توصيه به ديگران
۰
شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۵۵
راه وارد نشدن وحشت قبر از لسان امام جواد(ع)
وقتی حضرت جواد الائمه(علیه السلام) به دنیا آمدند حضرت رضا(علیه السلام) فرمودند مولودی پر برکت‌تر و گرامی‌تر از این مولود برای شیعیان ما آفریده نشده، نوزادی خوش قدتر از ایشان برای شیعیان به دنیا نیامده است.
راه وارد نشدن وحشت قبر از لسان امام جواد(ع)
Share/Save/Bookmark
به گزارش سرویس تاریخ و حماسه عصر امروز حضرت امام جواد(علیه السلام) در دهم رجب المرجب سال ۱۹۵هجری در شهر مدينه متولد شدند. نام حضرت مبارکشان محمد معروف به جواد و تقی است.

بنا بر این گزارش حضرت امام رضا(علیه السلام) وقتی فرزندش حضرت جواد الائمه(علیه السلام) به دنیا آمدند بسیار نسبت به ایشان توجه داشته به همین دلیل وقتی امام جواد(علیه السلام) به دنیا آمد حضرت رضا(علیه السلام) فرمودند مولودی پر برکت‌تر و گرامی‌تر از این مولود برای شیعیان ما آفریده نشده، نوزادی خوش قدتر از ایشان برای شیعیان به دنیا نیامده است.

زوجات و اولاد حضرت جواد (علیه السلام)
 
همسر حضرت امام جواد (علیه السلام) ام الفضل دختر مأمون بود. حضرت جواد (علیه السلام) از ام الفضل فرزندي نداشت.  همچنین حضرت امام محمد تقي علیه السلام زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته اند.

فرزندان آن حضرت را ۴ پسر و ۴ دختر نوشته اند بدين شرح :
 
۱ - حضرت ابوالحسن امام علي النقي هادي  علیه السلام
۲ - ابواحمد موسي مبرقع
۳ - ابواحمد حسين
۴ - ابوموسي عمران
۵ - فاطمه
۶- خديجه
۷- ام کلثوم
۸- حکيمه

چند قطره از دریای فضایل جواد الائمه علیه السلام

**محمدبن حسن بن عمار می گوید: یک روز در مدینه خدمت علی بن جعفر عموی گرامی امام رضا(علیه السلام) نشسته بودم. در همین هنگام امام جواد(علیه السلام) هم وارد شد. دیدم که علی بن جعفر با سرعت از جا بلند شد و بدون کفش و عبا به استقبال امام جواد(علیه السلام) رفت و دستش را بوسید و به او احترام زیادی گذاشت.
امام جواد(علیه السلام) به او فرمود: «ای عمو! خدا رحمتت کند؛ بنشین» علی بن جعفر گفت: آقای من! چطور بنشینم و شما ایستاده باشی؟
وقتی علی بن جعفر به جای خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کردند و گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این طور رفتار می کنید؟
علی بن جعفر دست به محاسن سفیدش گرفت و گفت: «ساکت باشید؛ اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست اما این کودک را سزاوار دانست و چنین مقامی به او عطا کرد، چرا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه بر خدا از سخن شما. من بنده او هستم...
 
**امام رضا(علیه السلام) که به شهادت رسید، امام جواد(علیه السلام) بر منبر رسول الله(صلی الله علیه و آله) رفت و فرمود: «من محمدبن علی الجواد هستم. من نسب های همه مردم را می دانم، چه مردمی که به دنیا آمده اند و چه مردمی که به دنیا نیامده اند. ما این علم را قبل از این که عالم هستی خلق شود، داشته ایم و بعد از فنای عالم هستی نیز این علم را داریم. اگر نبود تظاهر اهل باطل، حکومت اهل گمراهی و شک مردم عوام؛ چیزهایی می گفتم که همه از اولین و آخرین را به تعجب وامی داشت.» آن وقت دست شریفشان را بر دهان مبارکشان گذاشتند و خطاب به خودشان فرمودند: «ساکت باش محمد! همان طور که پدران تو پیش از تو سکوت کردند...» 

