داخل کشور یافته است. هنوز دیرزمانی از ماجرای جدل کلامی خواننده جوان و محبوب کشور، «محسن چاووشی» با همسر ابی با نام مهشید نگذشته  است. این جدل بر سر توهین وقیحانه زن ابی به اعتقادات اسلامی در قالب کامنتی پای استوری چاووشی کلید خورد که البته با پاسخ کوبنده و قاطع چاووشی در دفاع از اعتقادات شیعی و مولا علی(ع) مواجه شد. کمی قبل‌تر، یعنی در اسفندماه، ماجرای سفر برخی از خوانندگان ایرانی ساکن لس انجلس، برای اولین بار، به خاک سعودی و اجرا در جشنواره طنطوره خبرساز شد. باز چهره اصلی در این سفر تبلیغاتی(که با هزینه قابل ملاحظه از سوی شخص بن‌سلمان صورت گرفت) ابی بود که در ویدیویی به ماله‌کشی و آرایش دولت خبیث و جنانیکار سعودی پرداخت. بر طبق اخباری که بعد از این جشنواره منتشر شد، بیشترین دستمزد بابت حضور در این جشنواره(که هم از نظر اجرای خوانندگان و هم کیفیت پخش کنسرت بسیار ضعیف و مضحک بود)، مبلغ 700 هزار دلار بود که به «ابی» و «ساسان حیدری یافته»(ساسی مانکن) تعلق گرفت.

اما از قراین برمی آید که پول کلانی که بابت این حضور در خاک سعودی و آن اجرای ضعیف به این دو نفر پرداخت شد، مربوط به روابط و پیوندهای کاری فراتر از جشنواره طنطوره است. کما این که، کمی بعد از آن کنسرت، ویدیو کلیپ جدیدی از ساسی مانکن منتشر شد که از نظر وقاحت، ابتذال و اروتیسم عیان در کلام و تصویر، بی‌سابقه بود، چنان که بی تردید برخی رقاصه‌های حاضر در این موزیک ویدیو فعالان شاغل در صنعت پورن بوده‌اند. به بیان دیگر، ساسی مانکن با هدف تاثیرگذاری بر نسل نوجوان ایرانی و به فساد کشاندن فکر و ذهن این قشر سنی به شدت تلقین‌پذیر، جذب دستگاه تبلیغاتی سعودی شده و قرار است یکی از عوامل اجرایی پروژه استحاله فرهنگی نوجوانان ایرانی باشد.

اما ابی با چه ماموریتی جذب دستگاه تبلیغاتی رژیم جنایتکار، کودک‌کش و ضدایرانی سعودی شده است؟

به نظر می رسد کار دعوت به کار و جذب ابی از مدتی قبل از جشنواره طنطوره آغاز شده بود. کسانی که در روند شدت‌یافتن تقابل مهناز افشار با حکومت و شیب تند یافتن مواضع او در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بودند و این روند را رصد می کردند، به خاطر دارند که هم خبر طلاق افشار از شوهرش(یاسین رامین) و هم خبر مهاجرت او، همزمان با انتشار اخبار ساخت «پرژن گات تلنت» توسط شبکه MBC Persia در اواخر آبان 98 بود. همزمان با انتشار فیلمی از پشت صحنه این برنامه در هفته اول آذر سال گذشته بود که در آغوش گرفته شدن افشار توسط ابی، خبر پایان فعالیت افشار را در سینمای ایران در داخل روی خروجی سایت‌های خبری قرار داد.
کمی بعد از پخش نخستین قسمت این برنامه از شبکه سعودی، ویدیویی از آوازخوانی اختصاصی ابی برای مهناز افشار در هتل در شبکه‌های اجتماعی پخش شد. در جریان، پخش «مسابقه استعدادیابی»(که البته بنا بر برآوردها و بر اساس شاخص‌های مدیا یک برنامه شکست‌خورده در جلب توجه مخاطبان است)هم تمجیدها و تحسین‌های دوطرفه ابی و مهناز افشار نسبت به یکدیگر(که به حد آزارنده و اعصاب‌خردکن می رسد) نشان از عمق روابط این دو دارد و قرینه‌ای قابل تامل درباره نقش ابی در پروژه خروج مهناز افشار از ایران و جذب او به دستگاه تبلیغاتی سعودی به دست می دهد.

