۷
توصيه به ديگران
۰
يکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۰۹
هتاکی های کارگردان ورشکسته و بیچارگی اصلاح طلبان
حکایت دیوانه ای که با ادرار در چاه زمزم می خواست به شهرت برسد
حکایت دیوانه ای که با ادرار در چاه زمزم می خواست به شهرت برسد
Share/Save/Bookmark
محمد نوری زاد در حالی که چندی پیش با استفاده از رافت نظام اسلامی برای چندمین بار از زندان آزاد شده بود مجددا با نگارش نامه ای موهن ، مسئولان ارشد نظام را مورد توهین و افترا قرار داد.

به گزارش خبرنگار سیاسی عصر امروز، وی به علت نگارش نامه های متعدد توهین آمیز خطاب به مسئولان نظام در این دو سال چندین بار دستگیر شده که هر بار با گذشت و توصیه مقامات ارشد نظام پس از مدتی آزاد شده است.

محمد نوری زاد که ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی بی کیفیت را در کارنامه ی هنری خود دارد، توانسته بود با چاپلوسی و تملق گویی مسئولان وقت بودجه های هنگفتی را برای ساخت آثار ضعیف و بی کیفیت دریافت کند این بار در نامه جدیدش که بهانه محرم منتشر کرده مسئولان نظام را با انواع و اقسام توهین ها و تهمت ها خطاب قرار داده و از آنان بخاطر قطع رابطه با روباه پیر انتقاد کرده است.

به نظر می رسد که نوری زاد از آزادی اش اطمینان کامل دارد و به همین علت به خودش و قلمش اجازه می دهد که با کینه توزی زیاد هر توهین و تهمتی را که می خواهد به مسئولین نظام و رهبر انقلاب نسبت بدهد.

نوری زاد گویا فراموش کرده که با استفاده از ظرفیت های همین نظام امروز به چهره ای شناخته شده تبدیل شده است و از همین راه با بودجه های کلان و ساخت آثار بی کیفیت خود را به نان و نوا رسانده است و اکنون همان نوری زاد که با دفاع از ولایت اندک اندوخته ای داشت اکنون همان اندوخته های سابقش را چوب حراج زده است. 

من به عنوان نگارنده گاهی باور نمی کنم که یک انسان عاقل به این راحتی و شاید بی جیره و مواجیب خود را آلت دست شقی ترین مردمان روی زمین کند، حیوانات انسان نمائی که اگر پایشان به این مرزوبوم برسد به خودت هم رحم نخواهند کرد چه رسد به نزدیکانت.

آقای نوری زاد! تو اگر براین گمان باطلی که با این خوش رقصی ها در نزد آن حیوانات منزلتی پیدا می کنی یک نگاهی به اسلاف خویش بیانداز و ببین آنها الآن در چه وضعی قرار دارند آنگاه نظرات عوض خواهد شد.

از حال و روز مسعود رجوی بپرس ، از اشرف نشینان بی شرف ، ازنظافتچیهای رستوران های آمریکا و اروپا و از کارگران پمپ بنزین های جاده های سرد صحرای آریزونا و تگزاس که یک روزی در این کشور بادی به غبغب می انداختند و در حلقه های دوداندود روشنفکری، از دهانشان کیلو کیلو تفاله های کانت ، کُنت ، و بر، پوپرو لاک و پولاک می ریخت و عکسها یشان با فیگور متفکرانه در صدر مقالاتشان نقش می بست .

آقای نوری زاد اگر در رویای جدیدت ایرانی زیرچکمه های تفنگداران آمریکا تصویر می کنی حتماً آدرس دقیق منزلت در فرمانیه را با کروکی برای ایشان پست کن تا مبادا در بحبوحۀ جنگ رویائی ات سربازان زبان نفهم غرب وحشی با لگد درب آن را بشکنند و( قبل از اینکه فرصت کنی تُمبانت را بالا بکشی و با ایماء و اشاره به آنها بفهمانی که بابا من نوری زادم همانی که بفرمان شما درلجن پراکنی علیه این نظام و این ملّت هر چه در چنته داشتم رو کردم ، درست است که کسی محل سگ هم به من نمی گذاشت ولی تقصیر من چیست ، من وظیفه ام را انجام دادم ) همه چیزت را به تاراج ببرند .

آقای نوری زاد خیلی دوست دارم در آن رویایت مرا هم راهی بود و می دیدم که آیا می توانی برسر سگهای وحشی یانکی هم فریاد بزنی ، و گوش کن سرباز ! بگی یا اینکه از ترس ، چشمانت از حدقه بیرون زده و آنگاه بی اختیار سردار کُلت به کمری را آرزو می کنی که تو و زن و بچّه ات را از دست آن وحشیها نجات دهد.

راستی آقای نوری زاد اگر در آن لحظه از تو بخواهند سپاه و بسیج را با قلم شیوایت توصیف کنی چه خواهی نوشت ؟

من شک ندارم که خواهی نوشت ، کجایند آن فرشتگان نجات و سبز پوشان سرو قامت که این سگها را از خانۀ من برانند . کجایند مردان بی ادعائی که هر چه من علیه آنها لجن فشاندم با نگاه عاقل اندر سفیه عبور کردند .

کجایند آنهائی که به درستی نسبت نفاق نوین به من دادند آنهم بعد از لطف بی حد شان به من بخاطر وساطت جهت اخذ عفو رهبری همان چیزی که وقتی به دستم رسید بی اختیار سجدۀ شکر کردم و بعد با خیانت خود لطف ایشان و فرصت دوباره ای که به من داده بودند را پاسخ دادم .

کجایند آن مردان صبور که با وجود جفتکهای من لب فرو بستند و رازهایم را برملا نکردند، همان رازهائی که اگر برملا می شد زندگیم متلاشی می شد و مردم کوچه و بازار غرق در تُف می کردند مرا .

