به گزارش عصر امروز، موضوع هستهای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلیترین مسائل کشور طی ۱۰-۱۲ سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی در سه ماه آینده خواهد گذشت، می تواند بر بسیاری از مولفههای قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تاثیرگذار باشد.
به منظور بررسی ابعاد مختلف فنی و بویژه راهبردی موضوع هستهای، خبرگزاری تسنیم با دعوت از آقایان فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و مهدی محمدی کارشناس مسائل راهبردی هستهای به واکاوی زوایایی پرداخته است که به نظر میرسد برای درک بهتر از "آنچه درباره تاسیسات هستهای و فضای سیاسی کشور در این باره تاکنون گذشته و آنچه در مسیر پیشرو باید بدان توجه ویژهای داشت" از اهمیت بالایی برخوردار است.
دو کارشناس شناخته شده این حوزه، در این میزگرد که بیش از ۲ و نیم ساعت به طول انجامید نکات مهمی را در حوزه تخصصی خود مطرح کردند و گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم بنا دارد با توجه به اولاً اهمیت موضوعات مطرح شده و ثانیاً مطول بودن آنها، این میزگرد را به صورت موضوعی و مجزا در چند بخش مختلف به خوانندگان خود تقدیم کند. آنچه در ادامه میآید بخش دوم(از چهاربخش) مطالب مطرح شده توسط آقای مهدی محمدی است.
بخش اول را از اینجا بخوانید
مهدی محمدی در آغاز بخش دوم از سخنان خود در میزگرد خبرگزاری تسنیم با تاکید بر اینکه همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند هیچ جریانی در ایران مخالف توافق نیست، خاطرنشان کرد: تیم مذاکره کننده قبلی هم مخالف توافق نبود، تیم قبلی هم اساساً مذاکره میکرد که توافق کند و در آستانه یک توافق هم بود، توافقی که به عقیده من بسیار بهتر از توافق ژنو بود که الان بهعنوان توافق مادر، بنیاد و زیرساخت تفاهم لوزان است. اگر انتخابات ریاست جمهوری به جای خرداد در شهریور ماه برگزار میشد بسیار محتمل بود که بر اساس پیشنهاد آلماتی توافقی بین تیم مذاکره کننده قبلی با گروه ۱+۵ شکل گیرد. آن توافق هم درباره همان گام ابتدایی بود.
وی با ذکر این نکته مهم که "آن چیزی که ما امروز بر سر آن با دوستان مذاکره کننده و دولت بحث داریم این نیست که ما مخالف توافقیم و کسانی موافق هستند، بحث بر سر این است که همه باید تلاش کنند که ما به یک توافق خوب برسیم" تصریح کرد: ایران امروز به نظر من قدرتمندتر از آن است که بخواهد با کشورهای غربی و آمریکا تن به یک توافق بد بدهد، توافقی که ما میکنیم باید در شأن قدرت ملی ما باشد که امروز این مؤلفهها کاملاً رو به رشد است.
این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: اگر شما به وضعیت منطقه نگاه کنید میبینید که به تعبیر ویلیام کوهن وزیر دفاع سابق امریکا، امروز امریکا در خاورمیانه به نیروی هوایی ایران تبدیل شده است! این تعبیر بسیار مهمی است و در یک جمله عمق باور امریکا به قدرت ژئوپلتیکی ایران را ترسیم می کند. عرض ما این است که باید توافقی در شأن ملت ایران و متناسب با قدرت ملی ما باشد که دشمن اینگونه آن را توصیف می کند. ولی آنچه که تا امروز انجام شده، هم توافق ژنو و هم تفاهم لوزان، فاصله معناداری با آن چیزی که ملت ایران شایسته آن است، دارد.
محمدی با اشاره به اینکه خروجی ۱۰ سال مقاومت در پرونده هستهای، ریختن خون شهدای هستهای ما، زحمات قابل توجه فنی که در این حوزه کشیده شده، هزینهای که ملت در تحمل تحریمها پرداخته و ... همه اینها باید یک توافق شایسته باشد، ضمن تاکید مجدد بر اینکه توافق خوب امروز برای ایران دست یافتنی است، گفت: من کاملاً به این اعتقاد دارم اما با استراتژی فعلی که در پیش گرفته شده میتوانم با اطمینان بگویم و میتوان استدلال کرد که ما در آستانه توافق خوب نیستیم..