از سوی دیگر، به یاد داشته باشیم که دست‌کم از اوایل سال 98، اخبار و گزارش‌هایی درباره تلاش دستگاه تبلیغاتی سعودی برای جذب مجریان و هنرمندان صدا و سیمای ایران منتشر شده بود. گزارش‌هایی که با انتشار خبر پیوستن مزدک میرزایی(گزارشگر فوتبال) در اواخر تیر ماه 98، وارد فاز جدی‌تری شد. دو ماه بعد، در اوایل مهرماه، شایعات درباره مهاجرت اسماعیل فلاح، خبرنگار قدیمی صدا و سیما به لندن و قصد او برای ادامه فعالیت در انگلستان منتشر شد که البته توسط او تکذیب شد، اما قراین و اخباری درباره صحت ماجرای مهاجرت او و تابعیت انگلیسی از پی آمد.

در روزهای اخیرف مرتضی غرقی، دیگر خبرنگار صدا و سیما که سال‌ها در حوزه برونمرزی فعالیت داشته، توجهات را به جذب چند تن از خبرنگاران صدا و سیما توسط شبکه سعودی ایران اینترنشنال از جمله احمد پورصمدی و نیلوفر پورابراهیم، و تلویحا جذب اسماعیل فلاح، جلب کرد:
نکته قاابل تامل درباره فلاح این است که او را عمدتا به عنوان یک خبرنگار نزدیک به نظام و دارای تجلیات حزب‌اللهی می شناختند. حالا اما خبر «ممنوع الکاری تلفنی»

محمدرضا حیاتی(که او هم تا همین چند وقت پیش گوینده‌ مورد علاقه سازمان محسوب با تجلیات حزب‌اللهی شناخته می شد) آن هم حول ابراز ارادت او به «ابی» منتشر می شود. آیا این اتفاقی است؟

آیا بسامد بالای تکرار اسم «ابی» و شبکه‌های سعودی لندنی در پیوند با چهره‌های شناخته شده سینما و تلویزیون و موسیقی در داخل اتفاقی است؟
چگونه است که محمدرضا حیاتی، کسی که هویت و تشخص خود را از بابت اعلام خبر رحلت امام به دست آورد و زمانی در برنامه «صندلی داغ» از دیدن خواب پیامبر اکرم(ص) سخن گفت، درست در زمانی که هنوز بحث  جدل کلامی چاووشی با زن ابراهیم حامدی در شبکه‌های مجازی داغ است،  به ناگهان در یک تاکشوی اینترنتی با حال و هوای جوانانه ظاهر می شود و دقیقا عکس محسن چاووشی برای اظهارنظر مقابلش قرار می گیرد، تا لاجرم بحث به همان جدل کلامی کشیده شود؟ حیاتی در این برنامه، چنان که گویی از قبل برای این سوال آماده و مهیاست، در قالب یک «سلبریتی» سینمایی فرو می رود و از «ارادت» سالیان خود به «ابی» می گوید که انگار نه انگار سال‌ها با ظاهر و صدای شق و رق اتوکشیده یک مدل و یک سبک اخبار گفته و نماد کم‌تحرکی و سلیقه بیات شده در بخش‌های خبری سیماست. از قضا مجری برنامه هم تاکید می کند که قصدش از نشان دادن عکس چاووشی رسیدن به اظهارنظری درباره جدل کلامی چاووشی با مهشید حامدی است.

تک تک میزانسن و چینش این تاکشو، حضور حیاتی، نشان دادن تصویر چاووشی و نوع اظهارنظر «ارادتمندانه» و «مخلصانه» حیاتی نشان از برنامه‌ریزی شده بودن آن می دهد، چنان که حیاتی در ابتدا وانمود می کند اصلا تصویر چاووشی را نشناخته، ولی از ارادتمندان ابی بوده که آهنگ‌های «قبل از انقلاب» او، بعد از «پنجاه سال» برای او «خاطره» است. نحوه ادای این جملات، سرخ شدن چهره و نوع نفس کشیدن او در موقع ادای این جملات، همه نشان از تمرین قبلی او برای این اظهار نظر دارد، مضافا این که، او که 40 سال نان صدا و سیمای جمهوری اسلامی را خورده و شخصیت و هویت اجتماعی خود را مدیون این نظام است، هیچ اشاره‌ای به کامنت زشت و زننده و ضداعتقادی مهشید حامدی در صفحه چاووشی نمی کند. اما بلافاصله باز «ابی»(بخوانید دولت سعودی)، همچون یک «حامی قهرمان» آغوش می گشاید و در توئیتی به ابراز ارادت حیاتی واکنش نشان می دهد و از خبر «ممنوع‌الکاری» او ابراز تاسف می کند. این سناریو «هندی»تر از آن است که از دید اهل فن پنهان بماند.
مرجع : مشرق
کد مطلب : 283730