امّا آقای نوری زاد !
به آن معلمان پشت پرده ات بگو زمان بدی را برای استفاده دستمال گونه از تو انتخاب کرده اند . اکنون زمانی است که صدای خُرد شدن استخوانهای کاپیتالیسم آشکارا به گوش می رسد ، همچنانکه پیر و مرادمان در نامه به گورباچف پیش بینی کرده بود.

آقای نوری زاد !
بدان که در تقسیم نقش ها بدترین نقش را به تو داده اند تو الآن در نقش آن بازیگر دست چندمی که در فیلمهای جاسوسی بعنوان طعمه مورد استفاده قرار می گیرد .

نقش تو نقش سیاهی لشکری است که نه در تیتراژ نامی از او دیده می شود و نه در اختتامیه حتّی با یک ساندیس از او تقدیر نمی شود . و چه بسا برای مشاهده فیلم خود نیز به سالن نمایش راحت ندهند .

آقای نوری زاد !
هیچ فکر کرده ای که چرا دیگر کیهان نامی از تو نمی برد چون خوب فهمیده بی محلی به تو بزرگترین شکنجه برای توست ، حسین شریعتمداری تورا خوب شناخته او می داند حال تو حال(بوالة الزمزم) است همان کسی که سودای شهرت او را کَر و کور کرده بود و در حسرت کسب شهرت حاتم طائی می سوخت و چون هر چه کرد نتوانست حاتم طائی شود تصمیم گرفت کاری کند که تا ابد زبانزد عام و خاص شود و در چشمه زمزم ادرار کرد.

نکته ی قابل تامل این است که محمد نوری زاد، کسی که عمر هنری اش به سر رسیده و دست به قلم برده و به هرکس که می تواند توهین می کند و به یک عنصر شاخص ضد نظام تبدیل شده و بصورت آشکار به تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می پردازد، نباید این چنین از عدم برخورد با خود اطمینان داشته باشد که آزادانه به لجن پراکنی علیه نظام بپردازد.
کد مطلب : 14246
محمدرضا جفری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۹-۱۳ ۱۲:۳۷:۴۱
به نوری زاد بگوئید خیلی از واقعات دور شده ای ملاک ما رهبرمان امام خامنه ای است نه نوکران اجانب و شعر زیر را برای او بخوانید.........

رهبرم ای عشق من ، جانم فدای لحظه ات
شاد باشی همچنان ، آید بسوی ما غمت


در مسیر ما فروزان هست نورت یا علی
مرهم زخم دل هر عاشقی سید علی


آن کلام دلنشینت میرود در جان ما
هم وجود نازنینت با یقین درمان ما


در تولا چشم هایم عشق را پیدا کند
دست زیبای تو آقا ، هر گره را وا کند


دیدنی ها دیده ام از فضل جدت یا علی
همچو یک دیوانه در راهت شدم سید علی


حاصل کار هزاران در ید تائید توست
آنچه پنهان است از ما با یقین در دید توست


بی محبت با تو عهدی هر کسی هم بسته است
در مسیر حق بلاشک خسته و وابسته است


عهد دیرین شاید از اقرار یک کاری متین
کشف حالت کار هر کس نیست جز اهل یقین


بس در این فرصت بیامد هر طرف نوعی عمل
بار دیگر شد بپا از فضل حق جنگ جمل


معرفت نسبت به هر کس در جهان کار ولی است
پیرو تو هر که باشد تابع مولا علی است


صرف و نحو و خواندن بسیار هم معیار نیست
هر که دارد مجلس و درس و سخن هم یار نیست


جعفری در راه تو سر میدهد مولای من
انتهای قله عشق تو باشد جای من
 
میثم
۱۳۹۰-۰۹-۱۳ ۱۷:۵۱:۵۳
از وقتی نامه اول این مردک رو خوندم تا این آخری یه چیزی تو ذهنم بود که نمیتونستم جملش کنم اما امروز با تیتر شما بهش رسیدم
""حکایت دیوانه ای که با ادرار در چاه زمزم می خواست به شهرت برسد""
دمتون گرم
 
۱۳۹۰-۰۹-۱۶ ۱۹:۰۴:۰۲
حرف دلمان را این شاعر ( استاد جعفری )به نوری زاد احمق زد
 
امیررضا
Serbia
۱۳۹۰-۰۹-۱۷ ۰۰:۴۲:۵۲
سکوت امام خامنه ای به معنای جواب ابلهان خاموشیست. اما وای و صد وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد.
 
مهدی
۱۳۹۰-۰۹-۲۳ ۱۶:۵۷:۱۵
عجل احمقی است این نوری خره زاد، تازه خودش را هم ایرانی می دونه و ادعا هم داره نماینده 80 میلیون نفره!اخر نوکر صفتی تا کی؟اگر رهبرمان امام خامنه ای ناراحت نمی شدند پوستت را می کندیم و پر از کاه می فرستادیم واسه اربابان ابله تر از خودت. براداران و پدران ما بی دلیل نرفتند جلو اون صدام احمق که شبیه تو بود بایستند. حد خود را نگه دار.
 
sahar
۱۳۹۰-۰۹-۲۴ ۲۰:۲۳:۳۵
هركه با ما نيست . . .

گفته مي‌شد: « هر كه با ما نيست با ما دشمن است!»
گفتم: آري، اين سخن فرموده اهريمن است!

اهل معنا، اهل دل، با دشمنان هم دوستند،
اي شما، با خلق دشمن! قلب تان از آهن است؟!
 
طیب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۹-۲۸ ۱۷:۰۷:۱۵
نوری زاد
مگه بیکار بودی رفتی مکا یه همچین آبروریزی کردی