وی تاکید کرد: آن چیزی که امروز ما را از توافق خوب محروم میکند استراتژی مذاکراتی مذاکرهکنندگان ماست، نه قدرت و ظرفیت ملی ما. قدرت و ظرفیت ملی ما به اندازه کافی در مذاکرات بازتاب پیدا نکرده و تصور میکنم این جزو کلیدیترین و مهمترین نکاتی است که بهعنوان مقدمه هر گونه بحثی در باب هستهای باید به آن پرداخت.
خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم از مهدی محمدی پرسید، فضایی شکل گرفته یا به عبارتی دیگر نیتی وجود دارد برای اینکه چنین فضایی را شکل که ما ناگزیریم از اینکه در مذاکرات هستهای امتیازات گسترده بدهیم، زیرا اگر بخواهیم کلیت نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنیم و بخواهیم اقتصاد کشور را از فروپاشی نجات دهیم حتما باید امتیازات گستردهای به غرب واگذار کنیم. از دل همین تفکر پوستر حاشیهسازی برمیخیزد که در آن اینگونه مندرج است که "هر توافقی بهتر از توافق نکردن است!" شما نکات خیلی خوبی فرمودید درباره اینکه الان مولفههای قدرت و وضعیت ما در منطقه و جهان به شکلی است که به راحتی میتوانیم به "توافقی خوب" با غرب دست پیدا کنیم. این توازن قدرت ما با غرب بخصوص آمریکا که عنصری محوری در طرف مقابل هست به چه شکل است و ما و آمریکا در چه وضعیتی قرار داریم که ما از آن این گزاره را استخراج میکنیم که "ما میتوانیم به یک توافق خوب و قابل قبول برسیم"؟
محمدی در پاسخ به این سوال خبرنگار تسنیم اظهار داشت: من در چند بخش به سئوال شما پاسخ میدهم؛ اول اینکه آیا حقیقتاً آنگونه که ادعا میشود مشکلات اقتصادی ما محصول نوع مدیریت کشور در پرونده هستهای است؟ و سئوالی که در ادامه به وجود میآید که اگر ما در پرونده هستهای رویکردی اتخاذ کنیم که نتیجه آن از دست دادن صنعت و برنامه هستهای در کشور باشد، آیا قادر خواهیم بود و آیا ضمانت وجود دارد که این امر منجر به حل مشکلات اقتصادی کشور شود؟ این سئوال اول.
وی با بیان اینکه بخش دومی که به سئوال شما پاسخ خواهم داد در این باره است که اساساً اگر ما از یک منظر استراتژیک به موضوع نگاه کنیم، آیا این توافق با قدرت ملی ما و با وضعیت قدرت ملی آمریکا مناسبت دارد یا خیر؟ افزود: یعنی هماوردی استراتژیک و راهبردی که بین ما و آمریکا وجود دارد، منجر به شکلگیری یک ارزیابی درباره قدرت ملی ایران و درباره قدرت ملی آمریکا شده است و این خود یکی از مهمترین شاخصها برای ارزیابی ، میزان نیاز هر طرف به توافق است. باید ببینیم که فرآیندی که طی میشود آیا متناسب با یک ارزیابی واقعبینانه از قدرت ملی ایران و قدرت امریکا در شرایط فعلی هست یا خیر؟!