**چون امام جواد(علیه السلام) به بغداد تشریف آوردند، قبل از این که مأمون را ملاقات کنند، روزی آن ملعون به قصد شکار از کاخ خود خارج شد؛ در اثنای راه، به جمعی از کودکان رسید که مشغول بازی بودند. امام جواد(علیه السلام) نیز همراه آنها مشغول بازی بود. وقتی بچه ها کوکبه مأمون را دیدند، پا به فرار گذاشتند. امام جواد(علیه السلام) از جای خود حرکت نفرمود و بی آنکه وقار و آرامشش را از دست بدهد، در جای خود ایستاده بود؛ تا این که مأمون نزدیک ایشان رسید. از جلالت و متانت آن حضرت تعجب کرد. مرکب را نگه داشت و گفت: تو چرا مثل بچه های دیگر از سر راه من کنار نرفتی؟
حضرت فرمود: «ای خلیفه! راه تنگ نبود که لازم باشد آن را برای تو باز کنم. خلافی هم مرتکب نشده بودم که بخواهم از تو فرار کنم و فکر نمی کنم تو کسی را بدون جرم، عقوبت کنی!»
تعجب مأمون بیشتر شد. گفت: اسم تو چیست؟ حضرت فرمود: محمد. گفت: پدرت کیست؟ فرمود: علی بن موسی. مأمون تعجبش برطرف شد و یاد به قتل رساندن امام رضا(علیه السلام) افتاد و از آنجا دور شد. وقتی به صحرا رسید، پرنده ای در آسمان نظرش را جلب کرد، بازی را به هوا فرستاد تا او را شکار کند. بعد از مدتی که باز برگشت، در منقارش یک ماهی ریز بود که هنوز جان در بدن داشت! مأمون متعجب شد که چگونه می شود از آسمان ماهی زنده آورد؛ آن ماهی را در دست گرفت و برگشت. رسید به همان جا که بچه ها بازی می کردند، بچه ها دوباره گریختند و امام جواد(علیه السلام) دوباره در جای خود ایستاد.
مأمون گفت: ای محمد! اگر گفتی در دست من چیست؟ حضرت فرمود: «حق تعالی چندین دریا خلق کرده که ابرها از آنها به هوا بلند می شوند و ماهی های خیلی ریز همراه ابرها به بالا می روند و بازهای شکاری پادشاهان، آنها را شکار می کنند و پادشاهان آنها را در دست خود پنهان می کنند تا به وسیله آن برگزیدگان از سلاله نبوت را امتحان کنند..»
 
**حسین مکاری می گوید: وارد بغداد شدم و دیدم امام جواد(علیه السلام) در نهایت عزت زندگی می کند. با خود گفتم: با این زندگی خوب و غذاهای لذیذ، دیگر امام جواد(علیه السلام) به مدینه برنخواهد گشت. تا این خیال از ذهنم گذشت، حضرت سرش را بلند کرد، دیدم که رنگ صورتش زرد شد. فرمود: «ای حسین! نان با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای من بهتر از این وضعی است که مشاهده می کنی.»
 
نه روایت از امام نهم شیعیان

«مَنْ اتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ»
هرکس رکوع نمازش را به ‌طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد. (کافی، ج3، ص321)

«لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ.
بنده‎‌ای حقیقت ایمان را نمى‎‌یابد، مگر آنکه دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و کسى هلاک و بدبخت نمی‎شود، مگر آنکه هواها و خواسته‌‎هاى نفسانى خود را بر احکام الهى مقدم کند. (بحارالانوار، ج75، ص81) 
 
«عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ»
بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، چون فراگیرى آن واجب و بحث دربارۀ آن مستحب و مفید است، علم وسیله کمک به دوستان و برادران و دلیل و نشانه مروّت و جوانمردى، هدیه و سرگرمى در مجالس، همدم و رفیق انسان در مسافرت و انیس و مونس انسان در تنهایى است. (بحارالانوار، ج75، ص80) 
 
«خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْحِلْمِ»
تواضع و فروتنى زینت‎‌بخش علم و دانش، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت‌بخش عقل و خوش‎‌رویى با افراد زینت‎‌بخش حلم و بردبارى است. (بحارالانوار، ج75، ص91)
 
«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ»
در زندگى، صبر را تکیه‌‎گاه خود، فقر و تنگ‌‎دستى را هم‌‎نشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش که در چه حالتى خواهى بود. (بحارالانوار، ج75، ص358) 
 
«الْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَةُ الْوَرَعِ»
خشوع و خضوع زینت‎‌بخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت] سودمند نباشد، زینت‎بخش ورع و تقواى انسان است. (بحارالانوار، ج74، ص131) 
 
«الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ»
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آنها را یارى و اجرا کند، مورد نصرت و رحمت الهی و هر که آنها را ترک و رها کند، مورد خذلان و عِقاب قرار مى‌گیرد. (وسائل‌الشیعه، ج16، ص124) 
 
«إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ انْفَسَهُ لِیَأجُرَهُ عَلى ذلِکَ»
همانا خداوند متعال بهترین و عزیزترین ثروت و فرزند مؤمن را مى‌‎گیرد، چون دنیا و متعلقات آن بى‎‌ارزش است تا [در قیامت] پاداش عظیمى عطایش کند. (کافی، ج3، ص218) 
 
«قالَ له رجل: اوصِنى بَوَصِیَّةٍ جامِعَةٍ مُخْتَصَرَةٍ؟ فَقالَ (ع): صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِ الْعاجِلَةِ وَ نار الْآجِلَةِ».
شخصى به حضرت عرض کرد: مرا موعظه و نصیحتى کامل و مختصر عطا فرما؟ امام (ع) فرمودند: اعضا و جوارح ظاهرى و باطنى خود را از ذلت و ننگ سریع و زودرس، همچنین از آتش و عذاب آخرت در امان و محفوظ بدار. (عوالم‎العلوم و المعارف، ج23، ص305)
کد مطلب : 195722