*** تشریح سناریوی "سیکل سازش"
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با ذکر سابقه مهمی از شکلدهی منفی به افکارعمومی کشور و حتی برخی نخبگان در زمینه موضوع هستهای خاطرنشان کرد: من معتقدم که از اوایل ۱۳۸۹ یعنی از اواسط ۲۰۱۰ به این طرف دشمن تلاش کرد که در افکار عمومی ایران وضعیتی ایجاد کند که من به آن "سیکل سازش" میگویم؛ سیکل سازش چهار بخش بنیادین و ادعای اصلی دارد؛ ادعای اول این است که مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریمهاست، ادعای دوم این است که تحریمها مربوط به برنامه هستهای ایران است، ادعای سوم این است که برنامه هستهای ایران حل نخواهد شد، جز از طریق مذاکره مستقیم با امریکا و ادعای چهارم اینکه مذاکره مستقیم با امریکا رخ نخواهد داد و اختیار این مذاکره در دست نظام به مسئلهای ایدئولوژیک تبدیل شده است و بدون اینکه توجهی به منافع کشور شود از مذاکره با امریکا جلوگیری میشود. خروجی این سیکل این است که میگوید مشکلات اقتصادی به دلیل تحریم است و تحریمها به دلیل هستهای است و هستهای مذاکره مستقیم با آمریکا میخواهد و مذاکره با آمریکا به دلیل ایدئولوژیک ممنوع شده، نه به دلیل مرتبط با منافع ملی، عملاً برنامه هستهای ایران را در این پروژه عملیات روانی فوق العاده قدرتمند به منشا اصلی مشکلات اقتصادی در ذهن مردم تبدیل کرده است.
محمدی ادامه داد: یک جریان سیاسی هم برای رسیدن به هدف خودش که کسب حداکثری قدرت و بقای قدرت و بسط قدرت خود به نهادهای دیگر است این ادعاهای بنیادین سیکل سازش را که به نظر من تماماً دروغ است و هر چهار ادعا غلط است، بسط داد و تلاش کرد در محیط بهویژه انتخابات کشور را در معرض یک "دو قطبی اقتصاد - انرژی هستهای" قرار دهد، گویا باید مردم یکی از آنها را انتخاب کنند.اگر مسیر حفظ فناوری هستهای را انتخاب کردند آن وقت دیگر معنی آن خودبخود و اتوماتیکوار این است که از رفاه اقتصادی صرف نظر کردند و اگر بخواهند اقتصاد را انتخاب کنند باید برنامه هستهای را کنار بگذارند. اگر ما اجازه دهیم که چنین پروژه عملیات روانی محقق شود، یعنی برنامه دشمن برای رسیدن به هدفش از طریق بازی با افکار عمومی ما و شکل دادن به دوقطبیهایی از این جنس محقق شود، پایانی برای این تصور نیست، یعنی دشمن با همان ابزارهایی که دوقطبی اقتصاد - هستهای را به وجود آورده میتواند ۲ قطبی موشکی - اقتصاد را به وجود آورد و ...
این کارشناس مسائل راهبردی با تاکید بر اینکه اگر ما به یک درک درست از منشأ مشکلات کشور و راهحل درست حل اینها نرسیم دائما در معرض این خواهیم بود که برنامههای امنیت ملی مان از طریق ایجاد چنین دو قطبیهایی دچار خسارت جبرانناپذیر شود، تصریح کرد: جالب است که آن دشمن بیرونی که این طراحی را انجام داده، یکی از مهمترین عواملی که روی آن حساب کرده وجود یک جریان غربگرا در داخل ایران است که اینها "سیکل سازش" را به ادبیات قابل فهم برای مردم ترجمه کنند.
محمدی خاطرنشان کرد: جالب است که ادبیات وسیعی در محیط استراتژیک و اطلاعاتی به ویژه آمریکا و اسرائیل وجود دارد که میگوید مکمل جریان فشار از بیرون وجود یک جریان غربگرا در درون ایران است؛ فشار از بیرون بدون وجود یک جریان غربگرا در درون به نتیجه نخواهد رسید، زیرا باید جریانی وجود داشته باشد که این دو قطبی را در افکار عمومی بسازد و مردم را به سمت پروژههای سازشکارانه سوق دهد و ارزش برنامههای امنیت ملی را در ذهن مردم کاهش دهد.
وی تاکید کرد: از نظر بنده میتوان این را ثابت کرد که مکمل پروژه تحریم، حمایت از جریان غربگرا و جریان سازشکار در داخل است؛ من خدای نکرده دولت یا تیم مذاکره فعلی را به چنین چیزی متهم نمیکنم ولی دارم درباره چنین جریانی در کشور صحبت میکنم که این جریان وجود دارد و این جریان همان جریانی است که حضرت آقا در سخنرانی ابتدای سال فرمودند که روشنفکران قاجاری جدید هستند که ممکن است در مواردی در بخشهای داخل حاکمیت یا دولت هم باشند.